101

یه دفعه اتفاق  افتاد ....

زمین خوردنم  رو می گم

 ورزش هر روزه ام  عبارته از   دو دور پیمایش یک مسیرحلقوی با دوچرخه

در هر دور

ناچارا باید  چهاربار از عرض خیابونهایی رد شم که عموما پهن و سه بانده هستند

همیشه اوضاع اینطور بوده که مثل بچه آدم وقتی مطمئن می شدم ماشینی  نمی آد

 یا

ماشینی نزدیک نیست

 آروم و بدون پا زدن دور می زدم .

 پازدن در حال دور زدن این خطر رو داره که  با کج شدن دوچرخه پنجه رکاب

ناخواسته به زمین بگیره و آدم رو  زمین بزنه

اما این روزها هوای خنک و دلپذیر  بهاری در صبح زود ، که گاهی هم

با صدای سوت و آواز پرنده ها

- که نمیدونم چی هستن  اما  حس خوبی به آدم می دن  -

همراه می شه یه حالی به آدم دست می ده که آدم رو هوایی می کنه

و هوس  ماجراجویی به سرآدم  می زنه

 

 

ماجراجویی کوچک من هم این روزها اینه که موقع دور زدن سر بریدگی ها

 جوگیر می شم و عین  شرکت کنندگاه در مسابقات

 دوچرخه رو به یک طرف مایل میکنم

 و

در همون حال رکاب هم میزنم !!!

حس و حال خوبی توی اون لحظه  به آدم دست می ده و اون لحظه با خودت  می گی

اییییییییییییینه  !!!!.....چی هستی تو مونپارناس ؟؟؟!!!!

قهرمان !!!!!

اما

اون روز  این قضیه درست اتفاق نیفتاد!!!!

یعنی از سر صبح که بخاطر دوساعت تاخیر اعلام شده   استثنائا

  توی روشنایی ساعت شش و ربع صبح از خونه بیرون زدم حس کردم

یه مقدار آسفالت خیابون  وضعیتش با همیشه متفاوته

یا

 ساعتها پیش هوا یه نمی زده بود

یا

 اثر شبنم صبحگاهی

با اسم زیباترش " ژاله " بود .

 در هر صورت آسفالت در حالی که آبی روش دیده نمی شد

اما ظاهرا نمناک و مرطوب بود !!!!

خلاصه دردسرتون ندم

در دور اول  سه تا از چهار تا بریدگی  رو مثل مرحوم جیمز باند !!!!

دور  زده بودم و رسیدم به آخرین بریدگی

 درحالی که دوچرخه رو

- با اغراق -

 چهل و پنج درجه   به سمت چپ کج کرده  بودم و داشتم  همزمان  پا هم می زدم

که

یهویی هر دوتا چرخ یعنی عقب و جلو هردو  لغزیدند و دوچرخه

 از سمت چپ  روی زمین سر خورد و دراز شد  روی زمین   و یهویی زیرم خالی شد !!!!

 چون  در بریدگی داشتم به سمت  چپ می پیچیدم و به اون سمت کج شده بودم

روی پاشنه پای چپم پایین اومدم

اما

 وزنم زیاد بود و فشار غیر منتظره   باعث شد که  زانوم تا بشه  در  حالت نیم خیز    قرار بگیرم

و مجیور بشم کف دست چپم رو

-که مجهز به دستکش هم بود -

روی زمین بذارم  تا از زمین خوردنم  جلوگیری کنم

حواسم به پای راستم نبود و  ساق پام توی این هیر رو ویر  گرفت به جایی و خونین شد

کل داستان مضحک بود

اما الان

با رخصت گرفتن از اهل خونه و مطمئن شدن از اینکه قادر به تحمل بوی خوشایند

"متیل سالی سیلات "

-  دوست جدانشدنی اهل ورزش !!!!  -

 هستند  پاشنه پای چپم رو پماد زدم

و منتظرم تا قبل از رفتنم   به سر کار معجزه بشه

چون

براثر فشاری که به  پای چپم اومده دردناک شده و

 فعلا  نمی تونم پاشنه پای چپم رو بدون درد زمین بذارم

و راحت راه برم  

محض رضای خدا یکی بیاد منو برسونه سر کار !!!!


پ.ن 1 :

چند روز بعد که بر خلاف همیشه زودتر ورزشم رو شروع کرده بودم

  علت وضعیت اون روز خیابون رو  در روز حادثه متوجه شدم

چطور من دوستان جان برکف  واحد آبیاری فضای سبز شهردای رو

که هر روز یا چند روز یه بار 

با یه  تانکر گنده همه چیزهای کنار خیابون

-حتی گربه  زیر ماشینها !!!!  -

رو زیر بارش لطف و محبت خودشون می گیرند  فراموش کرده بودم ؟ !!!



پ.ن 2 :

هر بار که رویش گیاهان رو در جاهای غیر عادی می بینم

 یاد شعر اون شاعر بزرگوار و با استعداد دیارمون  آقای  M می افتم

که

 در وصف استانمون   سروده   :

خاک گیه خیز  من ای گیلوان                                     ای به گیه سرمه چشم جهان

لطف هوا و اثر آبتاب                                                       کرده تو را از همگان انتخاب


که البته در اینجا به ضرورت شعری  و ضرورت پاس نهادن به عروض و قافیه

 "گیه " همون گیاه 

"گیلوان "  همون گیلان

و

" آبتاب" ترکیب    آب وآفتاب هست !!!!


قبول ندارین ؟!!!

دلیل می خواین ؟

بفرمایین اینهم دو  دلیل   از هزاران دلیل !!!!


اسم این گیاه رو نمیدونم  ولی از بچه گی بیاد دارم که

 تمام دیواره چاه های آب خونه ها با این گیاه پوشیده شده بود

ظاهرا این گیاه  فوق العاده آب دوسته

اینجا در ارتفاع دو متری روی یک دیوار سیمانی  چکار می کنه و از کجا اومده  ؟

من هم نمی دونم!!!!




این هم درخت انجیری رشد یافته در درز بین دو دیوار سیمانی !!!

توجه کنین که چیزی از این درخت به زمین وصل نیست

 و ساقه اش  از وسط درز دو دیوار بیرون زده !!!!

آخه این حیوون خدا غذا از کجا می آره که تا اینجا رشد کرده؟

اونوقت استهبانات و فلان جا و بیسار جا ...

مرکز صادرات انجیر خشک هستند!!!

اینجا حتی جاهایی که نمی خوای  و  بدون هیچ توجه و مراقبتی

 از زمین و هوا   درخت انجیر سبز می شه

با کمی رسیدگی فکر کنم  بتونیم بزرگترین صادر کننده

 انواع انجیر خشک و کنسروی در آسیا  بشیم  !!!

مسوولان توجه کنن !!!!







نظرات 9 + ارسال نظر
مهرداد یکشنبه 2 مرداد 1401 ساعت 13:23 http://ketabnameh.blogsky.com

سلام
آفتاب آمد دلیل آفتاب
در کامنت قبل از تصادف با دوچرخه که برای خودم اتفاق افتاد بهت گفتم و حالا که به این پست رسیدم می بینم خودت هم بتازگی تجربه اش کردی.
باز خداروشکر تو هم مثل من آسیب جدی ندیدی. اما اون ترس هنوز با منه و بی شک بعد از درست کردن دوچرخه نمی تونم مثل قبل با اون جسارت دوچرخه سواری کنم و سبقت بگیرم. حالا ماجرا رو سر فرصت بهت میگم.

سلام
"باز خداروشکر تو هم مثل من آسیب جدی ندیدی "
ای کاش اینطور بود
هنوز قسمت خارجی پاشنه پای چپم وقتی روی زمین می شینم درد ناکه

الهام یکشنبه 22 خرداد 1401 ساعت 16:56 https://yanaar.blogsky.com/

سلام مون‌پارناس
جای خالی آیکون کمپوت آناناس این‌جا مشهود است. ولی حالا خودت تصور کن ما اهالی وبلاگستان با مقادیری از آن آمدیم به دیدنت
خوشحالم که داستان مصدومیت ختم به خیر شده است و امیدوارم همین طور رکاب‌زنان طبیعت قشنگ شمال را بیشتر و بیشتر فتح کنی. خیلی ممنون از این تصاویر چشم‌نواز و زیبا

سلام الهام
باور بکنی یا نه اصلا و ابدا منظورم از نوشتن این ماجراگرفتن مقادیر قابل توجهی از کمپوت آناناس نبود !!!
اگرچه
بعنوان یک اثر جانبی قابل پذیرشه

بیشتر ، منظورم به این بود که بگم
چطور یه چیز کوچک در زندگی می تونه به دردسر
یا گاهی بدتر از اون به فاجعه تبدیل بشه .
انگار بدون اینکه بدونیم هممون داریم روی
" لبه تیغ " راه می ریم
- رحمت به "موام"
چه ترکیبی رو جاودانه کرد !!!!
اگرچه تا این لحظه نخوندمش -



" امیدوارم همین طور رکاب‌زنان طبیعت قشنگ شمال را بیشتر و بیشتر فتح کنی. "
متاسفانه به دلایل مختلف من یک " دوچرخه کوهستان " سوار فیک هستم !!!!
که هر روز دو دور در پیست اختصاصی خودم
که شامل چند تا از خیابونهای شهره رکاب میزنم
سهم من از طبیعت گردی فقط چند قطعه علفزار و درختزار
در بعضی از نقاط حاشیه مسیره

بطور فنی شبیه یک کورسی سوار بدبختم که دوچرخه کورسی نداره و با دوچرخه کوهستان
روی آسفالت خیابونهای داخل شهر چرخ میزنه .
یه ترکیب ناهمگون از نوع " شجا شجا قرنیا ... "
اصلا شاید به همین دلیل یه اسم خونوادگی هم برای خودم انتخاب کردم
به این صورت :
" مونپارناس پارادوکسیان "




پ.ن :
کم پیدایی الهام ؟
از اثرات گرمای هواست یا برداشتن چند تا هندونه با یه دست ؟
هندونه هایی مثل :
همسری
مادری
دانشجو بودن اونهم توی اون رده جانفرسای دکترا
کارمندی
و
....
آره ؟

یاسی شنبه 21 خرداد 1401 ساعت 03:33

سلام دوست جان
ای خدا...آخرش زدی خودت رو زخم و زیل کردی؟؟؟حالا بازم جای شکرش باقیه که بخیر گذشت...دقت کن تروخدا....دعا میکنم پاشنه پات زودتر خوب بشه بازم بتونی بری ورزش...البته بدون حرکات آکروباتیک...

سلام یاسی
"دعا میکنم پاشنه پات زودتر خوب بشه بازم بتونی بری ورزش...البته بدون حرکات آکروباتیک... "
یادت که هست یاسی
از قدیم می گفتند
بازی اشکنک داره .... !!!!
بدون یه مقدار چاشنی هیجان ورزش کردن که جذابیت نداره !!!!
باید یه طوری جذابش کرد دیگه
من امروز 4.45 از خواب پاشدم تا بتونم قبل از کار برم ورزش
به نظرت اگه یه کوچولو ژانگولر توش نباشه ورزش ارزش بیداری این موقع روداره؟!!!
ولی مطمئنا دیگه موقع دورزدن سر بریدگی خیابون دوچرخه رو نمیخوابونم
درد پاشنه هشدار دهنده خوبیه و اجازه تکرار به من نمی ده !!!!

میله بدون پرچم چهارشنبه 18 خرداد 1401 ساعت 20:43

سلام
خوشبختانه به خیر گذشته است
ورزشکارها بعد از مصدومیت مدتی را دست به عصا سپری می کنند اما کم کم دوباره به روزهای اوج برمی گردند
و مثل آن درخت انجیر دوباره هر ناممکنی را ممکن می کنند

سلام
به این میگن
" انرژی مثبت پلاس " !!!!
ممنون میله

مامان یک فرشته یکشنبه 15 خرداد 1401 ساعت 16:28

جواب سوال آخرت رو داده بودم
الان در مقصد بعدی هستیم کرمانیم

خوش بگذره
اما
اگر این گرمای هوا بذاره !!!!
امروز که تا بعد از ظهر، اینجا دما ناجوربالا بود حدود سی درجه که با رطوبت اینجا اوضاع غیر قابل تحمل بود
غروب، یعنی زمان نوشتن این چند خط ، هوا بهم ریخت .
رعد و برق اومد و هوا هم خنک شد

مامان یک فرشته یکشنبه 15 خرداد 1401 ساعت 07:59


یعنی مشخص نیست؟

soly شنبه 14 خرداد 1401 ساعت 23:06

سلام
چطورین؟
با تاخیر بسیار زیاد
ان شالاه بهتر شدین

سلام سولی
مرسی
زخم پای راستم خوب شده اما درد پاشنه چپم هنوز مقداریش مونده
باید صبور باشم
شنیدی که ازقدیم گفتند :
" بازی اشکنک داره سر شکستنک داره "

مامان یک فرشته شنبه 14 خرداد 1401 ساعت 11:11 http://Parvazeyekfereshte.blogsky.com

سلام
امیدوارم تا الان آسیب دیدگیت خوب شده باشه.به هر حال ورزشکار بودن این دردسرها رو هم داره

سلام
زخم ساق پای راستم خوب شده هر چند اثرش کاملا مونده
اما
ناحیه بیرونی پاشنه پای چپم که وزنم روش افتاد هنوز کمی موقع راه رفتن دردناکه
خداییش اون بنده های خدا که مصدوم تصادف ماشین هستن چه می کشن
این که اصلا " یک هم نمیشه در مقابل هزار اونها .

پ.ن :
مقصد بعدی کجاست مارکو ؟ !!!

بندباز پنج‌شنبه 12 خرداد 1401 ساعت 07:29 http://dbandbaz.blogfa.com

سلام مونپارناس، حالت چطوره؟ امیدوارم زمین خوردن باعث آسیب جدی نشده باشه!

راستش کریستال ت حتما تاریخ مصرف گذشته بوده. محصولات پرشین در نود درصد موارد خیلی خوبند. اون سایت هنری کلا داغونه. گرون فروش هم هست. هنری دات کام رو میگم.
نسبت یک به یک رو میگن ۵ دقیقه آروم هم بزنید در یک جهت و تا ۱۰ دقیقه اجازه بدید در یک گوشه دنج حبابها خارج بشه.
من رپین گرفته بودم و خوب بود. دوباره امتحان کن، البته اگر دوست داشتی رپین بخر.

سلام بند باز

" امیدوارم زمین خوردن باعث آسیب جدی نشده باشه!"
سپاس بخاطر احوال پرسی ات
در واقع دو جور آسیب دیده ام
اولش ترسیه که بجونم افتاده
و
باعث شده دیگه وقت دور زدن عین پیرمردها ترمزبزنم و آروم بپیچم !!!
دیگه خبری از کج کردن دوچرخه و همزمان رکاب زدن نیست
آی .... جوانی کجایی که یادت به خیر !!!!
و
دوم هم دردیه که هنوز وقتی می شینم یا پا میشم
در قسمت خارجی پاشنه پای چپم حس می کنم
آسیب دیده و ترمیمش زمان بره
ولی
این درد هر روز داره بهم یادآوری میکنه که داستان ممکن بود
با یه آسیب بدتر همراه باشه
اما
از اونجایی که من انگیزه زیادی برای دوچرخه سواری دارم
- و البته نمی دونم چرا بعضی ها بجای انگیزه زیاد می گن روی زیاد !!! -
کما فی السابق هر روزصبح زود در التزام دوچرخه عزیزم هستم
یکی از بهترین دوستایی نداشته ای هست که در زندگی داشته ام
احتمالا اگه "جان" رو کنار بذاریم تو هم یه قلم مو یا کاردک سوگلی داشته باشی، نه؟


این روزها دوچرخه برای من همین حالت رو داره ....حتی اگر باعث حادثه و آسیب بشه
سودش بیش از ضررشه



"کریستال ت حتما تاریخ مصرف گذشته بوده "
من هم به تاریخ مصرف گذشته بودن کریستال سرورنیک به شدت مشکوکم
وگرنه من کجا و دو بار خرابکاری کجا ؟!!!!:
مسخره:



" گرون فروش هم هست. هنری دات کام رو میگم"
البته توی این مورد قیمت هر سی سی کریستال توی این سایت نصف جاهای دیگه بود
که همین گولم زد.
آخه چرا ما به این حرف انگلیسها توجه نمیکنیم که میگن :
من اونقدر پولدار نیستم که جنس ارزون بخرم !!!!
مثل من که پول سه جعبه 60cc+60cc رو که خریدم ضرر کردم و باید از نو بخرم



"نسبت یک به یک رو میگن ۵ دقیقه آروم هم بزنید
در یک جهت و تا ۱۰ دقیقه اجازه بدید در یک گوشه دنج حبابها خارج بشه."
نکات خوبی گفتی
من سه دقیقه هم می زدم و بلافاصله استفاده می کردم
از این به بعد،
اون طوری که گفتی کار می کنم




"دوباره امتحان کن، البته اگر دوست داشتی رپین بخر "
حتما دوباره می خرم
و اگر تونستم پیدا کنم حتما رپین
سفارش شده هست دیگه !!!
برای استفاده از سرورنیک
- در تغییر الاستیسیته کلی راکت یا سخت تر شدن لایه رویی اون -
در راکت هایی که برای خودم می سازم برنامه ها دارم !!!!



پ.ن :
چقدر خوبه کسی باشه که مشکلات رو قبلا تجربه کرده باشه
و بی منت به آدم مشاوره بده
متاسفانه بیشتر کارها با آزمایش و خطا انجام میشه
که پر هزینه و وقت گیره .
ممنونم ازت بند باز

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد