168

یک زندگی در چند سکانس


سکانس اول :

آقا و خانوم همکارند

هر دو متاهل

هر دو صاحب فرزند

عضو یک واحد کاری


سکانس دوم:

نوع ارتباط بین این دو در محل کار 

 از عرف ارتباط دو همکار متاهل  فراتر رفته

کم کم صحبت های درگوشی  و  پوزخندها بخاطر تیک تاک این دو شروع می شود.

 

 

سکانس سوم :

خانم آقای همکار،  بطریقی در جریان این تیک تاک قرار می گیرد

حضور او در شرکت ، دعوا و مرافعه و آبروریزی...


سکانس چهارم :

شرکت عکس العمل نشان می دهد

با هدف کاهش تنش

آقا و خانم همکار ، هر کدام  به یک  شهرستان  کوچک مجاور  ولی متفاوت  منتقل می شوند


سکانس پنجم :

کار برای خانوم همکار خوب ادامه پیدا نمی کند

شوهر خانوم همکار از او می خواهد که استعفا داده  و در خانه بماند

خانوم همکار نمی پذیرد

شوهر خانوم همکار با مراجعه به شرکت خواستار اخراج خانوم همکار می شود


سکانس ششم :

شرکت مقاومت کرده و با این درخواست مخالفت می کند .

 دو سال از  این ماجرا گذشته و 

همچنان قرارداد کاری خانوم همکار در پایان سال تمدید میشود


سکانس هفتم :

شوهر شرط می گذارد

یا کار یا طلاق

حق دیدن فرزند از خانوم همکار سلب میشود


سکانس هشتم :

فروردین  1403

شرکت تسلیم می شود

قرارداد کاری خانوم همکار تمدید نمی شود

اجازه دیدن فرزند از خانوم همکار سلب شده است

شوهر به او حق  انتخاب می دهد 

 خانه نشینی و دیدن فرزند

یا

اشتغال به شرط  طلاق و  محدودیت در  دیدار فرزند


سکانس نهم :

خانوم همکار راه حل  سومی می یابد

شامگاه بیست وششم فروردین هزار و  چهار صدو سه

خانوم همکار ، خوردن قرص برنج را به عنوان راه حل  انتخاب می کند


سکانس پایانی :

اینک شوهر خانوم همکار ، آزاد است تا پس از گذشت مدت زمانی مناسب

ادامه زندگی خود را در معیت  زنی دیگر ادامه دهد

او می تواند به عنوان یک قربانی خیانت همسر

بقیه زندگی را بدون عذاب وجدان با همسر بعدی اش به خوشی بگذراند

اگر آقای همکار از این ماجرا درس گرفته باشه دیگر

سراغ یک خانوم متاهل نخواهد رفت .انتخاب بعدی او یک فرد مجرد خواهد بود




پ.ن 1 :

ماجرا واقعی است


پ.ن 2:

اگرچه خانوم همکار،  مطابق  آموزه های دینی ما

مرتکب قتل نفس شده و ...

باشد که با دعا و طلب بخشایش برای او 

خداوند

-  که ارحم الراحمین است و غافر الذنوب  -

روحش  را قرین آمرزش و  آرامش بفرماید.


رحم الله من یقرا  الفاتحه


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ﴿۱

الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿۲ 

الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ﴿۳ 

مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ ﴿۴ 

إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ ﴿۵ 

اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ ﴿۶

صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِمْ وَلاَ الضَّالِّینَ ﴿۷


آمین یا رب العالمین

















نظرات 7 + ارسال نظر
یاسی جمعه 14 اردیبهشت 1403 ساعت 00:30

سلام دوست جان
خیلی متاثر شدم...حیف از اون جان عزیزش که مفتی مفتی باخت..و اون بچه معصوم که تا ابد داغدار شد. یاد حرف یکی افتادم که میگه...ما متاهلها بیشتر از محردها داریم دنبال نیمه گمشده مون میگردیم انگار...

" حیف از اون جان عزیزش که مفتی مفتی باخت"
واقعا که جونش رو مفت مفت باخت
آقای همکار که سر خونه و زندگی خودشه
شوهرش هم میره یه زن دیگه می گیره خوشگل تر و جوون تر از اون
اما
دیگه هیچ کس برای بچه اش مادری مثل اون نمیشه



" ما متاهلها بیشتر از محردها داریم دنبال نیمه گمشده مون میگردیم انگار.."
شنیدی می گن از اونی که نداره بگیر و بده به اونی که داره ؟!!!
حالا داستان متاهل ها این جوریه
تا وقتی کسی مجرده و با یه جنس مخالف ازدواج نکرده از لذتها و منافع با هم بودن بی خبره
وجود کسی که آدم پشتش بهش گرم باشه و با آدم منافعش مشترک باشه یه نعمته
حالا اگه اون شخص اون طوری که باید باشه نباشه ذهن طرف می ره به این سمت که چرا من باید توی این وضع گیر کنم
یا همسر باید خودشو تطبیق بده
یا بسته به فرهنگ و اعتقادات شخص
یه راهی برای رسیدن به ایده آلش پیدا میکنه

شنیدی توی ژاپن آمار خیانت زوجها و طلاق خیلی خیلی بالاست ؟
اینو یه ایرانی مقیم ژاپن که از زن ژاپنی اش طلاق گرفته بود می گفت
حتی ملت مثل ژاپن که انقدر در تکنولوژی پیشرفته هست در عرصه
روابط انسانی ضعیف و بدوی رفتار می کنه
اونجا ظاهرا رسم نیست زنها با لباس سفید برن خونه شوهر
و با لباس سفید بیان بیرون

تقریبا همه جای دنیا الان اینطور شده
و البته نقش رسانه در ایجاد ایده آلها و نشون دادنشون در قالب
فیلم و سریال در این وسط خیلی زیاده
نشون دادن انواع زندگی و روابط مشترک یه اثر بدش اینه
که ما توقعمون از شریک زندگیمون بالا میره
چقدر میشه هی توی فیلم چلو کباب و زشک پلو با مرغ ببینی
و باز هم به املت خودت راضی باشی؟!!!

مامان یک فرشته یکشنبه 2 اردیبهشت 1403 ساعت 10:08 http://Parvazeyekfereshte.blogsky.com

چقدر غم انگیز
نمیشه گفت مقصر اصلی کیه
اما هر کدوم در این ماجرا سهمی دارن و به قول تو بازنده اصلی اون کودک بی گناه هست

دقیقا
آشی بود که هرکسی
به اندازه ای
در پختنش سهم داشت
آقای همکار و همسرش
خانوم همکار و همسرش
سازمان
و
همکارهای سخن پراکن که به خانومش خبر دادن
شاید هم بصورت یک کلاغ چهل کلاغ
اما
فقط دو تا بازنده داره
خانوم همکار و فرزند بدبختش
بقیه فرصت ادامه زندگی شون رو دارن
بدون هیچ ناراحتی .

خانوم ف شنبه 1 اردیبهشت 1403 ساعت 13:45

زورگویی مردان ایرانی
تا کی باید شاهد برده بودن زن ها برای مردها باشیم اخه
مرتیکه ی زورگویه خر
کار نکن بشین خونه
اصلا کی چنین حقی رو به اون مرد میده
باید رید پس گردن قانون عرف شرعی که این حق رو میده

"باید رید پس گردن قانون عرف شرعی که این حق رو میده "

اگر با انجام عمل فوق الذکر، اصلاحی در وضع قوانین قرار بود حاصل بشه
حاصل شش ماه کار شهروندان تهران بزرگ
و کارکنان شریف تخلیه چاه اون منطقه برای ایجاد تغییر کافی بود !!!
ولی
این نوید هست که دین گریزی نسل جدید
علی رغم آثار سو اون
اثر بسیار بسیار مثبتی هم داره و اون
تقدس زدایی
و بستن راه سوء استفاده از دین برای رسیدن
به خواسته ها
توسط قانون گذاران و صاحبان قدرت هست

در نسل بعدی هیچ چیز مقدسی وجود نداره
مشروب خواری عیب نیست
رفتار جن سی آزاد عیب نیست
و
...
حالا چطور قانون می تونه به دختری از این نسل
سهم کمتری از زندگی مشترک بده ؟
من اطمینان دارم به هر طریق این قوانین یا حذف میشن یا بهسازی

الان در تمام دنیا
علی رغم اختلاف فرهنگی گاه بسیار زیادکشورها
چیزهایی مثل اولویت داشتن در حضانت بچه
یا تقسیم مال و اموال بدست اومده بعد ازدواج
و خیلی چیزهای دیگه مشترک و مرسوم و عرفه

مردهای کشورهای دیگه مردان بهتری نیستند
اما
در جامعه ای رشد کردن که از همون بچگی
حمایت قانون از حقوق زنان رو دیدند
و بعدها دیگه برای اونها گردن نهادن به قانون
در زندگی مشترک و یا بعد اون مشکل نیست

وقتی دیگه چیز مقدسی در ذهن مردم باقی نمونه
قوانین اینجا هم ناگزیر به سمت قوانین انسانی و بشری مورد استفاده
بقیه دنیا میل می کنه
دیر یا زود داره
اما
سوخت و سوزنداره
فقط باید انتظار کشید .

قره بالا شنبه 1 اردیبهشت 1403 ساعت 06:57

خدا رحمت کنه
واقعا چه فشاری بهش تحمیل شده که حاضر شده این کار رو بکنه
کارش درست نبوده ( ارتباط زیادی با آقای همکار) اما کار همسرش هزار برابر بدتر بوده
حالا اگه مرد اینکار رو میکرد چه اتفاقی میفتاد؟
هیچی
خانم بخاطر بچه ش تحمل می‌کرد

همیشه اینطور گفتن که خانومها مثل یک گیاه سبز
در مقابل تند بادهای زندگی منعطف
و در نتیجه پا برجا هستند .
صبورند و پرطاقت در مقابل ناملایمات
به همین دلیله که زندگی
به مادر بیشتر میشه متکی بود تا پدر
و
تحمل بی پدری آسونتر از بی مادریه
اما
مردها مثل یک گیاه غیر منعطف هستند
که با تند باد های زندگی خطر شکستنشون زیاده

فشارهایی که به خانوم همکار اومد چند جانبه
و سخت بود و بنده خدا دیگه تاب ایستادگی نداشت.




پ.ن :
"حالا اگه مرد اینکار رو میکرد چه اتفاقی میفتاد؟ "

شرمنده قره
جواب رو برات نوشتم
بعد دیدم حال نوشتن پست جدید رو ندارم
تقلب کردم و جواب تو رو به عنوان یه پست جدیدمنتشر کردم !!!

رسما قبول می کنم که مالکیت معنوی پست 169 این وبلاگ متعلق به تو هست

soly جمعه 31 فروردین 1403 ساعت 17:32

ای خدای مهربان

بله سولی
این چیزیه که واقعا چند روز پیش اتفاق افتاد

نسیم پنج‌شنبه 30 فروردین 1403 ساعت 23:30

خدا رحمتش کنه.
خدا از سر تقصیرات اون آقایون هم نگذره.
ی مادر و بی فرزند کردن و ی مادر دیگه رو داغ دیده.
خدا صبر بده.

بله متاسفانه همزمان چند تا خونواده دچار مشکل شدند
این وسط اون بچه خانم همکار بازنده اصلیه که باید بی مادر بزرگ بشه

گیل‌پیشی پنج‌شنبه 30 فروردین 1403 ساعت 22:35 http://Www.temmuz.blogsky.com

تهدید با بچه و طلاق و حق منع از کار. واقعا به اندازه خیانت ظالمانه‌ست.

تحمل فشار با این حجم کار خیلی خیلی سختیه
ولی راه خلاصی ازش اینه؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد