62

در این ایام یکی از دلخوشی های من دوچرخه سواری قبل از رفتن سر کار بود

با ویزگیهایی از این دست :


1- خلوتی خیابون و خنکی هوا   حدودهای پنج و نیم  صبح

شهر مثل روزهای تعطیل به نظر می آد . وقتی رکاب میزنی این حس بهت دست میده

که همه خیابون مال خودته و مجبور نیستی با تاکسی و مینی بوس و مسافرکش هایی

که مثل ... همه جا هستند خیابون رو تقسیم کنی . یه حسی  شبیه بودن در یک کوهستان

خلوت  به آدم دست می ده که خوشاینده به خصوص اینکه اینو میدونی قراره

یک ساعت بعد  این خیابون خلوت  به بازار شام تبدیل میشه

اصلا بذارین اینطوری توصیفش کنم همون حسی رو داره که میوه فروش به شما اجازه بده برین

ته پستوی مغازه اش و میوه ای رو که می خواین -با همون قیمت میوه های جلو - دست چین

کنید و بردارین 

 

 

2- اثر خوب دوچرخه سواری در لاغری و حداقل جلوگیری از افزایش وزن

خوب ، قبل از رمضان که 118 کیلوی ناقابل بودم

اما

با کمک مش رمضون به حدودهای 110 رسیدم و این سواری 20 کیلومتری هر روز

که در مدت  یک ساعت قبل از رفتن سر کار انجام می شد برخلاف سالهای گذشته مانع

از برگشت وزن بعد رفتن مش رمضون شد و با کمال تعجب الان یه مونپارناس 110 کیلویی

هستم نه 118 کیلویی

باید اعتراف کنم مثل بیشتر آقایون  به بیماریی مبتلا هستم که تا چشمم به چیزی به

اسم  توپ  نیفته حال تکون خوردن ندارم .

اندازه اش هم  اصلا مهم نیست

در طول سالها با هر اندازه ای که بگی مشغول بودم

از سایز  چهار  ایکس لارج که همون

توپ بسکتبال باشه تاچهار ایکس  اسمال  که همون توپ پینگ پنگ خودمونه

از قدرتی خدا یک مچ پای پیج خورده حاصل دوران مشغولیت  با توپ بسکتبال ،

یک زانوی چپ آسیب دیده ناشی از توپ عزیز فوتبال

- البته شماره چهارو از نوع تنبل مخصوص سالن -

یک کتف آسیب دیده از توپ خوش حس والیبال

و یک آرنج  و کمر آسیب دیده  از زمان رابطه با توپ دوست داشتنی پینگ پنگ

برام به یادگار مونده !!!

اینها رو گفتم که بگم چرا برای ورزش  و کنترل وزن و عدم فشار به مفاصل آسیب دیده ام

ناچارم یا شنا کنم یا دوچرخه سواری

و

از اونجایی که فعلا استخر همه جوره برای سلامتی جسم و جیب یه حقوق بگیر  مضره

تنها راه دوچرخه ، این رفیق بی کلکه


3- برنامه روزانه ام ساده است

الف -بیداری و قتی هوا هنوز روشن نیست

ب- رفتن به ...

ج- خوندن ...

د- رفتن به انباری و پوشیدن لباس و کلاه  و عینک و دستکش  رزم 

و

آزاد  کردن شیر دربند از قفل و زنجیر

- درجریان که هستید چقدر این روزها نصفه شب میآن و شیر هایی رو که خوب

غل و زنجیر شده نیستند مثل هلو امانت میگیرند و بعدا پس هم نمی آرند !!! -

ه -پای نهادن در مسیر

بعد تجربیات زیاد الان یک مسیر حدود 9 کیلومتری رو برای خودم مشخص کردم که

با توجه به وقت و توانم دو بار هر روز این مسیر رو با سرعت متوسط 20 کیلومتر در

ساعت طی میکنم و طبق گزارش نرم افزار " strava "  حدود 2000 کالری رو هم میسوزونم

و- دوش باچاشنی  لیف و صابون

ز- قدم گذاشتن در جاده سبز به سوی .... سرنوشت !!!


خوب  نتیجه؟

هیجی دیگه

این همه داستان که گفتم  برای رسیدن به  همین چند خطه پایین بود  !!!!


استانداری دستورالعمل صادر کرده که ساعت شروع کار در استان ما از اول تیر

6:30 صبحه !!!

بله

6:30 صبح


شاید برای ساکنین کلان شهر هایی مثل تهران این ساعت کاری خیلی خیلی عادی جلوه کنه

چون توی این شهر ها اینه توی تاریکی هوا بیرون بزنی و حرکت به سمت

محل کار رو شروع کنی عادی و بدیهیه

ولی اینجا داستان متفاوته

من که کم خوابم و  فاصله خونه ام با محل کار با یه پیاده روی هم قابل پیمودنه

حتی اگر ساعت شروع کار پنج و نیم صبح هم بود من یکی اصلا مشکلی نداشتم

اما

اونهایی که بچه کوچیک دارندچی ؟

چه جوری  بچه رو بیدار کنند و ببرن خونه مادرشون یا مهد ؟

اونهایی که از شهرهای مجاور میآن چی؟

اونهایی که ماشین ندارند و از نقاط مختلف شهر باید خودشون رو برسونند سرکار

اونهم وقتی که مسافر کش های  زیادی حال بلند شدن از خواب رو ندارند


از همه مهمتر من کی بلند شم برم سواری که بتونم بیست کیلومتر

روزانه ام رو پر کنم 


هوا قبل از 5:30 تاریکه و راستش رو بگم بعد چند بار حمله سگهای ولگرد

دیگه جرات نمیکنم تا هوا روشن نشده پا مو از خونه بیرون بذارم

مگر

بادیگاری ، هم رکابی ، وسیله دفاعی موثری برای جنگ تن به تن با این سگها

داشته باشم

که

ندارم !!!


پس

فعلا علی الحساب تصمیم گرفتم ساعت پنج صبح  ، یه نیم ساعتی  رو  با

دوچرخه ثابت قدیمی مون که زمان ارزونی !!! خریدمش

پا بزنم  و  بعد از 5:30 تا 6:10 یک بار مسیرم رو برم و برگردم

بعد چند روز فکر فقط همین به ذهنم رسید


پ.ن 1:

استانداری !!!

حواست باشه اگر من وزنم برگرده نفرین میکنم  استاندار و معاونینش

هر کدوم   حداقل بیست و پنج کیلو اضافه وزن بگیرند

این رو هم گفته باشم

ریا نباشه

یه کوچولو مستجاب الدعوه هم هستم  ها !!!

تا  به بشکه تبدیلتون نکردم  دستورتون رو لغو کنید


پ.ن 2 :

علی رغم اومدن فصل غیر قابل تحمل تابستون هنوز زیبایی بهاری بعضی گلها و گیاهان

از بین نرفته

این زیبایی  تقدیم به شما










نظرات 3 + ارسال نظر
بندباز سه‌شنبه 8 تیر 1400 ساعت 17:35 https://dbandbaz.blogfa.com

دوباره سلام!
مونپارناس، نمی تونی به جای صبح ها، شب ها دوچرخه سواری کنی؟! اینطوری لااقل شب خوب استراحت می کنی و نیاز نیست دو بار در طول روز دوش بگیری. ممکنه تا پایان تابستون دیگه پوست سالمی روی تنت نمونه! به نظرم یک تغییری در خصوص برنامه ورزش ت قائل شو! اعتراف می کنم من از شرجی تابستون شمال فراری ام. یعنی قطعا هلاک میشم اونجا باشم!

خودم تقریبا ده سالی رو توی محیط صنعتی کار کردم. دقیقا توی تاریکی ساعت شش صبح بیرون می زدم و پاییز و زمستون توی تاریکی شش غروب می رسیدم خونه. به همین دلیل هم هست که خوب می فهمم کار کردن بیرون از خونه یعنی چی؟ عرق ریختن و سروکله زدن با مردم و همکار یعنی چی؟ و اون حقوق ته ماه چطوری به دست میاد! پس با این حساب، تا جاییکه بتونم درباره ی احساساتم دست و دلبازی به خرج می دم تا جان برای بیرون رفتن از خونه و بازگشتنش انرژی و نشاط داشته باشه. سعی میکنم تا حد ممکن شرایط خونه رو محلی برای آرامش و استراحتش قرار بدم تا کمتر فشار بیرون اذیتش کنه. البته خداروشکر ما بچه نداریم، اگر نه بابتش کلی مسائل داشتیم. و دیگه نمی شد به این راحتی خودمون باشیم و خودمون.
خلاصه خداقوت به تمام اون مردان و زنان زحمتکش!
راستی چرا بندباز رو با فاصله می نویسی؟( بند باز) انگاری بندش بازه!!

سلام بند باز گرامی
1- "نمی تونی به جای صبح ها، شب ها دوچرخه سواری کنی؟! "
سکوت و سکوت و سکوت در صبح گاه و هوای خنک و تعداد بسیار کم ماشینها و خطر بالای دوچرخه سواری در تاریکی شب از دلایل اصلی من برای دوچرخه سواری در صبح زود هستند
اگر
این سگهای ولگرد بی مرام نبودند مطمئن باش ساعت 5 صبح یا زودتر بیرون میزدم کما اینکه قبل از مواجه شدن با اولین حمله سگ من این کار رو می کردم و اگر به آرشیوم نگاه کنی احتمالا عکسی از اون زمانها از حضورم در خیابون رو می بینی

2- " پس با این حساب، تا جاییکه بتونم درباره ی احساساتم دست و دلبازی به خرج می دم تا جان برای ... فشار بیرون اذیتش کنه. "
فقط میتونم تحسینت کنم و این آرزو که زنان بیشتری مثل تو همدرد " جان"شون باشند
کلاهم رو به افتخارت از سر بر میدارم


3-" بندباز رو با فاصله می نویسی؟"
بند باز یک اسم مرکبه که از دوقسمت جدا از هم تشکیل شده نوع نوشتن من تاکیدی بر اینه که این یک اسم دو بخشیه . این کار رو هم نا خود آگاه انجام میدم و غرض و منظوری ندارم اگر دقت کنی تقریبا همه کلمات دو سیلابی رو اینطور می نویسم
لطفا بدل نگیر و ازش بگذر " بندباز " عزیز


بندباز دوشنبه 7 تیر 1400 ساعت 08:16 https://dbandbaz.blogfa.com

سلام مونپارناس!
راستش دارم فکر می کنم چشم که به هم بگذاریم، تابستون هم رفته و جاش پاییز اومده... به همین سادگی زمستون و سال جدید... عین برق و باد!
این ساعت شروع کار که خیلی خوبه، بیچاره جان ِمن ساعت پنج صبح از خونه بیرون می زنه... خلاصه که همیشه شرایط بهتر و بدتر از ما هم هست و گمونم مهم اینه که با وجود تمام این تغییرات، برنامه ی خودت رو حفظ کردی!

سلام بند باز
برای من این روزها کشدار و کند میگذرند
به خاطر ورزش صبح گاهی ناچارم یک بار قبل از رفتن سر کاردوش بگیرم
و
یکی بار هم غروب اگرخواب نباشم و اراده ام رو جمع کنم
زندگی من شده همش عرق ریختن و حموم رفتن !!!

توی متن هم گفتم داستان داستان ما ساکنان سوسول و نازک نارنجی شهرستان های کوچکه وگرنه مردم کلان شهر ها و اطرافشون سالهاست که موقع بیرون اومدن از خونه رنگ روشنایی روز رو نمی بینند
در ضمن
"جان" بیچاره نیست تا وقتی که بند بازی هست که اونو " جان من " بدونه

اگر تو از اون گروه زنهایی نباشی که در بیان احساساتشون خسیس هستند
مطمئن باش "جان" در حال شکستن گردو با دمش از خونه بیرون می ره

بیچاره واقعی ، مرد ها و زنهایی هستند که هر چه میکنند کسی اونها رو " من " خودش به حساب نمی آره

بله با چنگ و دندون دارم سعی می کنم برنامه جایگزینم رو اجرا کنم
ولی
میدونی با چه قیمتی ؟
ساعت یک شب یا دیرتر می خوابم چون بعد از ظهر رو خوابیدم و دیگه خوابم نمیاد
و
صبح هم یک ربع به پنج بیدار میشم
یعنی
کمتر از چهار ساعت خواب !!!!
از اون ور ، بعد از ظهر که از سر کار اومدم بعد ناهار هم چون شب قبل چند ساعت بیشتر نخوابیدم بیهوش میشم تا هفت یا هشت غروب

یعنی با این وضعیتی که دچارشم واقعا این استاندارمون و معاونینش مستحق دعاهام - - نیستند؟

soly پنج‌شنبه 3 تیر 1400 ساعت 21:18

امان از دست استانداری!!
حالا که مستجاب الدعوه هستی
دعا کن خب برامون.
دست گلت درد نکنه

حرفی نیست سلی
ولی
بذار اول تکلیف استاندار و معاونینش رو روشن کنم !!!
اگر کوپن مستجاب الدعوتیم رو جای دیگه خرجش کنم
میترسم تموم شه
و
به استاندار و معاونینش نرسه !!!!
باور کن اونا محتاج ترن به دعا سلی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد