163

روز چهارم :

 

 بخاطر کاری ناچار بودم برم چند تا شهر اونورتر

موقع برگشت نزدیک  شهر خودم بودم که 

 یه نگاهی به آینه ماشین انداختم

تا ببینم پشت ماشینم چه خبره

خورشید میگه مربی های آموزش رانندگی  بهشون گفتن که

اصلا هیچ اعتنایی به ماشینهای پشت سری نکنین

که احتمالا معنی اش

 عدم استفاده از آینه در زمان رانندگیه

ولی

تجربیات سالها رانندگی به من نشون داده که 

هر نوع دیوانه ای  پشت فرمون ماشینهای توی جاده ممکنه  نشسته باشه  

و غفلت از پشت سر

میتونه حوادث مرگباری رو  توی جاده رقم بزنه.

خلاصه

 توی  یکی از اون نگاه کردن هام به آینه بود که دیدم   یه ماشین

با سرعت خیلی خیلی زیاد

 و بطور غیر عادی داره از پشت  بهم نزدیک میشه

خودم توی لاین سبقت بودم

تا  اومدم  بکشم سمت راست و بهش راه بدم ..

ویژژژژژژژژ....

بهم رسید و از سمت راستم سبقت گرفت !!!

دائما  با سرعت و شتاب خیلی زیاد  لایی میکشید و کارهایی می کرد که 

منو مطمئن میکرد که سالم به شهر بعدی نخواهد رسید

 و حتما  حادثه ای ایجاد خواهد کرد

کمی جلو تر ، ترافیک شدید نزدیک شهر مقصد  ، باعث کندی حرکت ماشینها شده بود 

 دوست داشتم ببینم این کدوم  حروم لقمه ایه که اینطوری داره برای دیگران خطر ایجاد میکنه

شک نداشتم چند تا پسر یا دختر جوون و به قول ما " بی پدر و مادر" هستند

از این جونورهای عوضی یه دونه توی فامیل داریم که توی سن بیست سالگی

کاری کرده پدر و مادرش یه چشمشون اشک باشه یه چشمشون خون

البته

دارن تاوان اشتباه در تربیت اون رو میدن

بارها به اون فامیلمون گفته بودم انقدر پول توی دست و بال بچه ات نریز

بذار ارزش پول رو درک کنه

انقدر آزادش گذاشتن و هر چه خواست براش گرفتن که

 زمانی هم که می خواستن جلوش رو بگیره دیگه نمی تونستن

میشه یه جوون زیر بیست سال ، ماشین بیست و چهار ساعته زیر پاش باشه

هر چه پول می خواد داشته باشه

با هر چهار تا بیشعور تر از خودش رفت و آمد داشته باشه

و انوقت دنبال زنهای پولی  و مشروب و مواد و کثافت کاری های دیگه نباشه ؟!!!

خلاصه

توی ترافیک در نهایت تونستم  به کنار ماشینه برسم

پلاکش مال یکی از استانهای مجاور بود

و شیشه اش  هم یه مدل دودی

توش رو که با دقت نگاه کردم باورم نشد

راننده یه زن بین چهل تا پنجاه ساله عینکی بود

توی صندلی کنارش هم یه زن دیگه نشسته بود .

می گفتن و می خندیدن !!!

عجب !!!

واقعا دوره آخرالزمان شده

من بارها بخاطر چند کیلومتر بیشتر ازسرعت  110  تا  جریمه شده ام

اونوقت این دیوانه ها راحت جاده رو به پیست اختصاصی خودشون

 تبدیل کرده بودند و اثری از پلیس نبود !!!

چه باید می کردم ؟

چند سال پیش برادر همکارم با زن و دو بچه اش در حال رانندگی توی کمربندی شهر بودند

یه پسر 22 ساله دانشجو از همین استان مجاور

سوار بر 206 از جدول سیمانی بلوار عبور کرد و پرواز کرد و پرواز کرد و پرواز کرد ... تا

افتاد روی سر ماشین این بیچاره ها توی باند اون طرف بلوار !!!

زن و شوهر در جا مردند

یادم نیست اون پسر مست بود یا مواد مصرف کرده بود یا ....

اما می دونم که بخاطر سرعت زیادش خونواده ای رو متلاشی کرد


هر چه نگاه کردم پلیسی کنار جاده ندیدم

رسیدم خونه هنوز فکرم درگیر بود

به شماره 120 پلیس راهور زنگ زدم

با تلفن ثابت همیشه بوق اشغال میزد و با موبایل شماره ناشناخته اعلام می کرد!!!

بفکرم رسید زنگ زدم 110

عذر خواهی کردم که کارم بهشون مربوط نیست و داستان رو توضیح دادم

شاکی شد چرا الان داری زنگ میزنی ؟!!!

همون نیم ساعت پیش باید خبر می دادی

این کار اصلا توی حوزه کاری ماست !!!!

جل الخالق !!!

خلاصه  پلاک ماشین و مشخصات راننده رو بهشون دادم

امیدوارم چوبی توی آستین اون خانوم راننده بکنن که دفعه بعد

کارش به استان ما کشید مثل آدم رانندگی بکنه .




پ.ن :

با این وضعیت معده ام  استرس و هیجان برام سمه

اما

بعضی مسایل هست که هر چقدر هم که سعی کنیم

 نمیشه در مقابلشون بی تفاوت بود

بی تفاوتی ما یعنی اینکه اون راننده متخلف

 باز هم کارش رو ادامه خواهد داد

هر چند  بار کج هیچوقت به منزل نمیرسه

خودش و سرنشینانش به درک

اما

 چرا باید تاوان اشتباه این جور احمقها رو ، آدمهای بی گناه بدن ؟!!!



نظرات 4 + ارسال نظر
قره بالا سه‌شنبه 29 اسفند 1402 ساعت 11:07

چقدر وحشتناک
کاش بچه ها هم با پدر و مادر رفته بودن
اه
لعنت به همشون
کار خیلی به جا و درستی کردید
دمتون گرم

بله تصورش هم سخته که چی بسر اون بچه های بدبخت
بعد مردن همزمان پدر و مادرشون اومده
از این روانی ها توی جاده های اینجا کم نیست
اگر یه جا بشینی و جاده رو نگاه کنی دست خالی بر نمی گردی !!!!

این اطلاع رسانی تنها کاری بود که از دستم بر می اومد
امیدوارم اعمال قانون بشه و دفعه بعد موقع انجام این کارها
دست و دلش بلرزه و دیگه ازش لذت نبره !!!

یاسی سه‌شنبه 29 اسفند 1402 ساعت 09:28

سلام دوست جان
واقعا هیچ پلیسی اون اطراف نبود که شاهکارای اون رانتدهه رو ببینه و پیگیری کنه؟؟!! دستت درد نکنه راپورتشون رو دادی. ..امیدوارم حالشون رو بگیرن اساسی...

سلام یاسی
نه متاسفانه
اینجا پلیس ها توی جاده مثل راهزنان زمان قدیم
بعد پیچ ها یا کف سرازیری ها یا جاهای مناسب دیگه
کمین می کنن تا راننده بیچاره ای که سرعتش
یه کم بیشتر از حد مجاز شده رو جریمه یا تلکه کنن.
اگر هم زمانی توی این کشور پلیس راهی بود
مال اون زمانهای خیلی دوره
زمان اون اسمش رو نبر !!!

گیل‌پیشی شنبه 26 اسفند 1402 ساعت 20:56 http://Www.temmuz.blogsky.com

سلام جناب مونپارناس.
متاسفانه بسیاری افراد قربانی این راننده‌های بی‌فرهنگ میشن.
رانندگی در حالت مستی هم زیاد شده.
بابای من هم همیشه تاکید می‌کنه که تو رانندگی نباید از پشت‌سر غافل بود، باید تمام جهات رو توجه کنی.
پس باید به پلیس اطلاع داد؟ گاهی حتی نمیشه پلاک ماشین رو یادداشت کرد، در اون شرایط استرس‌زا

سلام گیل پیشی
چون در انتهای مسیر توی ترافیک گیر کرده بودیم تونستم از پلاکش عکس بگیرم
پلیس 110 گفت که اونها مسوول رسیدگی به این موارد هستن
و هر چه زودتر تماس بگیریم اونها هم زودتر اون راننده رو گیر می اندازن !!!

فریبا شنبه 26 اسفند 1402 ساعت 18:05

206نقطه کور داره من که مرتب ماشین های پشتی رو چک می کنم.بارها شده بخوام لاین عوض کنم دیدم ماشینی که چند دقیقه قبلش دیده بودم غیب شده نگو تو نقطه کور بوده.
توصیه مربی رانندگی برای دوران تعلیم است که نمی شه همزمان چند کار رو با هم انجام داد.
این راننده ها نفرین مردم رو پشت سرشون دارن حتی اگر اتفاقی نیافته.

نفرین مردم چه فایده ای داره ؟
پلیس راهورباید اونها رو دستگیر و اعمال قانون کنه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد