69

هوا خنک شد

خنک که چه عرض کنم  یه دفعه پاییز شد

دیگه بارون،  بارون بهاری نیست که بباره و قطع شه

چند روزه که همینطور داره می باره و امروز صبح بعد دوروز انتظار برای

صاف شدن هوا برای دوچرخه سواری  صبحگاهی

امروز که از خواب پا شدم دیدم ساعت ششه

وبالاخره  بارون بند اومده

 

  خوب کور از خدا چی میخواد؟

دو چشم بینا

دوچرخه رو برداشتم و زدم به جاده

اما

آره ] همیشه یه امایی هست !!!

هنوز دور اول از دو دورمعمولم رو نزده بودم که دیدم بارون شروع شد

اما ریز و سریع.

با خودم گفتم بارون اینطور شاعرانه حیفه آدم توش خیس نشه

آخه کی دیده توی مرداد اینجور بارون بیاد

باید کار رو ادامه بدم . و یه  خاطره ازش بسازم

اما

این هوای بی مرام اصلا سر سازگاری نداشت

بارون که نم نم بود نه تنها تند شد بلکه باد هم اضافه شد

رکاب زدن بحدی سخت شد که انگار عباس جدیدی  رو ترک دوجرخه سوار کرده باشم!!!

زانوی چپ و کمرم  شروع کردند به آلارم دادن

هر طوری بود با غیرت و تعصبی مثل سرو قامتان تیم ملی والیبال !!!

دو دور رو زدم

 وقتی سینه خیز و افتان و خیزان  رسیدم خونه تمام لباسم که

خیس بود بماند،  طبیعت با رد گل در امتداد ستون فقراتم یه امضای  خوشگل

  روی پیراهنم گذاشته بود

باشه .

اینهم شانس منه که به هر چیز که با رویکرد رومانتیک نگاه می کنم

ترازدی میشه

بارون نم نم ریز و عشقولانه تبدیل به بلا شد اونم وقتی من بیچاره

در حال ورزش بودم نه یه زمان دیگه

ای بخشکی شانس

ولی

من به سنگ پای قروین گفتم زکی

پیراهنم رو شستم و آویزون کردم

و منتظر فردام

آی آب و هوای  نامشخص !!!

من از رو نمیرم

این دو دور دوچرخه سواری  ، حقمه ، عشقمه ، ولش نمیکنم

 ( لطفا با همون حس خسرو شکیبایی در فیلم هامون بخونیدش !!!)

بچرخ تا بچرخیم


پ.ن :

 این بارون برای ما شهری ها هوای خنک و تمیز  و آرامش

با خودش آورده

ولی

همکاری میگفت که ساقه های برنج در مزارع بر اثر این بارون همه

روی زمین خوابیدند و این به معنی افت کیفیت محصول  بعد از برداشت

و کاهش قیمت و کاهش درآمد برای کشاورز هایی هست  که زندگیشون 

وابسته به این محصوله

خدا به این کشاورزهای بد شانس صبر بده


نظرات 6 + ارسال نظر
soly سه‌شنبه 12 مرداد 1400 ساعت 01:05

سلام
ان شالاه که بهتری وروبه راه شده احوالت.
چای دارچین فراموش نشه.
درمورد کدوم تصمیم؟تصمیم کار؟ممنون که با حوصله بهم پیام میفرستادی.
اره از اول ماه مشغولم شکرخدا.فقط دیگه چیزی به اسم زمان برام نمیمونه .کمبود زمانم خیلی شدید شده.حتی برای نوشتن .

سلام سلی
آره بهترم ممنون
هوا که خنک شده من هم بهتر شدم
درست فکر کردی منظورم تصمیم گرفتن برای کار بود
کمبود وقت برای یه آدم شاغل چیز عجیبی نیست
خیلی ها در گیرش هستند
کم کم بهش عادت میکنی
در عوضش این کار جدید رو خوب یاد می گیری و مهارت جدیدی به مجموعه مهارت هات اضافه می شه و رزومه بهتری پیدا می کنی
ثانیا
دیگه فرصت فکر و خیال های ناراحت کننده رو هم پیدا نمی کنی
برات آرزوی موفقیت و شادی دارم سولماز

رافائل دوشنبه 11 مرداد 1400 ساعت 09:13 http://raphaeletanha.blogsky.com

سلام. امیدوارم الان خوب باشی.
دوچرخه سواری زیر بارون شمال خطرناکه، ممکنه سینه پهلو کنی، مراقب باش.

سلام رافی
یه چیزی بگم؟
یه کم دیر گفتی !!!

واقعیتش بعد چند روز دوچرخه سواری که یه روزش هم با پیراهن خیس و کاملا خشک نشده روز قبل بود الان یه کوچولو نامیزون هستم.
عطسه
یه کوچولو آب ریزش
یه کم سردرد
یه کم کیپ شدن بینی
ولی
آخه دیگه کی میشه توی جهنم مرداد همچین هوایی داشت؟
هر ده سال یه بار هم اینطور نمیشه چند روز یا بارونی باشه یه ابری با باد سرد
به یه مقدار سرما خوردگی واقعا می ارزه

یاسی دوشنبه 11 مرداد 1400 ساعت 06:31

سلام مونپارناس جان
طفلک شالی کارا...الان چقدر اعصابشون خورد و خاکشیره...طفلک خودت که خیس شدی زیر این بارون...ولی عطر خدک خیس خورده رو نمیشه ندیده گرفت...خوشبحالتون که این رایحه اسمانی رو حس کردین....

سلام یاسی
چطوری؟
کار ها خوب پیش میرن؟
آره دیگه برنج کار ها گرفتار شدند
چند ماه پیش من برنج هاشمی رو کیلو سی تومن از یه همکار برنجکار خریدم
الان شده سی و دو
و
با این وضع احتمالا چند ماه دیگه به چهل هم برسه
با این حقوق کارمندی بعد ها خوردن روزانه برنج هم از دست ما میره
خوش باشی یاسی

بندباز شنبه 9 مرداد 1400 ساعت 14:15 https://dbandbaz.blogfa.com

سلام مونپارناس
پستت رو خوندم و خوشحالم که چند روزی هوای خنکی رو تجربه می کنید. بعدش جوابت به کامنت مهرو رو دیدم و با خودم فکر کردم شاید این ایده از طرف خدا برای این باشه که انسان ها یاد بگیرند با فکر و درایت شون امکانات رو طوری بین همدیگه تقسیم کنند که همگی از مواهب خدا بهره ببرند. عین اون کارتونی که نشون میداد توی بهشت همه دارند غذا به دهن دیگری می گذارند چون چوب های قاشق شون اونقدر بزرگ هست که نمی تونند خودشون بخورند!
قطعا این اشکال از ماست که نمی تونیم آب های شیرین باران رو جمع و نگهداری کنیم و به مناطق خشک تر برسونیم. ما برعکس عمل کردیم! از قنات های اونها کشیدیم آوردیم جاهای دیگه!! خیلی خوبیم ما!

سلام بند باز
فیلم جیسن و ارگانت ها رو یادته؟
وقتی کشتی جیسن داشت به سمت جایی که پشم زرین بود میرفت خدایان که زمین رو به شکل کوچک از بالا میدیدند هر کدوم به فراخور دوستی / دشمنی با جیسن مهره ای رو روی صفحه اضافه میکردند که در دنیای واقعی هم معادل اون مهره اتفاق میافتاد و مشکلی حل / ایجاد میشد
اینو گفتم که بگم :
ایکاش زندگی ما آدمها هم اینطور تحت نظارت بود و زمانی که بلد نبودیم کاری رو انجام بدیم یا مشغول آسیب رساندن به دیگران بودیم یکی از اون بالا مهره ای رو حرکت میداد و مشکل رو حل می کرد .
واگذاشتنمون به خودمون خیلی درآوره
چون
بازیگران سمت پلیدی کارا تر و موثر تر از بازیگران سمت راستی و درستی عمل می کنند .
و در طول تاریخ اکثرا برد با اونها بوده.
خسته شدیم از بس خودمون مسوول همه چیزمونیم
ای کاش شب بخوابیم و صبح ببینیم همه چیز اونی شده که باید باشه

شنیدم که مسوول کم آبی خوزستان رو "اشتباه در محاسبه زمان تخلیه سد دز" عنوان کردند
باشه !!!
اصلا همینه!!!
خوب کی مسوول بوده؟
داستان " کی بود کی بود من نبودم " شده
دریغ از پیگیری و تنبیه مقصرین

soly شنبه 9 مرداد 1400 ساعت 11:43

بارون نعمته. بسلامتی ان شالاه

سلام سلی دو مثبت

ای کاش هر چیزی فقط یه وجه خوب داشت

مشکل اینه که برای کشاوزای بد بخت این بارون بی موقع کاهش درآمد ببار می آره
حتما می دونی که همین تگرگ دوست داشتنی و زیبا که برای ما جالبه و تماشایی چه آسیبی به باغ ها آسیب میزنه و چه حالی به باغ دار ها دست میده
این بارون هم همین کار رو با کشاورزهای برنج کار کرده
و متاسفانه با اون حجم و مدتش برای محصول برنج ضرر داشت
پ.ن :
تونستی به یه جمع بندی برسی و تصمیم بگیری؟

مهرو شنبه 9 مرداد 1400 ساعت 07:32

سلام
منم امروز صبح تو راه شرکت با تموم وجودم بخاطر بارون خدارو شکر کردم
بعد یادم به کشاورزا افتاد دلم گرفت

سلام
چکار میشه کرد؟
ظاهرا این دنیا طوری سازمان داده شده و اداره می شه که سود شخصی ضرر شخص دیگریه
این مساله درک وجود عدالت در این دنیا رو مشکل می کنه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد