88

زندگی لیوانیه که باید با چیزی پرش کرد

وگرنه غیر قابل تحمل میشه

همون طور که یک لیوان

 هر چقدر هم عجیب ، زیبا ، ظریف، و .... باشه

 نمیتونه

 برای مدت طولانی توجه ما رو به خودش معطوف نگه داره

اما

وقتی اونو با چیزی پر می کنیم

 

 بارها و بارها  باهاش وقت میگذرونیم و لذت میبریم

چای ، قهوه ، آب  میوه ، دمنوش ، ویا هر چیز دیگی که آدمیزاد مینوشه !!!

زندگی هم به خودی خود مفهوم نداره

پر کردنش با فعالیت های اقتصادی ، ورزش ، روابط با دیگران

کمک به دیگران ، آزار و اذیت دیگران و .... هر کار دیگه به اون هویت میده

قسمتی از  این کارها رو ما مطابق عرف جامعه امون انجام میدیم

و

قسمتی دیگه به انتخاب و اختیار خودمونه

اما

در سنین بالاتر از جوانی ،زمانی  که هورمونها اثرگذاری کمتری دارند

خیلی ها قادر نیستند زندگی شون رو با چیزی که میتونه براشون لذت بخش

باشه پر کنند

چیزی به اسم بحران میان سالی بوجود میاد

 " میله  "گرامی

در یکی از آخرین پستهاش کتابی از چارلز بوکوفسکی

نویسنده لات مسلک آمریکایی رو معرفی کرده که شخصیت اصلیش  از

پر کردن لیوان زندگیش عاجزه و بهمین علت  مستاصل و کلافه است

گفتم لات

منظورم همون آدمهایی هستند که برای بیان منظورشون

پایین تنه خواهر، مادر یا  عمه طرف مقابل رو بکار میگیرند !!!!

یا  طرف حسابشون اعضا تناسلی یا گوارشی  خودشون یا طرف مقابل هست

این آدمها کم نیستند

از همون دورا ن ابتدایی هم در هر کلاسی میشد پیداشون کرد

بهشون میگفتیم  "بی پدر و مادر "

چون هیچ بچه ای که سایه پدر و مادر بالای سرش باشه روش نمیشه

 از این عبارات  که متعلق به فرهنگ لات ها  هست استفاده کنه

خوندن کتاب " پالپ " یا ترجمه معادل اون " عامه پسند " رو  فقط

 به کسانی توصیه میکنم که اونقدر تجربه زندگی دارن که  حرفها

و نظرات لات مسلکانه شخصیت اصلی این کتاب  حالشون رو بد نکنه

به عقیده میله این یک اثر رئالیستیه

ولی

من معتقدم اگر چه که

بیان هر چیزی که در دنیای ما رخ میده با کمترین دخل و تصرف

بیان واقعیت محسوب میشه

ولی

آیا هر چیز که بطورواقعی نقل بشه ارزش نوشتن و خوندن داره ؟

اگر نویسنده ای بیاد زمانی رو که شخص اول داستانش در دستشویی

برای اجابت مزاج میره اونقدر با جزییات - و سه بعدی -توصیف کنه

که خواننده حالت تهوع بگیره و هر چی رو که خورده بالا بیاره باید بهش

آفرین گفت و رئالیسمش رو جادویی نامید ؟

جواب من  یه نه بزرگه !!!!


پ.ن 1 :

بی انصافیه اگر نگم که خوندن کتابی که میله معرفی کرده برام

نکته مثبتی نداشته

حداقل دو چیز این کتاب خوب بلکه عالی بود

اول : با اینکه در مورد تباهی و فساد حرف میزنه کتاب  اصلا غمگین یا یاس آور نیست

دوم : توصیف کننده لایه ای از اجتماعه که هیچ مرام و مسلکی  جز نفع شخصی ندارن

توجه کنین که گفتم هیچ مرام و مسلکی بجز کسب پول و نفع شخصی

پس چیزی مثل رحم و محبت  به دیگران و ... چیزهای مسخره و خنده داری در این لایه هستند


پ.ن 2:

اگر فکر میکنین نوشتن این کتاب برای این نویسنده مستلزم تحقیقات زیاد

 و فسفر سوزوندن بیش از حد بوده  کافیه یه نگاهی به زندگی نویسنده بندازین 

متوجه قضیه میشین.اگر چه با شما موافقم که هر لاتی توانایی نوشتن زندگیش به این

دقت و ظرافت رو  نداره .!!!!


پ.ن 3 :

فصل زمستونه و هوا سرد

اهل فن میدونن که اینطور مواقع توی هوای سرد صبح یه چیزی خوب میچسبه

چی؟ !!!!

چسب ؟!!!

نه بابا ، اون که همیشه میچسبه

منظورم کله پاچه هست

اما از اونجایی که خانومها  با شنیدن این اسم

سر بریده و کچل شده و سوخته گوسفند ها رو بیاد میارن

 و اشتهاشون رو از دست میدن که هیچ بلکه ....

گفتم یه اشاره مختصری در این مورد بکنم و با یه عکس  حق مطلب رو ادا کنم

در عکس پایین یه کاسه سوپ میبینین و یک کاسه گوشت پخته شده گوسفند

کجاش  " ایش !!! " داره ؟

فقط !!!

مغازه ای که این سرویس رو می ده  اسمش کله پزیه

و به اون سوپ هم  اونجا فقط میگن " آب"

و اون گوشت پخته هم اسمش اونجا " بناگوشه"

 برای اونهایی هم که نمیخوان روغن توی غذاشون باشه بگم ،

وقت سفارش حتما بگید

 " لطفا روغن نزنید "!!!

چون اونجا معمولا بای دیفالت برای خوشمزه تر شدن غذا

یه قاشق بزرگ از یه ظرفی دنبه آب شده و ...بر میدارن

 و به " آب" تون اضافه می کنن که باز هم مشتری شین

کبدتون چیکاره هست ؟ !!!   مهم شکم شماست !!!!

از غذاتون لذت ببرید !!!

راستی یادم  رفت بگم . بسته به ذائقه اتون در زمان غذا یا بعد اون

حتما حتما از نارنج یا آبلیمویی که در اختیارتون میذارن استفاده کنید

ترشی طبق شنیده ها  باعث کاهش اثرات زیانبار این غذا میشه

و

برای جلوگیری از سو تفاهم هم بگم نه خودم و نه بستگان نسبی  یا سببی

تا چند پشت،  توی کار کله پزی نبودیم و نیستیم !!!

حالا بفرمایین  بقیه غذاتون رو بخورین !!!!





 






نظرات 8 + ارسال نظر
بندباز جمعه 15 بهمن 1400 ساعت 09:18 http://dbandbaz.blogfa.com

سلام مونپارناس
سر صبحی هوس کله پاچه کردم با خوندن این پست و دیدن عکسش. البته اینقدر پاستوریزه هم دیگه حال نمیده. ما معمولا توی خونه و دست‌پخت اعلای مادر رو می خوریم. از کله پزی ها خاطره خوبی ندارم. حتی سیراب و شیردون رو هم مادرم طوری می پزه که کمترین بو رو داره. انصافا دلم ضعف رفت.
بوکوفسکی رو دوست دارم. عامه پسندش رو خوندم و اول تعجب کردم که چرا این کتاب اینقدر مطرح شده؟ اما به کتاب‌ها هم مثل نقاشی ها باید در ظرف مکانی و زمانی خودشون نگاه کرد. جنبش های هنری، هر کدوم برای تغییر و عبور از جنبش قبلی و در اعتراض به شرایط زمان خودشون رخ می دادند. همونقدر که الان دیدن نقاشی های زمان انقلاب ایران مضحک و افسوس بار به نظر می رسه ، چون تاریخ مصرفشون گذشته. اما نوشته های بوکوفسکی عین همین کله پاچه، بخشی از واقعیت غیرقابل انکار و موجود و حاضر زندگی هستند. بخش زیادی از جامعه با همین فرهنگ داره زندگی می کنه و نویسنده داره نگاه انسانها رو به زاویه ای سوق میده که اکثرا ازش رو برمی گردونن! چون میگن پیف پیف!! بو میده!!!

سلام بند باز
صبحت بخیر و مقرون با کله پاچه های مامان پز باد

واما بعد
هنر پخت کله و ضمایمش و سیرآبی هنر با ارزشیه که امیدوارم از مادرت آموخته باشی و خودت و جان از این هنر ناب مردم گرایانه !!!! نهایت بهره رو ببرید .
و برسیم به بوکوفسکی
اگر بگم از کتاب عامه پسندش خوشم نیومده حقیقت رو نگفتم
چون
واقعا بین خوش اومدن از چیزی و درست بودن اون چیز ارتباطی نیست !!
متاسفانه واقعا ارتباطی نیست !!!
انسان براحتی می تونه به چیزی علاقه مند بشه که براش مضره
همونطور که متاسفانه بدرستی گفتی
" بخش زیادی از جامعه با همین فرهنگ داره زندگی می کنه"
و من بخصوص در محیط های مردونه از مدرسه بگیر تا محل کار به وفور این فرهنگ منحط استفاده از نواحی خصوصی مادر و خواهر و ...طرف مقابل یا دیگران رو دیدم.

چون تو یک خانومی دربطن این محیط های مردونه نبودی که زشتی و چندش آور بودن این فرهنگ رو که بوکوفسکی با مایه طنز به نمایش میذاره ببینی .
شاید دیدن این فرهنگ لمپنی و جاهلانه از پشت ویترین شیشه ای ایزوله شده جالب بنظر بیاد
ولی بهت اطمینان میدم که در تماس از نزدیک واقعا بدبو و متعفنه

از ابتدایی توسط دانش آموزانی که پدرشون توی این فرهنگ رشد و زندگی کردند با کلمات و استعاراتی آشنا شدم که باور کردنی نیست که مثلا دو تا پسر 9 ساله بتونند این کلمات رو بهم بگن .

اینکه گفتی نوشته های بوکوفسکی بخشی از واقعیت غیرقابل انکار و موجود و حاضر زندگی هستند رو نمی تونم انکار کنم
ولی
برای هنر و بطور خاص ادبیات ، توانایی و در نتیجه رسالتی قایلم که باید بتونه نسل بعدی رو منزه تر و انسانی تر به اجتماع تحویل بده
متاسفانه تمرکز روی نقاط منفی عامه پسند با هدف فروش بیشتر کاریه که عده ای
که به ابزار هنر مجهزند با هدف کسب درآمد بیشتر و یا ... انجام می دن.

اگرچه اون نوع آدمها هیچوقت سروکارشون با کتاب و بالاخص بوکوفسکی نخواهد افتاد
ولی
در صورت مواجه شدن با شخصیت های آثارش بدون شک و با افتخار
-به همراه یک ناسزا به مادر یا خواهر بوکوفسکی صرفا به علامت ابراز محبت شون به اون -
ایشون رو کاملا یک عنصر خودی خواهند دونست

نرگس باران پنج‌شنبه 14 بهمن 1400 ساعت 02:02

تو باید یه بار قرمه سبزی من رو بخوری تا ببینی قرمه سبزی بدون روغن و حتی بدون سبزی تف داده شده، چقدر خوشمزه است و اصلا متوجه نبود روغنش نمیشی!

استادبزرگوار نرگس باران
دامت افاضاتها

به مهارت شما در مقوله " آشپزی بدون روغن " وقوف کامل یافتیم
لطفا شک و تردید ما را در مورد طعم و مزه غذاهای سرکار علیه به بزرگی خودتان بر ما ببخشایید
الاحقر
المونبارناس الجیلانی

نرگس باران چهارشنبه 13 بهمن 1400 ساعت 01:13

کلا جمع میبندی ها!
من اتفاقا خیلی کله پاچه دوست دارم. البته همه مخلفاتش رو نمیخورم. ولی آب کله پاچه و گوشتش و حتی بوی کلپچ واقعا لذیذه. دخترمم دوست داره تو دوران نامزدی هم یه بار با همسر صبحونه رفتیم نشستیم تو مغازه کلپچ زدیم. بعد ازدواج هم چندین بار.
در رابطه با بکش و سالمم کن! من ذاتا با روغن حال نمیکنم! خوردن روغن زیاد و همیشگی بیشتر برای من بکش داره!

سلام نرگس باران
البته که در جوامع انسانی هیچوقت چیز صد در صدی نداریم
و
همیشه یه عده هستند که نظرشون از بقیه متفاوت باشه
دیدن احوالات خانومهای فامیل منجر به این " جمع بستن"شد!!!!


"خوردن روغن زیاد و همیشگی بیشتر برای من بکش داره! "
حرف حساب !!!
میدونی که نقش روغن در آشپزی انتقال گرما از تابه و ظرف به غذاست
همینطور که در غذاهای آب پز"آب " این کار رو بعهده میگیره
بنابراین با توجه به خطرات خوردن روغن منطقیه که از سرخ کردن غذا خودداری کنیم یا مقدار روغن رو در سطح حداقل نگهداریم و در مواردی هم که میشه روغن رو در پایان کار از غذا جدا کنیم .مثل گذاشتن کتلت روی کاغذ جاذب روغن
ولی
نمیدونم چرا هرجور که فکر کنی غذای سرخ شده از آب پز خوشمزه تره!!!
اگر این شکم بی هنر پیچ پیچ بذاره ما یه زندگی سالم داشته باشیم ...

مامان یک فرشته یکشنبه 10 بهمن 1400 ساعت 09:06 http://Parvazeyekfereshte.blogsky.com

سلام
توی برنامه کتاب باز سروش صحت حرف قشنگی زد گفت نباید بگیم کتاب بخوانیم باید بگیم کتاب خوب بخوانیم
فقط پی نوشت اخر یک ایراد داشت اونم اینه که به نظر من کله پاچه باید خونه خورده بشه اون بویی که توی کله پذیری هست برام خوشایند نیست
ودر اخر نوش جان و امیدوارم چربیهای این کله پاچه دیداری با کبد جنابعالی نداشته باشن

سلام مامان یک فرشته

"نباید بگیم کتاب بخوانیم باید بگیم کتاب خوب بخوانیم "
من هم اینو میدونم ولی بعضی طرفدارهای دو آتشه کتاب
کتاب خوب رو اینطور معنی میکنند که از لحاظ ادبی قابل توجه باشه نه مفاهیمی که توش بیان میشه
اینطوری خیلی از آتاری که رسما با اخلاق مغایرند هم در راستای کتاب خوب قرار میگیرند و ستایش میشن .
چه کنیم با این عاشقان ادبیات؟!!!
میخوای افشاگری کنم و چند تا شونو اسم ببرم ؟
بگم؟ !!!
بگم؟ !!!



"بویی که توی کله پذیری هست برام خوشایند نیست "
واقعیتیه و قابل انکار نیست
ولی به خود کله پزی و مساحت و حجمش هم بستگی داره اگر زود به غذات فلفل بزنی و خوردن رو شروع کنی اثرات محیطی کم میشن !!!!

" امیدوارم چربیهای این کله پاچه دیداری با کبد جنابعالی نداشته باشن"
شاعری می فرماید
" الهی فال زینب راست باشد "
و یا
" جانا !!! سخن از دل ما میگویی "
من که از خدامه اینطور بشه
ولی
به محض خورده شدن ، چربی ها می پرسن
کبد این یارو کجاست ؟!!!


محبوبه یکشنبه 10 بهمن 1400 ساعت 01:02

سلام اقای همشهری، از قضا من به عنوان یک خانوم ، تا جاییکه بچه پنج ساله اجازه بده همراهی میکنم، کما اینکه در دوسال اخیر سعادتش رو نداشتم، ولی قبلا که میرفتیم و میخوردیم، البته همسرم با دوستاشون رفتن تو این دوسال،کیانوش، زرجوب، لب آب بوده

سلام محبوبه خانوم همشهری

"از قضا من به عنوان یک خانوم ، تا جاییکه بچه پنج ساله اجازه بده همراهی میکنم "
چه عالی !!!
من مطمئن هستم این همراهی حس خوبی به همسرت میده .
مردها نیازمند همراهی هستند حتی اگر نشون ندند


" رفتن تو این دوسال،کیانوش، زرجوب، لب آب بوده "
همکارهای من هم یه جایی همون ورا رو به عنوان بهترین کله پزی اینجا معرفی کردند که احتمالا همینیه که میگی
اما
خودم به دلیل تنبلی و عادت یا میرم قوچ سفید توی یخسازی
یا اونی که توی خیابون بوسار نرسیده به پل هوایی همون سمت آزمایشگاه آشتیانیه
البته معمولا ماهی یه بار وقتی حقوق میگیرم برای
جایزه به خودم میرم اونجاها .
ما مردها خیلی حیوونکی هستیم هر چه در میاریم خرج خونواده امون
می کنیم .
قبول کن این مدل زیر آبی رفتن دیگه حقمونه !!!
والا !!!

میله بدون پرچم شنبه 9 بهمن 1400 ساعت 17:54

سلام
درست نوشتی که عده‌ای از آدمها با شنیدن کله پاچه به یاد سر بریده و کچل شده و سوخته گوسفند می‌افتند... من خودم از عاشقان این غذا هستم... اما اگر هزاری هم تشریح کنی که این سوپ اسمش آب است و آن گوشت فلان و آن نارنج بهمان باز هم از نگاه برخی از آن دوستان تعریفی سه بعدی از یک چیز تهوع‌آور به دست داده‌ای! برخی از آنها اگر بی انصافی به خرج بدهند ممکن است بگویند فلانی چرا ظرف شکمت را با چنین چیزهای تهوع‌آوری پر می‌کنی!!؟

سلام میله
دلم به حال اون عده که تا حالا نخوردن می سوخت
و
گفتم با یه توصیف متفاوت و نگرش ساده تری به این غذا شاید عده ای وسوسه خودنش و پیدا کنند

البته نمیدونم این دوستان اگر گذرشون به کشورهایی مثل چین بیفته چکار میکنند؟
یه سری از همکار هام که رفته بودند از بوی بد بعضی غذا خوری های اونجا تعریف ها داشتند و میگفتند با رد شدن از جلوی غذا خوریها بوی بد و آذار دهنده ای می اومد !!!
من که خودم ندیدم
شنیده ام
.الله اعلم !!!

پ.ن :
خوبه در مورد سیرابی شیردون حرفی نزدم !!!
در صورت توجه و لطف خوانندگان اینجا ، ممکن بود جرات این کار و هم پیدا کنم !!!!

خودم که هر بار میرم بخاطر بوی ناخوشایند غذایی که جلوم میذارن انقدر توش فلفل می ریزم که فقط بوی فلفل ازش بلند شه !!!.
تازه اینجا به درجه ای از تخصص رسیدند که توی آب سیرابی که به مشتری میدن کمی روغن کله پاچه هم اضافه میکنند و آبش دقیقا مزه آب کله پاچه رو پیدا میکنه .
یه بار در سفری به مشهد آدرس بهترین سیرابی فروش اونجا رو گرفتم که فقط تخصصی سیرابی شیردون کار میکرد و کله پزی نبود
- اینجا بعضی از همون مغازه های کله پزی عصرانه سیرابی هم میدن -
آبش دقیقا
-با عرض معذرت از مشهدی های محترم -
مثل آب جوب بود تیره و بد بو !!!!
هیچکس جز من لب بهش نزد
من هم که سربازی رفته و آب بندی شده !!!
برای افزایش استقامت و حفظ روحیه سربازیم !!! توی چند روزی که بودیم هر روز اون چیز وحشتناک متعفن رو خریدم و خوردم
وقتی از مشهد می اومدیم خدا رو بخاطر تموم شدن اون دوره
" زندگی در شرایط سخت "
شدیدا شکر کردم

الهام شنبه 9 بهمن 1400 ساعت 11:05 https://yanaar.blogsky.com/

سلام
در مورد بوکوفسکی و شفافیت بیش از اندازه‌ی پیرمرد، به نظرم خوب و کافی است که همان حرف آخرش را گوش بدهیم. یعنی همان Don’t try

ولی خوب اون پرتره‌های زیبا از گل‌ها و گیاهان سخت‌کوش و سمج دیوار و آسفالت ‌گذر یا طبیعت قشنگ شهر مون‌پارناسی چه کم از این عکس چرب‌و‌چیل داشتند؟

سلام الهام
" .... یعنی همان Don’t try "
منظورت از پذیرش این جمله مفهوم همون شعر معروف سهراب سپهریه ؟
" کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ
کار ما شاید این است که در افسون گل سرخ شناور باشیم "
اگه اینطوری که پایه ام
این همون مدل زندگی بی عارانه حافظ یا شاید خیام خودمونه
اما
اگرگوینده داره ماشین زندگی رو به سمت نیلیسم
فرمون میده شرمنده ام !!!!

" ... چه کم از این عکس چرب‌و‌چیل داشتند؟ "
باور کن الهام اصلا هم چرب و چیلی نبود !!!
من بعد مریضیم همیشه میگم روغن بهش اضافه نکنن طوری که تا منو میبینن اتوماتیک از ریختن روغن
- که الحق نصف مزه توی اونه -
خودداری می کنند
بناگوش و آبی که میخورم صد در صد بدون چربیه !!!!
یه بارترکیبی رو که گفتم امتحان کن .
شنیدم که بزگی فرموده :
"هر کس بناگوش خورد
دری از درهای فلسفه بر او گشاده شود" !!!!
الله اعلم !!!
تازه
یادت باشه آدمیزاد جمع اضداده
الاحقر " المون بار ناس " هم از این قاعده مستثنی نیست !!!!
همیشه که نمیشه تریپ هنرمندی زد . صدای بچه های پایین در میاد !!!!

Soly جمعه 8 بهمن 1400 ساعت 21:51

کله پاچه خیلی خطرناکه!!!!


برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد