75

چند روز پیش در یک سفر کاری وقتی کارمون تموم شد و خواستیم برگردیم

دم یه سوپر مارکت توی یه روستا وایستادیم  تا  قبل از برگشت

رفع خستگی کنیم و یه  چیزی  هم بخوریم

در مسابقه "  تعارف "

 کی پول بده ،  کی مهمون باشه

، من از همکارم بردم و قرار شد پول رو من بدم و اون مهمون باشه

البته خدمت دوستانی که با فرهنگ والای کارمندی آشنا نیستند

باید بگم که تعارف در پرداخت هزینه هایی از این دست یک کار  واجبه

و اگر کسی این کار رو نکنه بهش انگ مفت خوری و  .... زده میشه

اما نکته اش اینه که باید بدونی کجا دیگه تعارف کردن و من بمیرم تو بمیری

رو تمومش کنی تا پرداخت پول به تو نیوفته

نکته ظریف این بازی  هم اینه که نباید خیلی زود تعارف کردن رو تمومش کنی

وگرنه مشخص می شه که از اولش هم قصدت جا خالی دادن بوده

خلاصه همکارم با سابقه تر بود و سر جای  درستش تسلیم شد و گفت

خوب باشه این بار رو شما حساب کن  ولی راضی به زحمت نبودیم !!!

و اینطوری بود که من برنده  - بازنده !!!  ؟  -  این بازی شدم 

وقتی خواستم کارت بکشم از صاحب مغازه پرسیدم :

ممکنه من خودم کارت بکشم ؟

نه گذاشت و نه برداشت راست جواب داد:

نه !!!

بد اخلاق بود و چند جای بازوهاش هم  خالکوبی شده بود

 چند تا خط بریدگی چاقو هم روی بازو ها و ساعدش بود

 

 

یه چیزهایی در مورد اینکه بی خودی دارم می ترسم و این خود اونه

که بیشتر در خطره گفت

البته  به علت وجود پرده پلاستیکی بین من و اون خوب متوجه حرفهاش نشدم

و چیزی که در مورد حرفاش گفتم حاصل تلفیق صدای ضعیف اون +

 قدرت لب خوانی من  و  تصورات خودم   بود 

در هر صورت کارت رو بهش دادم و رمز رو گفتم .

زمانی که خواستم کارت رو پس بگیرم یه دفعه از یه جایی یه اسپری

بیرون آورد و قبل از اینکه  فرصت کنم چیزی بگم

دو طرف کارتم رو با اسپری خیس کرد !!!

نباید قبلش از من می پرسید؟

متعجب و شوکه از این کارش در حالی که به خاطر خالکوبی ها و خط های چاقو

 روی دستهاش اصلا به اعتراض کردن فکر هم نکردم

  کارت رو گرفتم و توی کیفم گذاشتم

 فردا صبح طبق روال هر روزم رفتم نونوایی کنار سازمان تا

نون صبحونه ام رو بگیرم

بله ؟ !!!

 چرا ،  خدماتی مسوول خرید نون هم داریم ولی به دلایلی

من ترجیح میدم نونم رو خودم بگیرم

  یکیش اینکه این ده دقیقه  جیم شدن

از سر کار رو که روسا می دونن ولی  نادیده میگیرن رو دوست دارم

بقیه دلایل  هم یه کم  خصوصی و محرمانه هست و جای گفتنش اینجا نیست

در هر صورت وقتی نوبتم شد و کارتم رو بیرون آوردم دیدم یه گوشه

از نوار مغناطیسی پشتش نیست !!!

یا للعجب !!!

این که تا دیروز طوریش نبود !!!

انگشتم روکه  روی نوار مغناطیسی  پشت کارت کشیدم  دیدم

پوسته پوسته شد و کلا ریخت !!!

بر پدر آدم  مردم آزار لعنت  !!!!

با عجله کارت دوم - استفاده شونده  در موارد ضروری -  رو در آوردم و کشیدم

خطای رمزنادرست  داد

رمزش یادم رفته بود !!!

 رمز دیگری رو که فکر می کردم درسته وارد کردم

باز هم خطای رمز نادرست داد !!

لعنت به این شانس !!!!

گفتم الان سر و صدای شاطر یا نفرات پشت سری در می آد

دیگه فرصت نبود ناچارا و با اکراه  با چند تا هزار تومنی که تو کیفم پیداکردم

کار رو تموم کردم.

بجای برگشت به سازمان با همون نون توی دستم یه  راست رفتم

بانک صادر کننده کارت که تصادفا   پنجاه متر اونور نونوایی بود

نمی دونم کارمندای بانک تا به حال مشتری نون به دست دیده بودند یا نه

اما خوشبختانه بانک خلوت بود و سر پنج دقیقه کارت جدید رو بهم دادند

از من به شما نصیحت که اجازه ندین این مغازه دارها کارت شما رو ضد عفونی کنند

معلوم نیست چی توی بطری اسپری اونها ریخته شده . ترکیبات الکله؟ کلره ؟ یا ... ؟

در هر صورت احتمال آسیب به کارت شما  زیاده

و یادتون باشه شما ممکنه مثل من خوش شانس نباشید که

بانک صادر کننده کارتتون  در نزدیکی شما  باشه

بنابراین ممکنه کلی وقتون برای تعویض کارت تلف بشه.

هر زمانی خواستید می تونید با پنبه و الکل قسمتهای غیر مغناطیسی

کارتتون رو خودتون تمیز کنید

اینطوری گرفتار تعویض  اجباری کارت و اتلاف وقت بیخودی نمی شین

 


پ.ن :   بیاین برای حسن ختام  کمی  از جلوه ها و زیبایی های  طبیعت رو  با هم ببینیم

( برای دیدن عکس با وضوح بالاتر روی عکس کلیک راست کنید و گزینه

open image in new tab     رو انتخاب کنید )


الف – گل ناز در منزل یکی از بستگان    (گل  خودرو    بین درز دو موزاییک !!! )


 

پ- گل ناشناس در مسیرم به محل کار

با تشکر از شهرداری منطقه فلان !!!




نظرات 9 + ارسال نظر
soly چهارشنبه 7 مهر 1400 ساعت 11:24

سلام خوبین
نیستین
سلامتی باشه ان شالاه

سلام
ممنون
هستم ولی خاموش
و از دور دعا گو

بندباز سه‌شنبه 30 شهریور 1400 ساعت 23:02 http://dbandbaz.blogfa.com

خیلی خوب بود،خصوصا اون بیت آخری!!

قابلی نداشت
یهویی بهم الهام شد !!!!

بندباز سه‌شنبه 30 شهریور 1400 ساعت 10:50 https://dbandbaz.blogfa.com

دوباره سلام!
ممنونم بابت عکسی که گرفتی و ارسال کردی.
خب اونی که من بذرش رو چیده بودم، مدل کوتاه ترش بود. این دیگه درخت محسوب می شه و البته خودم هم تابحال اینطوری ندیده بودم. جالب بود برام. اما توی گوگل سرچ کردم، دیدم درختچه ی این گل هم هست و دقیقا همینم هست. از تیره ی رزهای ژاپنی هستند. رنگ های سرخش که فوق العاده زیبا بودند.
خلاصه این دیگه از اون مدل های خودرو نیست. قطعا کار خود عزیزان فضای سبز هست که خدا خیرشون بده!!... تا باشه از این مدل گل کاری ها باشه!!
پس شد ختمی درختی! خودت هم سرچ کن، ببین.

دوباره علیک سلام

نه نشد دیگه !!!
کارشناس ما تویی
هر چه تو گفتی همونه !!!
از این به بعد ختمی درخته
نشنوم از این به بعد کسی بگه بته ای چیزیه
اگر هم بوده قبلا بوده !!!


از قدیم گفتند :
سرچ نکن بعد سرچ کسی
ادب مرد به ز دولت اوست

بندباز دوشنبه 29 شهریور 1400 ساعت 12:22 https://dbandbaz.blogfa.com


ای مونپارناس! گلی که من غلاف دانه هاش رو کندم، قدش از قد من بلندتر بود! یعنی که خیالت راحت. خود ِخودشه! بعدش هم می تونی جستجو کنی توی گوگل، کلی عکس از انواع کوتاه و بلندش هست. اونهایی که کوتاهند به قول معروف نوع رسمی شون هستند که خاصیت درمانی بسیار بیشتری نسبت به قد بلندترها دارند. اون رشیدها بیشتر برای تزیین باغ و باغچه استفاده می شوند!

با این وصف من امروز یه عکس تمام قد از اون درختچه گرفتم که برات توی وبلاگت می ذارم تا نظر کارشناسیت بدون اما و اگر باشه

پ.ن :
هنوز باورم نمی شه شهرداری چیزی چز چنار و انواع سوزن برگها کاشته باشه
توی شهر ما یه خیابون هست که توش اداره ای مرتبط با صنایع ابریشم هست . توی اون خیابون درخت های کوچک توت هست که وقتی میرسن رهگذرها رو در گیر می کنند
توی رامسر هم دیدم در بعضی قسمتهای خیابان بجای چنار درخت پرتقال کاشته اند .
چه خوب میشد بجای چنار درخت گردو کاشته می شد ؟
یعنی بهشت اینطوریه؟

soly دوشنبه 29 شهریور 1400 ساعت 00:15

سلام
البته اون اقا هم کار زیاد درستی انجام نداده .کارتهای بی کیفیت هم زیاده . عابر کارت من هم یه تیکه ازشماره کارتم محو شده ولی خب بانک اس میده که نیا نیاااا تمدیدش میکنیم برات ....

سلام سلی
گوش به حرف بانک نده .یه ماسک بزن برو کارتت رو عوض کن .
هیچ چیز نمیشه
گاهی فکر می کنم بعضی ها در تشدید " کرونا هراسی " منافع خیلی خیلی زیادی دارند که اینطور به ترس مردم دامن می زنند .

میله بدون پرچم یکشنبه 28 شهریور 1400 ساعت 16:45

سلام
واللله اگر فروشنده آن مشخصاتی که شما اشاره کردید را داشته باشد ترجیح می‌دهم راهی که شما رفتید را تا انتها بروم! حالا فوقش یک روز از کار میفتم! مرخصی برای همین موارد در نظر گرفته شده است! سفر که نمی‌شود رفت
اما آن بخش که چه کسی حساب کند از آن بخش‌هایی بود که در ایام جوانی واقعاً مشکل‌زا بود. هر کدام اتفاق می‌افتاد دردناک بود! دونگی خیلی بهتره. حالا برای تکمیل اطلاعات عرض کنم که سریال دونگی را هم دو بار دیدم بچه سوم هنوز در مرحله پاره کردن کتاب است هر سه هم پسر هستند سیگار هم چند بار ترک کردم

سلام میله
امیدوار بودم مثل " رافی" علاقه ای به خوندن نظرات دیگران نداشته باشی
حقیقتش در ادامه داستان سیگار جمله ای احساسی نوشته بودم که زمان بازخوانی حس کردم ممکنه باعث دردسر بشه درنتیجه با یک اسمایلی بی خطر تر یعنی جایگزین شد و السلام

مشکل دونگی حساب کردن اینه که باید با طرف خیلی نزدیک باشی مثلا وقتی با بچه های واحد خودمون ماموریت باشیم بدون رودربایسی دونگی حساب می کنیم . ولی در این داستان ،همراهم کارمندی از یک مدیریت دیگه بود که کلی با هم رودربایسی داشتیم . پس اون بازی ذکر شده اجتناب ناپذیر بود .
البته این رو هم در گوشی بگم کل این ماجرا برای سه تا دلستر و سه تا کیک کوچک بود . در مواردی که به علت دوری مقصد ، خلاف در حد نیمرو یا املت یا لوبیا سنگین بشه سیاست ناگفته اما رسمی و پذیرفته شده از هر دو طرف ، سکوت و تحمل گشنگی تا موقع برگشت به مبدا هست !!!!
کارمندیه دیگه میله ، خودت که در جریانی !!!




پ.ن :
خداوند آل میله را از جمیع بلا و بلیات حفظ فرماید
علی الخصوص کتاب پاره کن عزیز را که باعث اشتغال زایی برای ناشرین محترم کتاب است

بندباز یکشنبه 28 شهریور 1400 ساعت 13:01 https://dbandbaz.blogfa.com

دوباره سلام
خدا رحمت کنه همه ی مامان بزرگ ها و بابابزرگ ها را که واقعا بزرگ بودند و زندگی بعد از اونها به شدت خالی شد!
من هم خاطرم هست اون بذرهای ریز سیاه رو. مادرم هم کلی اون وقت ها می کاشت. فوق العاده گل های نازی هستند.
درباره ی گل ختمی، من خودم اخیرا چند تایی بذرش رو یافتم و می خوام بکارم. منتظرم وقتش برسه. گذشته از تلاشی که پرسنل فضای سبز شهرداری دارند، که واقعا هم اکثرا من دیدم عاشق کارشون هستند چون با طبیعت سروکار داره و دلشون رو زنده نگه می داره - گل ختمی یک گیاه خودرو هم هست. ممکنه به سادگی بذرش به اون نطقه رسیده باشه و با کمترین توقع آبی و نور و خاک، قد راست کنه و به دنیای اطرافش زیبایی بسیاری ببخشه.

سلام بند باز
میدونی چی باعث تعجبم از شنیدن اسم ختمی شد؟
این گل از یک گیاهه که به شکل یک درختچه و بلند تر از قد انسانه
من همیشه فکر میکردم ختمی مثل گل گاو زبان یک گیاه علفی و کوتاه - حداکثر تا زانو - باشه
حالا اگر فرصتی شد از درختچه اش از فاصله دورتر عکسی می گیرم و توی نظرات یه پستت می ذارم . اونجا بهتر میتونی بررسیش کنی و مشخص کنی واقعا ختمیه یا نه

الهام شنبه 27 شهریور 1400 ساعت 17:12 https://yanaar.blogsky.com/

سلام مون‌پارناس
خیلی جالب تعریف کرده‌ای. کلی خندیدم ...
مخصوصاً به اون صحنه و سوال که نمی‌دونستی کارمندهای بانک مشتری نون به دست دیده‌اند یا نه؟ صحنه خیلی گوگولی شده ( منظورم نیکلای گوگول نویسنده است).
گویا کمپین نوشتن از شانس خوب با استارتی که میله زده با نوشتن این ماجرای بیرون کشیدن شانس خوب از دل شانس بد توسط تو داره به جاهای جالبش می‌رسد و دارد آموزنده و کاربردی هم می‌شود. چون تلاشی که کردی مرز تعارف بین همکاران را هم نشانه‌گذاری کنی هم جالب و هم کاربردی بود.
با این تفاسیر اون گل ناز روییده بین درز دو موزاییک هم می‌تواند تک‌تک اهالی وبلاگستان خودمان باشد.

سلام الهام
توی این چند هفته ای که نبودی اوضاع وبلاگها در پیوند های من خیلی اسف بار بود .
وبلاگ نویسها خیلی کم پیدا شده بودند - البته به پای رکورد تو نرسیدند ! -
بعدش هم هر که می نوشت مطلبش غمناک و افسرده پرور بود
البته " بند باز" بعد یک دوره فترت برگشت و یکی دو تا فیلم با مایه های طنز پیشنهاد کرد که خیلی آب و هوا رو عوض کرد
-دوست داشتی برو پاسخ بندباز به من رو در پست معرفی فیلمش بخون شاید این فیلمهای طنزکه اسم برده میشه برای تو هم جالب باشن -

اثرات غمگین نویسی اون دوره به من این هشدار رو داد که اونی که می آد یه وبلاگی روبخونه اینکار رو برای این می کنه که بعد خوندن حالش بهتر بشه مگر اینکه طرف مازوخیست باشه که اون دیگه داستانش جداست
به همین دلیل من عموما سعی میکنم غمگین و ناامید ننویسم وحداقل طنزی مستتردر نوشته ام باشه تا خواننده بعد خوندن به آبا و اجداد من به خاطر بدتر کردن حالش ... نفرسته

" با این تفاسیر اون گل ناز روییده بین درز دو موزاییک هم می‌تواند تک‌تک اهالی وبلاگستان خودمان باشد"
واقعا !!! ؟
شباهت بین اون گل نازی که در فضایی باور نکردنی تونسته رشد کنه با اهالی وبلاگستان در چیه؟
خانوم دکتر، الان قیاس مع الفارق کردی؟

فکر نمی کنم درجه سختی "شرایط نوشتن" اکثریت ماها قابل قیاس با سختی رشد یک بذر گل ناز در درز دو موزاییک باشه .!!


پ.ن 1 :
راستی چرا انقدر اطلاعات ما در مورد تو کمه ؟
اکثر وبلاگ نویس ها در بلاگ اسکای در قسمت "در باره من " توضیحاتی کلی در مورد خودشون میدند تا خواننده یک پیش فرض تقریبا درست از نویسنده بدست بیاره .
اگر به اون قسمت وبلاگم رفته باشی می بینی که یه جزوه " مونپارناس شناسی " اونجا نوشته ام

خیلی از اطلاعاتی هم که نویسنده در " در باره من "نمیگه در پاسخ به نظرات ، غیر مستقیم بیان میکنه .
مثلا من نمیدونستم که" میله " سیگار می کشه - -
یا اینکه سه تا بچه داره همه خوره کتاب و ...
اینطوری در حالی که شناخت ما از نویسنده بیشتر میشه درک بهتری هم از جایگاهی که حرف هاشو می زنه پیدا میکنیم و بهتر می فهمیمش
می دونی که خیلی وقتها معنای یک جمله بسته به گوینده و جنسیتش و سن و موقعیت اجتماعیش فرق میکنه .
جمله " لعنت به این زندگی !!! از این روزگار متنفرم " اگر توسط من یا تو یا " میله " گفته بشه بدون شک دارای سه "علت " مختلفه که در مورد هر کدوممون فرق میکنه
البته واضحه که منظورم اطلاعاتی بیش از اون چیزیه که در کافه کاتارسیس در موردت نوشته شده


پ.ن 2:
خوندن جزوه " مونپارناس شناسی " موجود در " در باره من " به عنوان مرجع توصیه میشه



پ.ن 3:
دیگه بدون خبر دادن از این غیبتهای طولانی چند هفته ای نکنی ها !!!
دفعه بعد دو نمره از نمره انضباطت کم میشه

بندباز شنبه 27 شهریور 1400 ساعت 12:31 https://dbandbaz.blogfa.com

سلام مونپارناس
من که خیلی وقته دیگه به فکر ضدعفونی کردن وسایل فیزیکی نیستم. خصوصا از نوع اعتباریش!!! چون اصلا نمی صرفه درگیر تعویض اونها بشی. البته یکی دو جایی که کارت رو هم ضدعفونی کردند یه دستگاه باحالی داشتند شبیه همون کارتخوان بود. از داخلش عبور می دادند و ظاهرا با اشعه ضدعفونی می شد.
اون گل ناز من رو یاد پدربزرگ مرحومم انداخت. عاشق گل های ناز بود. تمام گلدون های خونه ش پر بود از رنگهای مختلف این گل! روحش شاد.
اون گل فلان هم بااجازه گل ختمی ست با بی نهایت خواص دارویی. بسیار زیبا و کم توقع! باتشکر از خودت بخاطر گل ها!

سلام بند باز
اون دستگاه که گفتی دیگه آخر تکنولوژی بوده . احتمالا از اون بالاتر دیگه استفاده از
اشعه گاما ؟ هست که توی سازمان انرژی اتمی برای ضد عفونی نوارهای زخم بندی تولیدی در شرکت های داخلی مورد استفاده قرا می گیره
فکر می کنم این یارو فروشنده خالکوبی دار چاقو خورده ، آخرین ورژن وایتکس و سفید کننده موجود در بازار رو با ضد عفونی کننده کلاسیک !!!! برای تاثیر بیشتر قاطی کرده بود .
بی انصاف مردم آزار !!!!

گل ناز منو یاد یاد مامان بزرگ مرحومم می اندازه . توی یه قسمتی از گوشه باغچه خونه اش گل ناز می کاشت و من یادمه وقتی این گلها پژمرده می شدند اونچه که از گل باقی می موند یه چیز کوچولو به اندازه ماش بود که توش پر بود از دونه های خیلی ریز مثل ماسه کنار دریا
اونها رو لای یه ورق کاغذ تا خورده نگه می داشت برای کاشت مجدد.
زمانی که این عکس رو میذاشتم حس می کردم گل ناز جایی توی حافظه ام داره ولی نمیدونستم به چی مربوطه .
اسم پدربزرگ مرحومت رو که آوردی یاد مادر بزگ مرحومم افتادم . خدا هر دوشون رو بیامرزه

گل ختمی !!! ؟
مطمئنی بند باز ؟
از شهرداری بعید نیست همچین چیزی رو بکاره؟
شاید باید قبول کنیم "عزیزان " شاغل در بخش فضای سبز شهرداری
با "اذیضان " شاغل درواحد صدور پروانه ساخت و ماده 100 و بخش کوفت و واحد زهر مار تومنی دوزار متفاوتند


" باتشکر از خودت بخاطر گل ها"
من هم ازت ممنونم که از من تشکر کردی


برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد