14

امروز صبح هوا عالی بود . وقتی میگم عالی منظورم

بارون نم نم و هوای نیمه خنکه

امروز مجبور شدم با اشک و آه کفش تابستونی  خنک و راحتم

رو بذارم توی انبار و کفش  عادی   فلان فلان  شده ام

رو از انبار بیارم بیرون و با بیزازی و اجبار پام کنم

موقع پیاده روی روزانه به سمت محل  کار، انقدر

بارون ریز ریز و هوای خنک حالم رو خوب کرده بود که وایسادم

و این عکس رو گرفتم. زیبایی این درختها و بوته ها بعد از

مدتی بارش بارون نم نم  غیر قابل وصفه


به دلایلی توی محل کار من همه ناچارند روی میز خودشون صبحانه بخورند 

این هم صبحونه من در این روز زیبا

فقط  توضیح بدم که یه نیمروی ساده به سبک قهوه خونه ها ست

یعنی اول رب گوجه فرنگی خونگی رو توی روغن تفت دادم

و بعدتوش  دو تا تخم مرغ شکستم

و

بعد

با سلیقه خودم  نیمروی حاصل رو

 با سیب زمینی  سرخ کرده آماده ، غنی سازی کردم 

تا یادم نرفته اینم بگم روی ترکیب حاصل

روغن زیتون اصل  رودبار ریختم.

این غذا با انگور قرمز درشت و ذرت مکزیکی آب پز شیرین

و زیتون  که در عکس دیده میشه سرو شد.

لطفا برای اینکه مزه این غذا رو بهتر حس کنین روی عکس

کلیک راست کنید و بعد روی

گزینه  view image

کلیک کنید و بعد تصویر رو تا جایی که میشه بزرگ کنین

برای مخاطب خاص :

  بعضی ها  این غذا رو با خاویار اشتباه نگیرن




نظرات 5 + ارسال نظر
Baran دوشنبه 29 دی 1399 ساعت 23:04

درود بر شما و
روغن زیتون اصل رودبار.
چقدر اون ختمی ،خوش رنگِ.
زیتون ماری و
انگور شاهرودی نوش جان و
گوارای وجود مبارک تان

جسارتا.یه تصویری بود.نخل زینتی.میون دکل.خیلی زیبا بود.

وممنون بابت پاسخ تون.والبته که شقیقه های جوگندمی استعاره بودو...

درود
گاهی اوقات یک تصویر بهتر از کلمات احساس رو بیان میکنه
حسی که با دیدن اون نخل زندانی منو وادار به عکس گرفتن کرد امیدش به رشد و زندگی حتی در اون شرایط بود .
امیدوار بودم دیدن این عکس امید و سرزندگی رو به بیننده القا کنه

پ.ن 1 :
" چقدر اون ختمی ،خوش رنگِ."
اگر منظورت عکس پست شماره 23 هست ظاهرا گل ختمی نیست خودم که چیزی ازش نمیدونستم ولی اگر نظر یکی از خوانندگان اون پست رو ببینی اونوگیاه " آغطی" و یا "شوند" معرفی کرده و توضیحات خوبی هم در موردش داده

پ.ن 2:
" شقیقه های جوگندمی استعاره بود"
درکم از استعاره ها قوی نیست و همه چیز رو همون طور که هست میبینم و تفسیر میکنم
شاید به همین علت علی رغم علاقه مفرطم به مطالعه ،یکی از سخت ترین و ناخوشایند ترین کارها برای من خوندن کتابهاییه که نویسنده اش سورئالیست باشه.

پ.ن.3:

Soly چهارشنبه 30 مهر 1399 ساعت 10:10

سپاسگزارم

Soly سه‌شنبه 29 مهر 1399 ساعت 18:30

سلام چطورین خوبین

ممنون سلی
امروز خیلی گرفتار بودم ولی میخواستم آخر شب یه سری بهت بزنم و احوالی ازت بپرسم

Soly دوشنبه 21 مهر 1399 ساعت 23:11

سلام.ممنونم .براتون ایمیل میکنم.

ممنون

Soly سه‌شنبه 15 مهر 1399 ساعت 10:41

مخاطب خاصت کیه شیطون.


خدا رو شکر انگار حالت بهتر شده
نظرات پست 13 رو بخون
مخاطب رو پیدا می کنی
هر وقت حوصله ات سر رفت اینجا یه سر بزن سلی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد