106

چقدر زود گذشت

 انگار همین دیروز بود !!!

در مورد چی حرف می زنم ؟

منظورم داستان رب و رب پزیه که قبلا در موردش براتون نوشتم  

 امسال  از حدود سه هفته قبل ماجرای ربی جدیدی  برای من   شروع شد 

اون هم از زمانی که  دنبال یه قاشق رب برای نیمرو می گشتم!!!!

و

پیدا نشد !!!

 

 ظاهرا به همین  سادگی رب تولیدی سال قبلمون که داستانش رو

در پست ....؟     نوشتم  تموم شده بود

یه دفعه و بدون هیچ آلارمی !!!!

توجه کردین وقایعی که بدون هشدار قبلی پیش میان آزاردهنده ترن؟

مثل

 سوختن یهویی ماشین لباس شویی یا خراب شدن یه دفعه ای یخچال

یا

اومدن یه دفعه ای و بی خبر مهمون

- بخصوص  که از فامیلهای  همسر گرامی   هم  باشن  -

خلاصه

بعد گزارش  پیدا نشدن رب درخواستی !!!  به خورشید

ایشون، یادآوری کرد که اخیرا چند بار لزوم تهیه رب جدید رو بهم گوشزد کرده

اما

از اونجایی که از دست دادن  یک روز تعطیل

 و از اون بدتر

 هم زدن یه دیگ جوشان وسط گرمای تابستون چیزی نیست که

هر کسی  بهش علاقه مند باشه واضحه که چیزی دست خورشید رو نگرفته بود

و کلمات از این گوش من  اومده و از اون گوش رفته بودند !!!!


بعد از این واقعه و تموم شدن رب پارسال

 خورشیدسعی کرد  تا اونجا که بشه با استفاده از خوردکن برقی

همون"Blender " معروف!!!

- که البته خانومها باهاش آشنایی  کامل دارن  -

در مقادیر کم رب مورد نیاز رو تهیه کنه که البته به دلیل شرایط کاری اش

و ....؟!!!!   ادامه این کار ممکن نشد 

و در انتها خورشید  تیر خلاص رو زد

یعنی

 رفت دو تا قوطی رب کارخونه ای

- ترکیب خوش مزه ای از  کدو   و .....؟   و رنگ قرمز صنعتی

 و اسانس گوجه فرنگی و نگهدارنده های شیمیایی

البته به مقدار لازم !!!!  و احتمالا کمی هم رب گوجه فرنگی   -

خرید

و

من در مقابل این حجم از مواد شیمیایی خطرناک شکست خوردم و تسلیم شدم

ناچارا

 امروز صبح  رفتم از یه مغازه در شهر زادگاهم  حدود 60 کیلو گوجه گرفتم

    همونجا شستن و آب گرفتن

جالب ایجاست که وقتی  شماره تلفن اونجا رو خواستم کارتی بهم دادن

که

نوشته بود خشکبار فروشی فلان  !!!!

جل الخالق !!!تو مغازه آب لیمو ، گوجه فرنگی ، لیمو ترش برای آب گیری

و چیزهای دیگه بود

اما

من حتی یه دونه از خونواده بزرگ و محترم  خشکبار رو هم اونجا ندیدم!!!!

شنیده بودم پزشکهایی هستند که بساز و بفروشی می کنن

اما

ندیده بودم طرف جواز فروش خشکبار داشته باشه

اما 

در طول هفته به اندازه بار یه کامیون   گوجه بفروشه و آب بگیره !!!

-  الان چی می شه  در مورد این کشور گل و بلبل

گفت که یقه آدم  دست  برادران با  لا  نیفته ؟  -


هیچی دیگه

 در خونه پدری ، آب گوجه رو از حدود ساعت 10 صبح

تا 6 بعد از ظهر جوشوندم و غلیظ کردم و حاصل رو توی یه دیگ آوردم خونه

ازمشقات این کار چیزی نگم  بهتره

یه قلمش فقط اینه که

 به خاطر گرمای هوا و اجاق گازی که مثل  جهنم گرما تولید میکرد

-که همزمان  هم  رب توی دیگ وهم  خون توی رگهای  منو می جوشوند !!!!   -

فقط یه شلوارک بلند تا زانو تنم بود که همون هم از شدت عرق خیس آب شده بود

و البته هیچ لباسی هم برای تعویض نداشتم

و صد البته به خاطر رطوبت هوا شلوارک لعنتی خشک هم نمی شد

البته

 رب پختن من  یه  مزیتی  جنبی هم داشت

 ایمانم چند درجه قوی تر شد !!!!

چون

 با مشاهده رب قل قل زن جوشانی   که مثل آتش فشان 

 گدازه های ربی پرت میکرد بیرون دیگ و پدر آدم رو جلوی چشمهاش می آورد

به فکر جهنم و قل زدن  توی  رب های جهنمی بودم !!!!

و دائما روز قیامت رو بخاطر می آوردم


به محض رسیدن به خونه از خستگی و تعریق زیادافتادم و مثل یه مرده  خوابیدم !!!

  ساعت 00:45 دقیقه   بود که بیدارم کردن تا

 برم دنبال یه فامیل که اتوبوسش در حال رسیدن بود

الان

 ایشون رو صحیح و سالم آوردم خونه

و

تصمیم گرفتم ماجرای امروزم رو بنویسم

از  خورندگان بالقوه یا بالفعل این رب کذایی که چیزی شنیده نشد!!!

 شاید

 ابراز همدردی

 بعضی  از خوانندگان دل رحم تر  این وبلاگ

 تسکینی  باشه بر رنج و عذابی که امروز کشیدم !!!!

آه مادر !!!




پ.ن 1 :

جهت اطلاع دوستانی که به کمیت ها ، مقادیر و قیمتها علاقه مند هستند

 بگم که  حدود 60 کیلو گوجه فرنگی  خریدم کیلویی 7 هزار تومن

 فروشنده حدودهزار و چهارصد تومن هم بابت آب گرفتن هر  کیلو حساب کرد

وزن دقیق  رب تولیدی رو نشد اندازه بگیرم ولی تقریبا حدود یازده کیلو رب از

این 60 کیلو  گوجه بدست اومد


پ.ن 2 :

همکاری دارم که شاید بشه بهش لقب دایره المعارف داد

 تقریبا در مورد هر چیز توصیه ای داره  که عموما هم قابل استفاه هست

علی الخصوص  در مورد مسایل روزمره

آقای دایره المعارف  بارها به من تذکر داده بود که وقت خرید گوجه از خرید گوجه های گرد

-  که شکل  نارنگی یا پرتقال هستند -

 خودداری کنم   چون درصد زیادی از این نوع گوجه فرنگی از آب تشکیل شده

و

عملا  آب گوجه در فرایند حرارت دادن تبخیر میشه

و رب کمتری نسبت به انواع دیگه با وزن یکسان می ده

وقتی امروز داشتم گوجه می خریدم  دیدم که همه به شکل نارنگی هستند

- یعنی همون شکلی که ایشون هشدار داده بود که نخرم !!!! -

نظر همکارم رو به فروشنده گفتم

تکذیب نکرد

اما گفت :

اولا  نوع دیگری الان توی بازار نیست

و

ثانیا انواع دیگه به ازای هر 5 کیلو گوجه یک کیلو رب می دن

و این مدل به ازای هر 6 کیلو

و در نهایت بخاطر تفاوت قیمتشون حاصل فرق چندانی نمیکنه 

خریدم چون  چاره دیگه ای نداشتم .

حاصل کار  از اون چیزی که فروشنده گفت هم بهتر در اومد

  یعنی از 60 کیلو گوجه تقریبا 11 کیلو رب بدست اومد

 که تقریبا میشه یک کیلو رب به ازای 5.5 کیلو گوجه فرنگی



پ.ن 3 :

قبل از اینکه کسی بپرسه چرا گوجه رو از جای دیگه  نخریدم که احیانا نوع بهتر یا قیمت

کمتری داشته باشه خودم داوطلبانه به این سوال جواب میدم

فروشنده اگر گوجه رو از جای دیگه بخری شست و شو رو انجام نمیده

چون من از شهر دیگه ای به شهر زادگاهم اومده بودم  برام مشکل بود که گوجه رو مثلا

در شهر محل اقامتم بگیرم و بشورم و بعد بیارم در شهر زادگاهم آب بگیرم

و ببرم خونه پدری بجوشونم

یا

از همین شهر خرید کنم و ببرم خونه پدری بشورم و دوباره بیارم آب بگیرم و دوباره

ببرم خونه پدری  تبدیل کنم به رب

اوووووه !!! 

-   O...O     VAH -

کی میره این همه راه رو

اصلا به نظر من

 گوجه هایی که این فروشنده  می فروشه هم عالین هم قیمتشون مناسبه!!!

یه کم تنبلی که ایرادی نداره ، داره ؟


پ.ن 4 :

برای اینکه شما هم از دریای علم این   همکار دانشمند و دایره المعارفم بی بهره نمونین

 نظر ایشون رو در مورد ساختار گوجه فرنگی براتون نقل می کنم

ایشون می فرمان :

گوجه فرنگی  از قسمتهای زیر تشکیل شده

1- پوست

2- دانه

3- گوشت

4- آب

مطلبق نظر ایشون فقط "گوشت"هست که در فرایند

  تولید رب دخیله و بقیه باید برن سوت بزنن

و به نظر ایشون  وزن "گوشت" در گوجه فرنگی های گرد

 درصد کمتری از  وزن کل گوجه رو شامل میشه  و اصطلاحا این نوع گوجه ها گوشتی نیستند

به همین از لحاظ اقتصادی  برای تولید رب مناسب نیستند .

 خداییش شما یاد این  شعر نمی افتین ؟

ﺍﺯ ﮐﺮﺍﻣﺎﺕ ﺷﯿﺦ ﻣﺎ ﭼﻪ ﻋﺠﺐ 

                      ﭘﻨﺠﻪ ﺭﺍ باز ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﻭﺟﺐ

ﺍﺯ ﮐﺮﺍﻣﺎﺕ ﺩﯾﮕﺮﺵ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ

                       ﺷﯿﺮﻩ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺍﺳﺖ،

ﯾﮏ ﮐﺮﺍﻣﺎﺕ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﻢ ﺩﺍﺭﺩ

                        ﺍﺑﺮ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ ﻣﯽ ﺑﺎﺭﺩ

ﺯﻥ ﻧﻮ ﺭﺍ ﻋﺮﻭﺱ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ،

                        ﻣﺮﻍ ﻧﺮ ﺭﺍ ﺧﺮﻭﺱ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ

ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺟﻮﯼ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﺁﺏ ﺍﺳﺖ،

                      ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﭼﺸﻢ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ خواب ﺍﺳﺖ

در سمرقند گربه دم دارد
                         در بخارا الاغ سُم دارد





 


نظرات 8 + ارسال نظر
مامان یک فرشته سه‌شنبه 22 شهریور 1401 ساعت 11:42

به به رسیدیم به فصل زیبای رب پزوون.
نوش جان

سلام مامان یک فرشته

"رسیدیم به فصل زیبای رب پزوون "
بله فصل زیبا اما طاقت فرسای رب پزون !!!
توی این دنیا راحتی مطلق نداریم
همه چیز در همه !!!
اگه بدونی اون ذرات رب که مثل گدازه های آتشفشان پرت می شن بیرون چقدر سوزانند
علی الخصوص که بخاطر گرمای هوا بالا تنه ات هم بدون پوشش باشه !!!


" نوش جان"
ممنون

حمیده یکشنبه 20 شهریور 1401 ساعت 13:37 http://Www.tast-good.blogfa.com

سلام
اتفاقا همین امروز من هم رفتم حدود بیست کیلو گوجه از همین میوه فروشی خریدم و چهار قاچ کردم دارم می پزم.
که بعد صاف کنم و دوباره بجوشانم.
چون ماشین ندارم سخت است بروم از این مغازه ها که پوره می کنند.
یکی از مشوق هایم همین صحبت های شما در مورد مضرات رب گوجه بود.

سلام حمیده
کار خوبی میکنی
الزامی نداره مثل من 60 کیلو بگیری و درست کنی
من شرایط خودم رو دارم
به کمک این چرخ های خرید که خانومها معمولا دارن
میشه کم کم و در چند مرحله گوجه خرید و درست کرد
این رب سالم بهترین هدیه ای هست که می تونی به خونواده ات بدی
موفق باشی

پ.ن :
دقت کن مقدار نمکش به اندازه باشه تا اهل خونه خوششون بیاد
معمولا رب هایی که درست می کنیم از لحاظ رنگ و مزه ،
قدرت رقابت با رب های بازاری رو ندارن

یاسی چهارشنبه 16 شهریور 1401 ساعت 19:12

سلام مونپارناس جان
دستت درد نکنه که انقدر خودت رو بخاطر نهیه رب سالم به زحمت انداختی..خدا حفظت کنه برای خورشید خانم و بقیه عزیزان..

سلام یاسی
کجایی بابا ؟!!!

یه خانم دوشنبه 14 شهریور 1401 ساعت 21:12

حواسم به رطوبت بالای شهر شما نبود برا خشک کردن میوه و سبزیجات
خدا برکت بده و نوش جانتان.

ممنون
البته خشگ کردن غیر ممکن نیست ولی زمان های مناسب این کار کمتر و انجامش مشکل تر از نواحی خشکه .
از قدیم توی خونواده ها رسم بوده دونه کدو و چبزهایی مثل اون رو توی تابستون خشک می کردن برای مصرف در زمستون
بیشتر از این حد دیگه از آفتاب استفاده نمیشده
البته الان با تغییر شرایط آب و هوایی یه مقدار اینجا خشکی اش بیشتر شده
سالها قبل از نیمه شهریور ما تقریبا یک سر بارون داشتیم و به نوعی شهریور جزو پاییز محسوب میشد. الان دیگه اون طوری تیست و حتی توی مهر هم خبری از اون بارون های ممتد و پیوسته نیست !!!

میله بدون پرچم دوشنبه 14 شهریور 1401 ساعت 18:20

بابا ای ولله
پس حله... نوش جون

مرسی

نصیب همه دوستان بشه
هم
اون لذت درست کردنش
و
هم اون لذت خوردن رب سالم بدون مواد شیمیایی خطرناک

میله بدون پرچم یکشنبه 13 شهریور 1401 ساعت 15:02

سلام
تقریباً هر کیلو 45 هزار تومان فقط هزینه برده است و زحمتی که خودت کشیده‌ای را هم اضافه کنیم قیمتش خیلی بالا می‌رود... در عوض خوشمزگی غذا حسابی افزایش پیدا می‌کند چون زحمت خودت هم در آن مستتر است.
پس لازم است که بر زمان دوچرخه سواری بیفزایید.

سلام

"تقریباً هر کیلو 45 هزار تومان فقط هزینه برده است "
می دونی چی مهمه میله؟
نخوردن اون مواد شیمیایی خطرناکی که کارخونه ها به اسامی مختلف مثل رنگ و طعم دهنده و نگهدارنده و ... توی قوطی ها ی رب میریزن !!!!
حتما با من هم عقیده ای که پول اینجا نقش مهمی نداره حداقل تا وقتی که هزینه هر کیلوی 150 تومن نشده !!!



" در عوض خوشمزگی غذا حسابی افزایش پیدا می‌کند چون زحمت خودت هم در آن مستتر است"
خوشمزه تر بود اگر کس دیگه ای درستش می کرد و بقول یه نفر آماده خوری می کردم !!!!



" پس لازم است که بر زمان دوچرخه سواری بیفزایید."
بازه زمانی دوچرخه سواری من از انتها به حدود ساعت 6.40 محدود میشه
چون
بقیه زمان رو برای دوش گرفتن و رفتن سر کار نیاز دارم
میمونه زمان شروع که فعلا 5.30 هست
یعنی
حدودا یک ساعت و ربع قبل از طلوع آفتاب !!!!
باور کن وقتی دارم دور اول از دو دور مسیر روزانه ام رو می زنم توی دلم خدا خدا میکنم که زودتر این دور تموم شه
چون
توی دور دوم سر و کله مردمی که میخوان برن سر کار و سرویسها شون پیدا می شه
و دلم قرص میشه
. توی دور اول فقط خودمم و سه چهار تا دکه در فواصل مختلف
و هر چند صد متر یه رفتگر شهرداری که مشغول کارند .
- که خدا بهشون خیر بده -
من هم دوست دارم بجای یک ساعت، یک ساعت و نیم یا حتی دو ساعت رکاب بزنم
اما
می ترسم
دوست دارم زودتر شروع کنم اما از سگهای ولگرد و اراذل و اوباشی که ممکنه سر راه من تنها قرار بگیرند می ترسم
درنتیجه ناچارم همین یک ساعت
- تقریبا ایمن -
رو ادامه بدم
در عوض
تلافی اش رو روز جمعه در میارم
اون روز ساعت 6 یعنی فقط نیم ساعت قبل از طلوع ، شروع میکنم
و زمان بیشتری رو هم رکاب میزنم .
هفته پیش در یک اقدام پیش بینی نشده و خود جوش سه ساعت و نیم رکاب زدم و حدود 70 کیلومتر رو بدون استراحت طی کردم
آب با خودم نبرده بودم
و
وقتی رسیدم خونه تمام نشیمنگاهم بخاطر تماس طولانی با زین بشدت می سوخت
این هم از تفریح سالم روز تعطیل من

یه خانم شنبه 12 شهریور 1401 ساعت 15:53

سلام
خب یه سایه بان برای خودتون درست می کردید.بعد هم لازم نبود مرتب بالا سر رب وایسید .گاز رو کم کنید نمی سوزه .نترسید دو هفته پیش رب درست کروم فقط نیم ساعت به نیم ساعت می رفتم بهش سر می زدم ولی ساعت اخر دیگه کامل حواسم بود .
می خواستم بگمبه جای رب پختن میشه گوحه خشک درست کنید. حلقه حلقه کنید روش نمک بپاشید بزارید افتاب بعد پودرش کنید.این بود انشا ما

سلام
" خب یه سایه بان برای خودتون درست می کردید"
در واقع در حیاط پشتی که سر پوشیده هست و نور آفتاب میرسه کار می کردم
در غیر این صورت که همون یک ساعت اول گرمازده می شدم !!!!
گرمای آزار دهنده مال اجاق بزرگی بود که آب 60 کیلو گوجه رو توی یه دیگ خیلی بزرگ داشت می جوشوند !!!!



"بعد هم لازم نبود مرتب بالا سر رب وایسید .گاز رو کم کنید نمی سوزه "
ابتدای کار که همه چیز آبکیه همون جوریه که شما میگی یعنی لازم نیست بالا سرش وایسیم
اما
وقتی رب از حالت آبکی در میاد و شروع به غلیظ شدن و پرتاب گدازه های ربی میکنه باید دائما هم بخوره وگرنه ته میگیره و رب حاصل بوی سوختگی پیدا میکنه . این قسمت کار خیلی آزار دهنده هست .چاره ای هم از این مرحله نیست ما رب رو خیلی غلیظ
- و خوش نمک -
درست می کنیم تا احتمال کپک زدنش کم بشه .



" جای رب پختن میشه گوحه خشک درست کنید. حلقه حلقه کنید روش نمک بپاشید بزارید افتاب"
اینجا گیلانه
یکی از مراکز فوق شرجی کشور
اگرما اینجا آب و هوای خشک قزوین یا اصفهان یا مشهد رو داشتیم غمی نبود
اما بیشتر روزها اگر هم آفتاب باشه رطوبت بالاست و به اون راحتی که شما چیزها رو خشک می کنین نمیتونیم از نور آفتاب برای خشک کردن چیزها استفاده کنیم .

Soly جمعه 11 شهریور 1401 ساعت 11:32

خسته نباشی دلاور
رب پزون بسیار زیباست. زندگی هم زیباست.

سلام
چیش زیباست سولماز ؟
در فصل تابستون ، محل پختن رب ، دقیقا شبیه شعبه ای از جهنم خداست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد