21


  این جناب که در عکس دیده میشه در دو روز متوالی  روی یه ماشین  دیده شد

در حالی که داشت با استفاده از گرمای ماشین دیگران چرتی میزد که

مسلمان نشنود کافر نبیند  انگار شیفت شب  کار کرده

من هم تصمیم گرفتم عکسش رو در فضای مجازی پخش کنم تا یکی  از

عوامل افسرده کننده کارمند های بینوا ی اون منطقه مشخص بشه


 چه معنی داره   سر راه مردمی که صبح زود  توی خواب و بیداری   مجبورند برن

سر کار یکی  اینطوری  خوش خوشان  چرت بزنه؟

اونهم با گرمای دزدیده شده از ماشین همون مردم بیچاره!!!

این کار  دهن کجی به اون مردمی که میرن سر کار نیست؟


20

صبح ساعت 8

تلاش خورشید برای عبور دادن پرتو های زرینش  از میان روزنه ای کوچک  بین ابر های بهم فشرده یک صبح سرد و  ابری  پاییز


پ.ن

برای بهتر  دیدن زیبایی خورشید ،  روی عکس کلیک راست و سپس    view image  کنید

19

کسی که به هر علت برکشتی عافیت سواره چطور می تونه حال اونی رو که در

دریای سرد و یخ زده و بیرحم زندگی داره صرفا برای بقا دست و پا میزنه درک کنه؟

اصلا عدالتی در این دنیا هست؟

اصلا چیزی به اسم عدالت وجود داره؟


پ.ن.

 دست و پا زدن مایوسانه بعضی ها رو توی این زندگی بیرحم می بینم

تصادف ، قضا وقدر ، شانس   یا هر چیز دیگری که علتش بوده 

به اونها خانواده مهربان ، سلامت جسم و روح  ، شغل، مسکن مناسب

و خیلی چیزهای دیگه رو نداده و اونها رو بی پناه  در جنگل زندگی رها کرده

بدون هیچ امیدی

بی هیچ رویایی


فقط به این علت   زنده اند

که هنوز زمان مردنشون نرسیده


و بر عرشه کشتی عافیت

  رفاه هست

محبت هست

شادی هست

آرامش هست

احساس رضایت هست

و امید به آینده بهتر

ولی

جایی برای  "دیگران"   نیست



18

 صبح زود،  پیش از طلوع آفتاب

زیبایی انعکاس نور چراغها روی کف خیس خیابان

 سرمای هوا

  سکوت خیابان

    و

  یک دوچرخه سوار تنها

سبکبال و رها

از همه چیز و همه کس

....

17

تولد در قفس

              زندگی در قفس

                                مرگ در قفس

                                               سرنوشت محتوم یک زندگی

ولی

زنده  و  بالنده  با  امید

امید   امید   امید   ......


16

بدون شرح



15

زندگی با کرونا

داشتم از خیابونی رد میشدم درختی توجهم رو جلب کرد

دیدم یکی اومده با کاغذ یه چیزی شبیه ماسک درست کرده

و به همراه یه "چشم چشم دو ابرو " به درخت  وصل کرده .

پیش خودم گفتم ببین حتی توی

این زمان هم  ذهن خلاق  بعضی ها چیکار میکنه !!!

یه کم جلوتر دیدم درخت بعدی هم ماسک زده

درخت بعدی و بعدی و بعدی ....

این دیگه یه کار فردی نبود . نمیدونم کدوم اداره یا ارگان

یا  گروه مردمی به فکرش رسیده بود که اینطوی زدن ماسک رو

به مردم یادآوری کنه .

پیامی که این کار به مخاطب القا میکنه ساده است

"ماسک رو فراموش نکن "

ولی

نمیدونم چرا من  پیغام این کار رو  اینطور حس میکردم

"حتی درختها هم انقدر شعور دارن که ماسک بزنن

اونوقت توی حیف نون اندازه درخت هم نمی فهمی؟"


خلاصه اگر با دقت به عکسی که براتون از یکی از درختها گرفتم

میبینین که هر اداره یا گروهی که بوده اونقدر پولدار نبوده

که بده براش چاپ کنند و برش بدند . اثر خط کشی و بریدن با

قیچی کاملا مشخصه.

در هر صورت

دست  کسانی که این کار رو کردند درد نکنه

نشون دادند که در شرایط کاملا جدی هم میشه با کمک  طنز

مردم رو تشویق به کاردرست کرد.


پی نوشت :

1-برای بهتر دیدن عکس روش کلیک راست کنین و بعد گزینه  view image

رو انتخاب کنید.

2-  چرا چشمها رنگشون آبیه؟ شبیه چشمهای یه شخصیت کارتونی نیست؟


#کرونا

#طنز

#ماسک میزنیم




14

امروز صبح هوا عالی بود . وقتی میگم عالی منظورم

بارون نم نم و هوای نیمه خنکه

امروز مجبور شدم با اشک و آه کفش تابستونی  خنک و راحتم

رو بذارم توی انبار و کفش  عادی   فلان فلان  شده ام

رو از انبار بیارم بیرون و با بیزازی و اجبار پام کنم

موقع پیاده روی روزانه به سمت محل  کار، انقدر

بارون ریز ریز و هوای خنک حالم رو خوب کرده بود که وایسادم

و این عکس رو گرفتم. زیبایی این درختها و بوته ها بعد از

مدتی بارش بارون نم نم  غیر قابل وصفه


به دلایلی توی محل کار من همه ناچارند روی میز خودشون صبحانه بخورند 

این هم صبحونه من در این روز زیبا

فقط  توضیح بدم که یه نیمروی ساده به سبک قهوه خونه ها ست

یعنی اول رب گوجه فرنگی خونگی رو توی روغن تفت دادم

و بعدتوش  دو تا تخم مرغ شکستم

و

بعد

با سلیقه خودم  نیمروی حاصل رو

 با سیب زمینی  سرخ کرده آماده ، غنی سازی کردم 

تا یادم نرفته اینم بگم روی ترکیب حاصل

روغن زیتون اصل  رودبار ریختم.

این غذا با انگور قرمز درشت و ذرت مکزیکی آب پز شیرین

و زیتون  که در عکس دیده میشه سرو شد.

لطفا برای اینکه مزه این غذا رو بهتر حس کنین روی عکس

کلیک راست کنید و بعد روی

گزینه  view image

کلیک کنید و بعد تصویر رو تا جایی که میشه بزرگ کنین

برای مخاطب خاص :

  بعضی ها  این غذا رو با خاویار اشتباه نگیرن




13

این هم ناهار من بعد از یک روز کاری .

گفته بودم عاشق غذا هستم . نگفته بودم؟

بفرمایید  ناهار


12

قسمتهای تشکیل دهنده دوچرخه


سلام

مدتی بود می خواستم در مورد قسمتهای مختلف دوچرخه بنویسم ولی نمی شد که نمی شد .

دونستنش خوبه چه دوچرخه داشته باشیم چه نداشته باشیم .اول با یه عکس کلی از

 دوچرخه شروع می کنم بعد توضیح قسمتهاش.

 

 

این یه دوچرخه از نوع کوهستانه که این روزها خیلی متداوله.قبلا هم گفتم دوچرخه ها از دوقسمت کاملا جدا ساخته میشن

 اولین قسمت  تنه دوچرخه هست که توسط کارخونه سازنده طراحی و ساخته میشه و خیلی تخصصیه و قسمت دوم قطعاتی هستند که به تنه وصل میشن و توسط تولید کننده های لوازم دوچرخه ساخته میشن.

 یعنی کارخونه سازنده دوچرخه  فقط بدنه رو خودش طراحی میکنه و می سازه و بعد بقیه قسمتها رو از کارخونه های تولید کننده دیگه میخره .

 

بدنه دوچرخه :

البته این بدنه مال دوچرخه بالا نیست ولی کمک میکنه که متوجه بشیم بدنه دوچرخه دقیقا کدوم قسمته.

همین قطعه به ظاهر ساده کلی داستان پشت سرش هست چه از لحاظ  فلزی که باهاش ساخته میشه و چه شکلش و چه مقاومتش در مقابل فشارهایی که تحمل باید بکنه .خلاصه هر تکه از اون و هر زاویه اش حساب و کتاب داره که به ما مربوط نمیشه اما برای دوچرخه سوار های حرفه ای دونستنش لازمه.

چیزی که ما باید بدونیم اینه که جنس بدنه میتونه از آهن –آلومینیوم – فلزات خاصی مثل تیتانیوم و موادی مثل فیبر کربن باشه . هر کدوم از این مواد محاسن و معایبی دارند

مثلا بدنه ساخته شده از فیبر کربن محکمترین بدنه هست  و بهترین عملکرد رو برای دوچرخه های پیست و جاده داره اما اگر زمین بخوره احتمال ترک خوردنش هست و اگر ترک بخوره دیگه بدرد نمیخوره

ما بیشتر با بدنه های آهنی و آلومینیومی سر و کار داریم . بطور کلی بدنه های آلومینیومی طراحی جدیدتری دارند  و سبکتر و گرونتر از بدنه های آهنی هستند . سواری با  دوچرخه آلومینیمی به علت سبکی  بدنه  خستگی کمتری به همراه  داره

 .پس اگر قصد خرید دوچرخه رو دارید آهن ربا رو فراموش نکنید . یادتون باشه آهن ربا به آلومینیون نمی چسبه . اینطوری فروشنده نمیتونه یه دوچرخه آهنی رو به قیمت یک دوچرخه آلومینیومی بهتون بفروشه.   

خوب برسیم به بقیه اجزا دوچرخه . شکل پایین همون دوچرخه بالاست که من اسم قسمتهای مهمش رو  کنارشون نوشتم

 

زین – میله زین- بست زین :

با زین و میله زین آشنا هستیم امروزه برای سهولت تنظیم ارتفاع زین  به جای پیچ و مهره از یه مدل بست اهرمی استفاده می شه که روی شکل مشخصه . در این بست با یه حرکت اهرمش  زین آزاد میشه و میتونین ارتفاع رو به دلخواه بالا و پایین ببرید و بعد با یه حرکت هم زین سر جاش قفل میشه .این خوبیش بود  بدیش اینه که وقتی دوچرخه تون رو کنار خیابون پارک کردید هر عابری میتونه سه سوته زین دوچرخه شما رو برداره .اگر برای شما سوال پیش اومده که به چه دردش میخوره باید بگم در زمان نوشتن این مطلب حداقل قیمت زین 150 هزار تومنه قیمتش در بعضی دوچرخه ها  تا ملیون هم میره بالا. این تازه قیمت خود زینه . در بعضی انواع ، میله زین ، آلومینیومی و آنودایز شده هست  (با روش خاصی مشکی رنگ  شده  یادتون باشه آلومینیوم رو نمیشه رنگ  زد و مثل فلزات دیگه رنگ بهش نمی چسبه  ) و قیمتش اونطور که شنیدم حدودای 250 تومنه.

چرخ :

یکی از پرامترهای مهم چرخ قطر اونه که با اینچ بیان میشه .حتما تا حالا شنیدین دوچرخه فلانی 26 هست یا 24 . غیره . این اعداد در واقع قطر چرخ بر حسب اینچ هستند . این اندازه ها رو  نمیدونم از چند عددی شروع میشن ولی بیشترین استفاده ها رو  شماره های 24-26-27.5-29 دارند یعنی هر دوچرخه ای که در خیابون میبینین به احتمال زیاد قطر چرخش یکی از اعداد بالاست . از بین اینها هم هم شماره 26 فراون ترین دوچرخه هست  یعنی از هر ده تا دوچرخه که ببینید مطمئنا 7 تای اون 26 هستند .

 

لاستیک خودش از سه قسمت تشکیل شده رینگ لاستیک و تیوپ

رینگ:

 بهش عموما طوقه میگن . قدیما از جنس  آهن با یه رویه براق بود که به مرور زنگ میزد و سیاه میشد . دوچرخه های جدید  از طوقه های آلومینیومی استفاده می کنن که سبک تر و محکمترند و برعکس طوقه های قدیمی با ار تفاع های متفاوت برای خرید وجود دارن مثل 3 سانت یا 5 سانت .هر چه سانتش بیشتر باشه هم گرون تره و هم تحمل وزن و ضربه شدیدتری رو داره.

اونهایی که دوچرخه سوارن میدونن یکی از مشکلات دوچرخه سواری عبور از چاله چوله هاست و اگر عمق چاله یا سرعت دوچرخه سواریا وزنش  در زمان عبوراز چاله  زیاد باشه ممکنه براثر شدت ضربه وارده به طوقه تاب برداره . از حالت دایره ای خارج بشه.

 رینگهای آلمومینیومی با ارتفاع زیاد مقاوت بیشتری در برابر تاب برداشتن دارند. تازگیا در مسابقات دوچرخه سواری دور فرانسه دوچرخه ها طوقه های بزرگتر از 5 داشتند فکر میکنم 7 سانت یا بیشتر بود نمیدونم توی کشور ما هست یا نه ولی دوچرخه خودم به خاطر وزن زیادم طوقه اش  آلومینیومی 5 سانته نه سه سانت که رایج تره.

لاستیک :

همون قسمتی از چرخه  که با جاده در تماسه  . بسته به جاده ای که توش دوچرخه  قراره حرکت کنه آج هاش درشت یا ریز میتونه باشه معمولا آجهای ریزتردر زمان حرکت دوچرخه کم صدا ترند و سواری نرم تری دارند و برای جاده های آسفالت استفاده میشن و آجهای درشت برای جاده های خاکی



تیوپ :

داخل لاستیک قرار گرفته و با هوای فشرده (گاهی تا 40 psi ) پر میشه و باعث میشه که دوچرخه بتونه نرم و روان حرکت کنه . مقدار باد تیوپ مهمه و اگر خیلی کم باشه ممکنه توی دست اندازها بترکه و اگر خیلی زیاد باشه وقت عبور از چاله چوله ها  تکون و ضربه دوچرخه به  دوچرخه سوار زیاد میشه . مدلهایی از لاستیک هم هست که مثل ماشین تیوپ ندارند . این مدلها مال از ما بهترانه و ما باهاش برخورد نمیکنیم .پس ازش می گذرم.


 ادامه دارد...

11

دوچرخه  .... دوچرخه  ... و باز هم دوچرخه

سرگرمی این روزهای من

هر روز

از 5:30 تا 6:10 صبح

با

هوای تاریک رو به روشنی

با

 خنکی هوا

و

صدای مزخرف مینی بوسهای مزاحم سرویس ادارات و شرکتها

و

دیگر هیچ



10

همیشه میگفتند بورس محلیه که پول های

کم مردم اونجا جمع میشه وباعث رشد و شکوفایی

اقتصاده و از این حرفها     اما .....

الان برای چندمین باره که به دلایلی معلوم و نامعلوم

بورس روزهاست  درحال  ریزشه یعنی خودش که

خود بخود چیزی نمیشه بلکه کاری کردند که ترس به جون

سهام داران خرد افتاده و برای اینکه بیش از این

سرمایه اشون از دست نره افتادن توی صف فروش

با ضرر های  30 درصد یا  بالاتر با اشک و آه  می فروشن

یعنی حدود سی درصد سرمایه اشون توی این دو هفته

از دست رفته  هر سهمی که فروخته میشه یعنی کسی

اونومی خره    کی داره از این وضعیت استفاده میکنه ؟





9

ساعت  سی و هفت دقیقه بامداد  دوم شهریور 99   (12:37)

ریزش باران به روایت یک تصویر

همون بارون پست قبله که هنووووووووووز داره می باره

http://s11.picofile.com/file/8406478350/1.jpg

انقدر  هوا پر  ذرات آبه که عکس اینطوری شده وگرنه من دوربین موبایلم

کیفیت عکسش بهتر از ایناست . اینجا سوژه مشکل داره

8

امروز به عادت هفته های اخیر ساعت 5 صبح از خواب پا شدم تا آماده بیرون

رفتن بشم شد 5.30  هوا خوب بود ولی زمین کمی خیس بود که علامت بارش شبانه

بود.هنوز یه دقیقه از بیرون اومدنم  نگذشته بود که دیدم بارش شروع شد

حال گیری از این بدتر؟ اهمیت ندادم بارون تابستونی که کسی رو مریض نمیکنه

این بود که ادامه دادم اما .... بله تبدیل به رگبار شد  برگشتم خونه

دوچرخه رو با یه کهنه پاک کردم  "بارون تند دوم نداره " این فکری بود که می کردم

با کمال تعجب بارون بعد از حدود 5 دقیقه قطع شد .من هم شاد و شنگول دوباره

دوچرخه رو آوردم بیرون و د بزن رکاب   اما... ده دقیقه نگذشت که دوباره بارون اومد

من هم پررو زدم به بیخیالی  و ادامه دادم  ولی اونهم ادامه داد هی من ادامه دادم

هی اون ادامه داد تا کار به جایی رسید که من از شدت بارون نمی تونستم چشمام رو

کامل باز نگه دارم ولی در نهایت من بردم .مسیر هر روزه رو رکاب زدم

اما  وقتی که به خونه برگشتم برای تعویض لباس ناچارا مستقیم  رفتم توی حموم

به حدی خیس بودم که انگار با لباس توی استخر افتاده باشم

اون آدمهایی که در نقاط مختلف مسیر منتظر سرویس بودند و من از کنارشون

بی خیال و تفریحی رکاب زنان عبور کردم  چی در موردم فکر کردن؟

7

در فاصله   خونه تا محل کارم که حدودا بیست دقیقه با پای پیاده  هست

درخت چناری هست که یک نوع گیاه رونده از زمین تا نوکش رو  پوشونده

عکس گیاه مذکور :  http://s11.picofile.com/file/8406247492/1.jpg

این گیاه از مدل پیچک هایی که میبینیم نیست  ساقه اش  برعکس بقیه پیچکها چوبیه

از  این گیاه رونده خوشم اومد  با چاقوی کوچکی ازش چند تا قلمه گرفتم

با مشورت همکارم تصمیم گرفتم اونا رو داخل لیوان آبی بزارم تا ریشه کنن

یکی از اونها ریشه کرد منتقلش کردم به گلدونی که توش قبلا یه گل داشتم

الان چند ماهه که رشد کرده و طولش به نیم متر رسیده و از روی میزم به طرف پایین

آوییزون شده .از بین کسایی که دیدنش کسی  تا حالا اسمش رو نگفته .

تماشای هر روزش و رشدی که این گیاه میکنه محیط پر تنش کار رو برام لطیف و زیبا

کرده.خیلی وقته که اینو فهمیدم که  خودمون  باید بفکر خودمون باشیم

تنهاییم؟ خودمون پیشقدم دوستی با آدم های مناسب باشیم بی حوصله ایم ؟

خودمون یه سرگرمی برای خودمون جور کنیم و ...

برای کسی  جز خودم مهم نیست که من در ساعات کاری چه حسی دارم

.پس من با چند تا گل و گیاه معمولی حس خوبی برای خودم ایجاد کردم .

آخریش یه علف رونده به نازکی نخ قرقه بود که یکی از همکارها توضیح داد

که آفت بدی برای بقیه گلهاست  اما توی لیوان آب گذاشتمش  تا ریشه کنه

در عرض یه هفته یک وجب رشد کرد و بعد خشکید. باید دوباره برای

تکثیرش اقدام کنم .

6

امروز شهر ما بارونی بود حساب کن 25 مرداد باشه و تو از پنجره محل کارت

بارونی رو ببینی که ریز ریز مثل ذرات خروجی یه اسپری بباره

چیزی که اون لحظه دلم خواست راه رفتن زیر اون بارون  بود

البته به آرزوم رسیدم . وسط روز بارون بند اومد اما آخروقت

که میخواستم پیاده برم خونه بارون دوباره  شروع شد اما این بار دیگه

شاعرانه و با قطرات خیلی خیلی ریز نیود .یه بارون با پدر و مادر و بی رحم

بود که سر یک دقیقه هر کی رو که چتر نداشت خیس میکرد

از اونجایی که خیس شدن با بارون مرداد سعادتیه که نصیب هر کس

نمیشه تاکسی نگرفتم  زدم به بارون و با لباسهایی خیس و موهایی چسبیده

و از فرم افتاده رسیدم خونه .تا الان که حالم خوبه اگر فردا از خواب که بلند

شدم مریض نشده باشم  دیگه مریض نمیشم .

اما این رو هم بگم این بارون برای کشاورزهای منطقه مضر و مخرب بود

اونها نیاز به خشکی هوا دارند تا بتونن محصولشون رو بدون آسیب جمع کنن

بهر حال دنیا همینه یه پدیده برای یکی باعث ناراحتی و برای یه عده دیگه

باعث شادیه .چه میشه کرد.

5

میدونم خوندن نوشته ها یی مثل پست قبل حوصله آ دم رو سر میبره

ولی  توی زندگی واقعی خیلی چیزا هست که دوست نداریم ولی

برامون مفیدن. از بچه گی یادتون نیست .سرما می خوردیم و بزور شربت

اکسپکتورانت توی حلق ما میریختند؟ یا  گلو درد می گرفتیم  و سر و کارمون با

آنتی بیوتیکهای تلخ یا از اون بدتر با  آمپووووول می افتاد؟

از بعضی ها هم با اینکه  بدمون میاد و دوست نداریم ریختشون رو ببینیم یا

کنارشون باشیم ولی ناچاریم بریم پیششون مثل  نونوای محل؟ سوپری؟

میوه فروش؟معلم درس ریاضی ؟ فلان همکلاسی ؟   و ...    ؟

  دونستن بعضی چیزا از قبل به ما کمک میکنه وقتی باهاشون برخود میکنیم

حداقل سرمون کلاه نره پست های این وبلاگ رو هم تصمیم دارم به

چیزای ناخوشایند و حوصله سر بر اما بدرد بخوراز نظر خودم   اختصاص بدم

اینا رو گفتم چون میخوام برای  قاشق دوم اکسپکتورانت دوچرخه  -لوازم دوچرخه-

 در پست بعدی آماده باشید.

این پست  یه زنگ تفریح بین دو پسته .

4

اجزای تشکیل دهنده دوچرخه       

 


توی این یکی دو ماه اخیر من چهار تا دوچرخه خریدم . دوتاش نو بود و دو تاش رو هم  از سایت دیوار دست دوم گرفتم   با اینکه از بچگی دوچرخه داشتم ولی توی این خریدها چیزای زیادی یاد گرفتم که به نظرم ارزش به اشتراک گذاشتن رو داره شاید برای کسی مفید باشه.

دوچرخه ها  از دو قسمت جدا از هم ساخته میشن  یکی تنه دوچرخه و دوم لوازم دوچرخه.

تنه دوچرخه یعنی خود تنه خالی بدون هیچ چیز دیگه .تمام شرکت های سازنده دوچرخه فقط تنه دوچرخه رو تولید می کنند  و لوازم دوچرخه رو از  شرکتهای تخصصی ساخت  لوازم دوچرخه میخرند و به تنه تولیدیشون نصب میکنند تا دوچرخه کامل بشه .

تنه دوچرخه روی وزن ، استحکام و قیمت دوچرخه تاثیر مستقیم داره و از آهن یا فولاد –آلیاژ های آلومینیوم – فیبر کربن و مواد دیگر ساخته میشه.هر کدوم از این مواد محاسن و معایبی دارند ولی برای دوچرخه های غیر مسابقه ای دوچرخه با تنه آلومینیومی به علت سبکی و عدم زنگ زدگی واستحکام و قیمت مناسب انتخاب خوبیه. بیشتر دوچرخه های ارزون قیمت آهنی یا فولادین واحتمالا  آتار زنگ زدگی روی قسمتهای مختلف  این دوچرخه ها رو بعد ازگذشت  چند سال به خصوص در مناطق مرطوب  دیدین

این توضیح مختصری در مورد بدنه دوچرخه بود توضیح لوازم دوچرخه  باشه برای دفعه بعد.


3

دوچرخه

امروز هم مثل روزهای گذشته توی این ماه اخیر صبح زود ،  یعنی حدود های 5 صبح

رفتم دوچرخه سواری .  شهر توی این ساعات خیلی متفاوته .خلوت خلوته  فقط

راه به ر اه  رفتگرها مشغول کار بودند . آرامشی که توی این ساعت هست

عالیه. نه خبری از ماشین هست نه از مردم . گه  گاهی ماشین هایی تک و توک رد میشن


نکته جالب برام  دیدن چند دسته دوچرخه سوار حرفه ای توی این مدت بود که

با تجهیزات کامل وبه همراه یک  ماشین یا  یک موتور در انتهای دسته برای محافظت

در برابر تصادف حرکت میکردند. محو تماشای چراغهای چشمک زن عقب دوچرخه ها شدم

همه با کلاه ایمنی، لباسهای یک دست و فلاشر متصل به زین و دارای نظم در

حرکت گروهی بودند.


 چیز دیگه ای که برام جالب بود دو چرخه سوار های خانم -عموما جوون و نوجوون-بودن که

بعضی ها تکی و بعضی ها به همراه یه آقا تو این ساعت صبح که هنوز هوا تاریکه اومده

بودند دوچرخه سواری.حقیقتش  فکر نمیکردم دخترای جوونی هم باشن که بتونن یا

بخوان این ساعت برای ورزش بیان بیرون . توی این دوره و زمونه برای دختر ها  شب زود

خوابیدن و سحر خیزی کمیابه . ولی اونطور که من دیدم ظاهرا نایاب نیست. 

دم اون دختر خانومهای سحر خیز ورزشکار گرم.


این ساعت از شبانه روز  زمانی هست که بدون دیده شدن و بدون مورد قضاوت قرار گرفتن

میشه اومد بیرون و دوید یا رکاب زد . البته بعضی ها شبها دیر وقت هم این کار

رو میکنن  ولی حقیقتش من فکر میکنم اون وقتها امنیت  به علت احتمال  بیشتر حضور

راننده های مست یا مواد زده که از مهمونیها  دارن می رن خونه   خیلی کمتره

و دشمن شماره یک دوچرخه سوار ها  یا دوندگان  ماشینها هستند  علی الخصوص با

راننده های گیج .

جالب اینجاست که من توی این یه ماه تا به حال حتی یک پلیس هم در این ساعات اولیه

صبح ندیدم . ظاهرا امنیت خیابونها در این ساعات مدیون خستگی و خواب بودن

اراذل و زورگیر هایی هست که حال ندارن 5 صبح کارشون رو شروع کنند .

خدایا شکرت

به این افراد خواب طولانی تری عطا کن تا لااقل  این ساعات برای مردمی که

برای ورزش بیرون می آن امن تر باشه.

آمین


پ. ن :     آیا شهر واقعا  در این ساعات به امان خدا رها شده ؟

2

از هوای گرم متنفرم

این چند روز هوا خیلی گرم بود  توی محل کارم کولر ها رو مدتهاست جمع کردن

و به جاش فن کویل گذاشتن که اصلا توی این هوا کارایی خوبی نداره.

این هوای گرم باعث شده مردم حسابی بی اعصاب بشن

از طرفی کشاورزهای منطقه به این گرما نیاز دارن وگر نه محصولشون خراب می شه

امیدوارم هر چه زودتر این تابستون تموم شه و پاییز دوست داشتنی بیاد

پاییز عاشقتم .

1

سخن اول

سلام

دلم می خواست گاهی  بنویسم اما حوصله مدیریت یک وبلاگ رو نداشتم

ترجیحم این بود که به عنوان نویسنده همکار گاهی در  وبلاگ شخص دیگری بنویسم

ولی  میسر نشد .ناگزیر  خودم  وبلاگ شخصیم  رو  راه انداختم  .


اینجا روز به روز نوشته نمیشه   بلکه هر وقت تونستم می نویسم

بیشتر دوست دارم چیزی بنویسم  که بدرد کسی بخوره برای همین

این وبلاگ ممکنه  زیاد شبیه وبلاگهایی که میخونیم  نشه .از چیزهایی

می نویسم که دور و بر ما هستند و داشتن اطلاعات در مورد اونها حتی اگر

الزامی نباشه  مفیده.

از قبل گفته باشم چیزهایی که مینویسم تجربیات و ادراکات شخصی خودم هستند

بنابراین همیشه احتمال  اشتباه در نوشته های من وجود داره.