104

چنان خشک سالی شد اندر دمشق

                    که یاران فراموش کردند عشق !!!

هوا خیلی گرمه و البته درصد رطوبت بالاست

درنتیجه

 آدم توی عرق خودش خفه میشه

حالی برای انجام کارها نیست

و

زمان  هم کند و کشدار می گذره

  خدا رو شکر توی این وضعیت  سریال  بازی تاج و تخت رو دیدم

و

پنج کتاب  نغمه آتش و یخ رو که سریال از روی اون ساخته شده  گیر آوردم

و الان جلد چهارمش رو دارم می خونم


بذارین اول بگم شرم باد به  نویسنده فیلمنامه اون سریال !!!

که بخاطر پول و سفارش تهیه کننده

 همچین اثر خوبی رو تا حد  یه سریال پورن تقلیل داده.

سریال شبیه یه ساندوچ  خوشمزه هست

 که  در هر 5 سانت در میون ، توش  ...  ریخته باشن 

کتاب براحتی با کمی اغماض توسط همه قابل خوندنه

ولی  سریال ؟ !!!

اونهایی که دیدن می دونن چی میگم

هر جلد حدود هزار صفحه هست ولی اصلا خسته کننده نیستند

به علاقه مندان  داستانهای تخیلی خوندنشونو توصیه می کنم .




نظرات 8 + ارسال نظر
مامان یک فرشته سه‌شنبه 11 مرداد 1401 ساعت 14:26

اشکال نداره دوباره مینویسم
اینجا هم انقدر هوا شرجی شده که حس میکنم در چند قدمی دریا زندگی میکنیم
درباره سریال بازی تاج و تخت من هم چند وقت قبل بعداز اینکه فصل اخرش ساخته شد شروع کردم به دیدنش اما با این که دو فصلش رو دیدم اما باز هم جذبش نشدم و نیمه رهاش کردم منم معتقدم قسمت پورنش بلد تر بود تا خود قصه.
اما تصوری از کتابش ندارم

" اینجا هم انقدر هوا شرجی شده که حس میکنم در چند قدمی دریا زندگی میکنیم"
همدردی منو بپذیر
شاعر می فرماید:
غم همدرد که داند؟
همدرد!!!
ببین دیگه ما چی می کشیم از دست این هوا !!!



"منم معتقدم قسمت پورنش بلد تر بود تا خود قصه. "
جای تاسفه که برای جلب مخاطب بیشتر یا صرف بخاطر داشتن مرض
این بلا رو سر کتاب آوردند و این سناریوی چندش آور رو ازش اقتباس کردند
من به جلد پنجم رسیده ام و علی رغم وجود کلمات و عبارات +18 ،
میشه گفت اصلا و ابدا با سریال قابل مقایسه نیست
و خوندنش باعث اشمئزازو بیزاری نمیشه
نکته دیگری که شاید برات جالب باشه تغییر سرنوشت بعضی شخصیتهاست
این دیگه منتهای پررویی نویسنده سناریو
و
خفت نویسنده کتابه که به این تغییرات تن داده
چون ممکنه یه وقتی دوست داشته باشی کتابو بخونی
نمی خوام واضح تر توضیح بدم
تقریبا هر جلد حدود هزار صفحه هست
ولی
من الان چند هفته هست که دارم میخونمش
و اصلا خسته کننده نیست
اگر تو هم عاشق هری پاتر و ارباب حلقه ها و هابیت و .... هستی
این داستان پنج جلدی راست کارته .
میتونی هر روز چند صفحه رو بخونی و لذت ببری
اینطوری هفته ها سرت گرمه
و برای لحظاتی
گور بابای دنیا و مشکلاتش !!!!

مامان یک فرشته سه‌شنبه 11 مرداد 1401 ساعت 10:48

پس کامنت من کو

ببخشید
ظاهرا بازم این بلاگ اسکای گشنه اش بوده خوشمزه ترین کامنت ها رو خورده !!!
چیزی بدستم نرسیده!!!!

میله بدون پرچم دوشنبه 10 مرداد 1401 ساعت 17:29

سلام
تو و بندباز آنقدر بارون بارون کردید که سیل آمد
نکنید این کارا رو

سلام
و
عذر تقصیر از طرف هر دو مون !!!!


پ.ن :
دفعه بعد سعی میکنیم در مورد پول حرف بزنیم
کار خدا رو چه دیدی؟
شاید از آسمون بارون پول بارید و مشکل همه امون حل شد !!!

بندباز جمعه 7 مرداد 1401 ساعت 15:48 http://dbandbaz.blogfa.com

نه، طنزش قوی و زیباست. رنج و درد رو نشون میده اما بطور زیبایی از پس بیانش براومده.

اینطوری که گفتی گمونم خودت هم نیاز داری از هزارتوی زندگی بزنی بیرون و کمی توی طبیعت باشی.
فکر دیدن بهشت عالیه. شرایطش رو باید مهیا کرد.

"شرایطش رو باید مهیا کرد. "
ان شا الله مهیا میشه

بندباز پنج‌شنبه 6 مرداد 1401 ساعت 16:44 http://dbandbaz.blogfa.com

کجای کاری مونپارناس!!
کامی کرمکی نیست که!! کاکا کرمکی ست!! خیلی هم طناز است و بعد از خواندنش کیف میکنی از یک اثر ایرانی خوب. اونطوری که فکر می کنی نیست.
بعدش هم تهران بارون بیاد تا دو روز گل و دوده داریم. روز سوم شاید تازه رنگ شهر باز بشه و بتونیم نفسی تازه کنیم.

"کجای کاری مونپارناس!! "
نودم هم دقیق نمی دونم .
یه جایی سرگردون توی هزار توی زندگی !!!

"اونطوری که فکر می کنی نیست. "
رفتم سرچ کردم و خلاصه اش رو توی - فکر کنم ویکی پدیا - خوندم
از ظاهرش که همه اشک و ماتم به نظر می رسید

" بعدش هم تهران بارون بیاد تا دو روز گل و دوده داریم. روز سوم شاید تازه رنگ شهر باز بشه و بتونیم نفسی تازه کنیم."

یه روز دست جان رو بگیر
بلیط نصف شب رو بگیرین بیاین شمال
اونهم نه هر جا
یه جا بین کلاچای تا رامسر
یکی از بهشتهای روی زمین
سمت راست کوه و جنگل و سمت چپ دریا !!!
شب همون روز هم برگردین .
وقت زیادی ازتون نمیگیره فکر کن انگار دو شب و یه روز تهران گردی کردی
مثل جوون های کوله به پشت
سبک و آزاد
- معادلش توی دنیای دوچرخه سواران میشه سایکل توریست ها
من بهشون میگم هیپی ها یا پانکها ی دنیای دوچرخه سواری !!!! -

soly چهارشنبه 5 مرداد 1401 ساعت 14:08

بسیار زیبا که توی این گرمای وحشتناک عشق به مطالعه وکتاب و فیلم در وجود شما جاریست

ممنون سولی
عشق های محدودی برام موندن
و
این چیزهایی که گفتی بعضیشونن

بندباز چهارشنبه 5 مرداد 1401 ساعت 12:21 https://dbandbaz.blogfa.com

پیشنهاد می کنم کتاب کاکا کرمکی رو هم پیدا کنی و بخونی. باحاله

سلام بند باز
به نظرم "بیلی بی‌حوصله" ماسب تره


پ.ن :
عجب !!!
فکر می کردم کاکا کرمکی از اون سری کتابهای تونی گراسه !!!
ظاهرا جدی تر از این حرفهاست .
نویسنده اش سلمان امین
و
در مورد یک بخت برگشته در زمان جنگه ...
والبته ظاهرا با نشون دادن " بدترین " قراره " بدتر"
یا " بد " قابل تحمل و حتی قابل شکرگذاری باشه
اگر گیرم اومد میخونمش
ولی انصافا نغمه آتش و یخ کجا و کامی کرمکی کجا
از اوج فانتزی به قعر رئالیسم !!!
اینکه کاری که ازم می خوای؟

بندباز چهارشنبه 5 مرداد 1401 ساعت 12:20 https://dbandbaz.blogfa.com

سلام!
والا دوربین ها که از شدت باران هندی دارند کم می آورند... فقط فیلم های بارونی تون دل ما رو کباب می کنه!
ما هم بارون می خواهیم خببببببببببب

"ما هم بارون می خواهیم خببببببببببب "
ای داد بند باز !!!
بارون هم آخه چیزیه که بخوای ؟!!!
اگر چه باید قبول کرد بارون توی تیر ماه چیز نوبریه
اما
رطوبت قبل و بعدش با گرمای هوا تحمل ناپذیره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد