103

 کوچک  که بودم  از اون  کرم های  کتاب  بودم   !!! .

درست تر بگم  معتاد مطالعه بودم هر چیز که باشه !!!!

یادم میاد یه بار خونه پدربزرگم اینا رفته بودیم

اینجا ها بخاطر رطوبتی که از زمین بالا میاد توی خونه های  ویلایی

رسم بود زیر فرش یا موکت روزنامه میذاشتن

تا  رطوبت فرش  یا موکت رو خراب نکنه

یادم میاد اون روز از بس خمار نرسیدن مواد بودم

فرش رو کنار زدم و روزنامه زیر فرش رو برداشتم خوندم  !!!

راویان شکر شکن میگن که  اون وقتها من عادت داشتم

 حتی موقع رفتن به دستشویی هم با خودم

 کتاب یا مجله میبردم تو  !!!!

دیگه بقیه اش رو خودتون حدس بزنین !!!!

واقعا که اون موقع ها  بچه ها چه  زندگی  بی غمی  داشتن

الان حجم مصایب یه بچه  کم از یک بزرگسال نیست

 و  بچه ها هم کم حوصله تر از آدم بزرگا شدن

خلاصه

اون وقت ها بود که  یه کتاب جیبی بدستم رسید به اسم

" اسرار خوراکی ها "

نویسنده  شخصی  بود به اسم دکتر غیاث الدین جزایری

اون وقت ها فکر می کردم هر که اول اسمش "دکتر " باشه حتما پزشکه

و هر چی هم که یک پزشک بگه حتما  درسته  !!!

با این دیدگاه ، خوندن کتاب رو با علاقه شروع کردم

اما

با خوندن چند صفحه اول از اون کتاب کلا فیوزم پرید .

نمیدونستم باید چه عکس العملی نشون بدم

 

 هر چه بیشتر می خوندم تعجبم بیشتر می شد

 تیشه به ریشه هر چه ماده غذایی  که فکر می کردیم

خوردنشون عادی و  بدیهیه زده بود

آخه مگه می شد خوردن  نون و گوشت و آرد سفید

و آبلیموی و رب  کارخونه ای و نمک و شکر و  .... و کلی چیز دیگه

  به شدت زیانبار باشه ؟!!!! .

اول فکر کردم این بابا دیوانه هست  .

اینکه هر چی ما می خوریم رو میگه بد و زیانباره  !!!

از خودم می پرسیدم مگه یه دیونه اجازه داره کتاب بنویسه؟!!!

بعدا با خودم گفتم نه ، لازم نیست حتما دیوانه باشه

احتمالا  آدم احمقیه که برای خودش جفنگ نوشته

بی خیال مطالبش شدم

سالها بعد  فهمیدم نویسنده پزشک نبوده بلکه داروسازی بوده  که

 به دلیل علاقه شخصی  در زمینه مواد غذایی 

چند دوره های  تخصصی غذا شناسی  رو هم  در فرانسه و سوییس گذرونده .

الان که برای نوشتن این مطلب رفتم دنبال دانلود این کتاب، دیدم 

تا الان نوزده بار تجدید چاپ شده !!!!

  بطوری که چاپ اولش  سال 1344

 و  چاپ نوزدهمش سال 66 بوده  !!!


الان حسم اینه اونی که احمق بوده خودمم !!!

امروزه  تک تک جملات اون کتاب به یه چیز بدیهی

 و  کاملا پذیرفته شده  تبدیل شده

تقصیری نداشتم .

سنم کم بود و نظرات دکتر جزایری بسیار افراطی

این عادت ما مردمه ،   حرفهایی رو که درک نمی کنیم مسخره می کنیم 


خدابیامرز در سال 64 13 در سن 82 سالگی   به رحمت خدا رفت

این روزها  به برکت  اینترنت و انفجار  اخبار توسط این رسانه  ، حتی یه بچه کوچک هم

الان  میدونه نمک و شکر مضرند  ولی من دارم در مورد زمانی حرف میزنم  که

در صبحونه خیلی از مردم   چای شیرین شده با شکروجود داشت

  بدون اینکه کسی  چیزی از ضرر این مواد حرفی زده باشه   !!!


هدف اولیه ام  از این پست  صحبت در مورد نمک و نمک رژیمی بود

ولی از اونجایی که احساس دین به دکتر جزایری می کردم نتونستم  از

نوشتن مطالب بالا پرهیز کنم

اون مطلب نمکی  باشه برای یه پست دیگه


پ.ن 1 :

این هم لینک دانلود رایگان کتاب مذکور

خوندنش رو قویا  توصیه می کنم به  همه  ، علی الخصوص 

مادران امروز

 و

مادران فردا

که سکان  کشتی سلامت اعضای یک خونواده در دست با کفایت

 اونهاست / خواهد بود 


پ.ن 2 :

آه ای طبیعت زیبا !!!

کوه های منطقه بین رضوانشهر و تالش

قطعه ای از بهشت

اردیبهشت 1401

دوربین موبایلم قاصر بود در ضبط جزئیات و انتقال  احساسی

 که از بودن در این فضا به آدم دست میده

احساس حضور در محضر یه چیز عظیم  و ناشناخته

"مادر طبیعت"

اینکه چقدر ما در برابرعظمت  این دنیای بزرگ  کوچک و بی اهمیتیم .

حسی که کوهنوردها و گردشگران طبیعت اون رو  بارها و بارها حس کردند


نظرات 6 + ارسال نظر
مهرداد یکشنبه 2 مرداد 1401 ساعت 12:36 http://ketabnameh.blogsky.com

سلام بر مونپارناس
امیدوارم خوب باشی و از غیبت های طولانی ما در سر زدن و احوالپرسی دلگیر نباشی.
درباره بچه ها فکر می کنم بچه های امروز هم دارن از بچگیشون لذت میبرن و فقط ما هستیم که با مقایسه بچگی اونا با بچگی خودمون اینطور احساس می کنیم که اینطور نیست چون اون بچگی با صفا و تکرار نشدنی رو پشت سر گذاشتیم. این چیزیه که تازگی به ذهنم رسیده و فکر می کنم شاید اینطور باشه.
وگرنه منم قبلش فکر می کردم که چقدر این کودکای امروز از خوشی های صاف و ساده ی ما محرومند.
نکته دیگه ای که دوست داشتم بهش اشاره کنم این بود که ما در دوران کودکی در صبحانه چایی شیرین رو با عشق و علاقه می خوردیم به قول شما بدون توجه به زیانبار بودنش و کلی کیف هم می کردیم. امروز هم بچه ها چای شیرین و هزار تا شیرینی و شکلات دیگه رو به مراتب بیشتر از ما می خورن اما خب بخاطر همین آگاهی از زیانبار بودن و احیانا سرکوفت های پدر مادر کوفتشون میشه و اون لذت رو هم نمی برن. دکتر جزایری که اشاره کردی این روزها رو ندیده بود.

سلام مهرداد
" امیدوارم خوب باشی و از غیبت های طولانی ما در سر زدن و احوالپرسی دلگیر نباشی"
واضحه که هر چه بیشتر بهتر !!!
اما
نبودش هم باعث دلخوری نمیشه

بچه ایم مگه ؟!!!!

Joy یکشنبه 26 تیر 1401 ساعت 20:04 http://Joy.blogsky.com

یعنی شما با صبحونتون چای شیرین نمیخورین؟ که شکر توش باشه؟ یا فقط من تباهم؟
احساس میکنم بعلت خوردن یک استکان چای شیرین ناقابل در شرف گرفتن مرض های عدیده ام

سلام
"شما با صبحونتون چای شیرین نمیخورین؟ "
نه !!!
وقتی بچه بودم صبحونه ام بخاطر خونواده نون و چای شیرین و احیانا پنیر یا مربا بود
اما
وقتی که دیپلم گرفتم و دانشگاه رفتم داستان عوض شد
بعضی عادتها مثل خوردن چای شیرین و چای داغ از بین رفت و بالعکس خوردن چای توی لیوان عادتم شد .
شکر از اون به بعد از چای من حذف شده
الان هم که شاغلم مدتهاست چای رو بدون شکر و حتی بدون قند میخورم
سالم تر و بهتره
اگر برات جدایی از قند و شکر مشکله از چیزهای طبیعی مثل انواع خرما
- خشک و نیمه خشک و تر -
و یا توت و چیزهای مشابه مثل شیره خرما یا شیره انگور استفاده کن که بجای ضرر سود هم دارن
قند و شکر کلا مفید نیستند
اون کتاب اسرار خوراکیها رو دانلود کن در موردش حرف زیاده

میله بدون پرچم سه‌شنبه 21 تیر 1401 ساعت 14:12

سلام
یادش به خیر گاهی زیر فرش‌ها چیزهای خوبی پیدا می‌شد! الان زیر این فرش ماشینی‌ها هیچی پیدا نمیشه
بابت این تعاریفی که در کامنت بالایی از من کردی باید بیام آنجا و به زور ببرمت رستوران

سلام میله
"بابت این تعاریفی که در کامنت بالایی از من کردی باید بیام آنجا و به زور ببرمت رستوران "

من فقط چیزی رو به سولماز گفتم که خودم حس کردم و بارها از دیگرانی که وبلاگت رو
می خونن شنیدم .
به خاطر بعد مسافت دفعه بعد که گذرت به یه ساندویچی افتاد بعد اینکه ساندویچ خودت رو خوردی یه ساندویچ سوسیس هم نیابتا از طرف من بخور با هم بی حساب می شیم !!!

کاتب شنبه 11 تیر 1401 ساعت 10:53

سلام بالاخره من نفهمیدم این کتاب رو بخونم یا نه؟
چه تصویر زیبایی !

سلام کاتب
حتما باید بخونی
اون مقدمه، فقط طرز فکرم در زمان بچه گی بود که نوشتم تا نشون بدم بی اطلاعی از مفاهیمی که نمیشناسیم دلیلی بر اشتباه بودن او مفاهیم نیست
امروزه تک تک حرفهای اون کتاب نه تنها درست ، بلکه بدیهی به نظر میرسه و فوق العاده جالب و مفیده.

یاسی شنبه 11 تیر 1401 ساعت 09:38

سلام دوست جان
عین خودمی...منم خوره کتاب بودم و تا سفیدیهای هر برگ کتاب و مجله رو هم میخوندم...اون کتاب اسرار خوراکیها رو ما هم داشتیم و چقدرم حرصم درمیومد که پشت سر سیب زمینی سرخ کرده کلی بدگویی کرده بود نویسنده ش...

سلام یاسی
اون خوره بودن به تدریج در فرایند بلوغ و بعدورود به دانشگاه و تحمل مصایب اون دود شد و هوا رفت

مضر بودن سیب زمینی سرخ کرده عزیزمون؟ !!!!
حق داشتم فکر کنم نویسنده دیوانه هست؟

soly شنبه 11 تیر 1401 ساعت 09:24

فتبارک اله احسن الخالقین بر جناب مونپارناس که واقعا در مطالعه سنگ تمام گذاشتن..واقعا به خودم میبالم که در محضر وبلاگ شما هستم...

سولماز !!!!
خود کار که مهم نیست
نتیجه اش مهمه
اون همه مطالعه منو به کجا رسونده؟
به همونجایی که همکلاسی های کتاب نخونم رسیدن !!!


پ.ن :
"واقعا به خودم میبالم که در محضر وبلاگ شما هستم "
شرمنده ام کردی سولماز
لیاقت این قدر تعریف رو واقعا ندارم !!!


اگر به بودن در محضر آدمهای اهل مطالعه علاقه داری وبلاگ
" میله بدون پرچم "
رو از دست نده
تجسم مطلق کتابخونیه
خیلی با سواد و خوش محضره
خیلی هم جذاب می نویسه
آدرسش اینه
https://hosseinkarlos.blogsky.com


برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد