210

پز دادن یه واکنش دفاعیه

یعنی روان ما برای کاهش اثرات مخرب محیط  یا  اطرافیان روی ما

ما رو وادار به انجام کارهایی / زدن حرفهایی 

می کنه که آرامش  و ثبات روانی بیشتری پیدا کنیم

هر چند اون کارها ممکنه در عرف چندان پسندیده هم نباشند


کوچکتر که هستیم  مواردی که باهاش پز میدیم خنده دارند

مداد من گرونتره

کیف من قشنگ تره

من خوشگل ترین دختر کلاسم (مدرسه ام ؟!!!)

من پولدار ترین پسر کلاسم

بابا ی من  خیلی شغل مهمی داره 

مدرسه من گرونتره

و....

 

 عقل رس که میشیم یه کم این پزدادنها  

بقول هنرپیشه ها 

زیرپوستی تر میشه

چرا ؟

چون پز مستقیم ممکنه بعضی اوقات 

ضررش بیش از نفعش باشه 

و با یه تو دهنی از طرف مقابل همراه بشه

البته تو دهنی مجازی ها

با  حالت فیزیکی اشتباه نشه

مثلا اگه به همکارت بگی

دیگه از دیدن ماشینم حال نمی کردم

شوشو برام  یه شاسی گرونتر خرید

اون هم ممکنه  بر  گرده بهت بگه 

اگه من هم  از این جور شوشوها داشتم که

پولش بیشتر از عقلش بود همین کار رو می کردم !!!

خوب  پیش میاد  دیگه ...

آدم باید مواظب باشه جلوی کسی که شوهرش

توی شیف دوم یا سوم کارش 

 اسنپ کار می کنه پز این چیزها رو نده !!!


 پز دادن به خودی خود بد نیست

مگر به مرحله ای برسه که آدم رو توی گذشته نگه داره

و جلوی رشدش رو بگیره

یا به اطرافیانش صدمه بزنه

حالا گیرم برادر ها و خواهرها و دخترخاله ها 

و پسر عمه ها و دایی ها و عمه ها و تمام ایل و تبارت 

 همه و همه  دارن توی خارج کشور

درس می خونن یا زندگی می کنن

و تو هر زمان که بخوای از کشور  بری

 از هیچ لحاظ مشکل نداری

شنیدن  و تکراراین قضیه  

 برای اون دوست / همکار / آشنا /مخاطب بدبختی که

 حاضره یه کلیه اش رو بده

و از این کشور بره چیزی جز رنج و عذاب

و افزایش نا امیدی از سرنوشتش  بهمراه نداره


من از پز دادن برای آرامش خودم و برای اینکه

به خودم بگم که هنوز سرم زیر آب نرفته استفاده می کنم

از خدا پنهون نیست

از شما هم پنهون نباشه که من در تمام سالهای تحصیل

فقط درس خوندم

سرگرمی ها و مقتضیات سنم رو ازشون آگاهانه صرف نظر کردم

- منظورم   متر کردن پیاده روها در غروبها و دید زدن ...  ، د..بازی و ..... -

در  انتها کار مناسبی هم پیدا کردم

اما

وقتی ناخواسته نگاهی به همکلاسی های سابقم می کنم متوجه میشم

که سطح زندگی من خیلی خیلی پایینتر از خیلی هاشونه

مشکل رو از خودم نمی بینم

رشته تحصیلی من در گروه تحصیلی ام جزو تاپ ترین ها بود

دانشگاه محل تحصیلم هم دانشگاه معتبری بود

سازمانی  که توش کار پیدا کردم هم سازمان خوبی بود

اما

در این کشور اگه شغلت به بازار آزاد وصل نباشه کلاهت پس معرکه هست

حتی اون همکلاسی دوران  دبیرستانم که ترک تحصیل کرده بود

 و رفته بود سر کامیون کار کنه وضع زندگیش بمراتب از منی که سالها

مستاجر بودم تا تونستم یه آپارتمان کوچک و فسقلی 

 با اقساط طولانی بخرم به مراتب بهتر بود .

بماند که در سی سالگی هنوز گواهی نامه نگرفته بودم

چون امیدی به خرید  ماشین نداشتم

به هر کدوم از همکلاسی ها که برخورد می کردم  میدیدم که

وضعیت خونه و زندگی و ماشین و کوفت و دردش بهتر از منه

این شد که کلا قید حضور در اون گردهم آیی های کذایی سالانه

بچه های دبیرستان /دانشگاه رو زدم

دلم نمی خواست با دیدن موفقیت کسانی که زمان تحصیل

عددی نبودند و الان منو می خریدند و آزاد می کردند نسبت

به مسیری که در زندگی طی کردم  پشیمون  و افسرده بشم .

این بود که به پز دادن رو آوردم تا  با تکرار داشته هام

فرصت فکر کردن به  نداشته هام رو نداشته باشم !!!

اما نه پز داشته های مادی و مالی

بلکه پز عادتهای خوبی رو که در این ساله معتادشون شدم

پزی که مخاطب اگر احساس می کرد چیز بدرد بخوریه 

می تونست خودش هم دنبالش بره

عاداتی مثل مطالعه کتاب

ورزش کردن

کار در خیریه ها  -که البته من تا بحال نکردم -

و ....


اگه کسی پز پدر پولدارش رو بده

 مخاطب می تونه پدر معلمش رو

 عوض کنه و بجاش یه پدر کارخونه دار یا تاجر بگیره ؟!!

یا اگه کسی پز خوشگلی صورتش رو بده

مخاطب می تونه صورت معمولی  

با دهان گشاد و دماغ کوفته ای یا عقابی اش 

چونه عقب رفته یا غبغب آویزونش رو

عوض کنه ؟!!!

یا هیکل چوب کبریتی

یا بشکه ای اش رو تبدیل به چیزی

 شبیه  جنیفر لوپز بکنه ؟!!!

.... البته فکر کنم این مثال خوبی نبود ...

آره میشه عوض کرد

اگر قدرت پول پشت آدم باشه  میشه

شنیدم خانومها پونزده نقطه بدنشون رو می تونن تنظیم مجدد بکنن

شرطش هم فقط داشتن

 اراده +پول+دسترسی به پزشکان مجربه !!!

 








نظرات 17 + ارسال نظر
قره بالا دوشنبه 6 اسفند 1403 ساعت 19:12

دقیقا اتفاقیه که تو اینستا داره میفته
یکی از دلایلی که نمیتونم جو اینستا رو تحمل کنم همینه

همینه دیگه
اونجا جایی هست که هر کسی می تونه
با پر رنگ کردن داشته هاش
و
شاید با وانمود به داشتن نداشته هاش
پز بده و حال بد خودش رو خوب کنه
چه میشه کرد
این هم یکی از طبایع انسانی هست دیگه

124 هزار پیامبر و تعداد نامعلومی مصلح اجتماعی
در طول تاریخ اومدن و رفتن
اما هنوز کینه و نفرت بین هابیل و قابیل
و دلایلش
بین آدمهای سال 2025 هم همون قدر پر رنگ و آشکاره
بشر اصلاح نشدنیه !!!

قره بالا یکشنبه 5 اسفند 1403 ساعت 21:56

من اعتراف میکنم شخصا آدم پزویی هستم
اصلا هم دست خودم نیست
و همیشه میگم خدا خر رو دید بهش شاخ نداد

اکثرماها همینیم قره
آب نداریم وگرنه شناگرهای قهاری هستیم
دنیا هم خوب ما رو‌کنترل می کنه
وگرنه هم زندگی رو برای خودمون
غیر قابل تحمل می کردیم هم برای
اطرافیانمون.
میدونی
اگر پز و پز دهی شیوع پیدا کنه هیچ کس آرامش روانی
نخواهد داشت و همه از داشته هاشون
ناراضی میشن؟

Soly دوشنبه 29 بهمن 1403 ساعت 21:43

سلام جناب مونپارناس
پست شماره ۲۰۷ یه پست جذابه

خوشحالم که خوشت اومد سولماز
اختصاصا در مورد یکی از وبلاگ نویسهایی
هست که وبلاگشون رو دایما می خونم

بخاطر توصیه اون بود که من
وبلاگ نویسی رو شروع کردم

سمیرا دوشنبه 29 بهمن 1403 ساعت 14:01

سلام مونپارناس جان چه موضوع جالبی انتخاب کردی. من در مورد خودم متوجه شدم وقتی وضعیتم رو خوب می بینم، از پز دادن اجتناب میکنم ولی وقتی وضعیتم از نظر خودم خیلی اسفباره پز میدم دقت کردی اکثر عملی ها با گذر زمان زشت میشن، و اکثر آدم های معمولی که طبیعی پیر شدن معمولا نازترن کمتر کسی با عمل های افراطی درنهایت خوب از آب در میاد. میدونی بحث رزق و روزی خیلی عجیب غریبه. شما رزق و روزی تحصیلات داشتی، اونها رزق و روزی ثروت داشتن. ولی رزق تحصیل هم عالیه باید داشته هامونو ببینیم پست هاتون خیلی تامل برانگیزن، ممنونم

ممنونم از نظری که گذاشتی سمیرا
اگرچه انتقاد باعث اصلاح آدم میشه و خیلی هم خوبه
اما
تشویق طعم دیگری داره
ممنونم از تشویقت

شادی یکشنبه 28 بهمن 1403 ساعت 23:48 http://Manrabekhan.blogsky.com

سلام
من چی بگم که طرف در هر زمینه ای بخواد بگه پیشرفت کرده، خودش رو با من مقایسه می کنه
انگار بخواد بگه ببین من دیگه چی بودم که از تو جلو زدم از هر نظر که بخوای حساب کنی
و روانش شاد بشه

حتما تک خال فامیل هستی دیگه !!!
میدونی که تک خال یه اصطلاح قماربازهاست و
از خیلی خیلی قبل پیش
در بین مردم شایع شده و
به معنی کارتی با شماره یک و یه دون شکله
مثل یک خشت -یک خاج و ....
یکی دیگه از کلمات مترادفش هم کلمه " آس" هست
که به همین معنی کارت شاره یک هست
و مجازا به بهترین نفر توی یه کار
یا یه ویژگی گفته میشه
مثلا میگن :
افسانه ، آس تیمشونه !!!
یا فلان خلبان ، آس اسکادران پروازیشه !!!

بهر حال تک خالها یا آس ها سرنوشتشون همینه
همیشه توی چشم هستند
و همیشه برای مقایسه استفاده میشن
اینو دوست نداری؟
می خواستی آس فامیل نباشی ...!!

ننه ناصرجون یکشنبه 28 بهمن 1403 ساعت 08:52

کاملا حق داری و هرچی که گفتی حق است و شک و شبهه ای درآن نیست.اما من از این میترسم که این خدا زده ها که بسلامتی رفع زحمت کردند و من کاسه آب هم پشت سرشون نریختیم که برن که دیگه برنگردن،گروه بعدی که میاد و در دست میگیره بدتر از اینها نباشه.جوری نشه که ما از ترس مرگ،به تب باز راضی بشیم.اطراف را ببین،شادی ها پایدار نبوده،به عقب کشیده شدند باز.خودم بالشخصه تنها کشوری که واقعا معتقدم مردمش با تمام وجود کشورشون را ساختند و برای پیشرفتشون قدم برداشتند ژاپن است.البته یک خریتی کردن،اونهم نیروی نظامیشون هست که ضعیفه .اما اگر ما هم مثل اونها بتونیم بسازیم،تمدنمون ،فرهنگمون و خودمون و نسل آیندمون را میتونیم نجات بدیم.وگرنه هی از این چاه به چاه عمیقتری میریم.

فقط ژاپن؟
پس کشورهای اسکاندیناوی مثل سوئد و دانمارک و نروژ
یا سوییس چی؟
اونها هم
نه مواد معدنی دارن و نه بقیه ذخایرزیر زمینی
اما عقل دارن و یه سیستم درست سیاسی و اقتصادی
ان شا الله که ما هم بزور چماق
به راه راست کشیده بشیم
وگرنه ملتی که سود لحظه ای عبور از چراغ قرمز رو به
منفعت و سلامت همگان
ناشی از رعایت مقررات راهنمایی
ترجیح میده
از هیچ لحاظ شایسته و آماده رستگاری نیست .

ننه ناصرجون یکشنبه 28 بهمن 1403 ساعت 00:38

عمه جان لزوما درس خوندن آدم ها را به پول نمیرسونه.بلکه پرورش و کشف یک استعداد کمک بهتری به رساندنت به پول میکنه.اما خب خدا را شکر که با یک کارنامه سفید به خورشیدجان ما رسیدی
پز دادن خیلی خوبه ها،خصوصا اگر پز،اخلاقها و عادتهای خوب باشه.اما بالشخصه به این مثل معتقدم"مشک آن است که ببویند نه آنکه عطار بگوید" تو دوستامم همه میدونن هرکی پز پول و برند و...بده .از نظر من یک تازه به دوران رسیده است یا یک فقیره که رویاهاش را میگه

تک تک جملاتت درسته عمه خانم
و شکی توش نیست
اما توجه کن علت ناراحتی من
وضعیه که اینها برامون درست کردند
در زمان > شاح ملعون <
و قبل از هکومت اینها
با درس خوندن سخت و منظم صاحب شغلی از گروه
مهندسی یا پزشکی می شدی و حتی نسل بعدی ات هم
از نتایج زحماتت بهره مند میشد
- دیدیم که می گم و حرفم مستنده -

مقدار حقوق و مزایای یه لیسانس مهندسی
چند برابر یک لیساس غیرمهندسی بود
و یه پزشک خدایی می کرد
نیازی هم نبود استعدادی رو در خودت کشف و پرورش بدی !!!
این نوع مشاغل به خودی خود مهم و پردآمد بودند
و البته فقط برای عده ای بود که درس خوان واقعی بودند .
نه سهمیه ای بود و نه راههای میانبر دیگه

یادمه برای فوق لیسانس در رشته های مهندسی
در هر ترم فقط سه یا چهار نفر پذیرش میشد نه سی نفر !!!
درس اهمیت داشت و درس خوان اعتبار و احترام
چون آینده اش واضح و مشخص
و پر از اعتبار و احترام و ثروت بود
بقیه هم که یا نمی خواستند / نمی تونستند
بطور کاملا جدی درس بخونن
نیازی به داشتن استعداد خاص نداشتند.
برای هر کسی کاری بود تا یه حداقلی رو در زندگی اش بدست بیاره
مثلا یکی از بستگان من که حس و حال درس خوندن نداشت
دیپلم " خانه داری" گرفت !!!
با همین دیپلم معلم شد ، ازدواج کرد و
صاحب یه زندگی مستقل شد.
خیلی ها حتی با مدارک تحصیلی پایین یا دیپلم
جذب ارتش شاحنشاحی میشدند
و چه امکاناتی که دریافت نمی کردند
دیگه کم کمش
خونه سازمانی و عدم مستاجری بود
و ..... و .... و ....

این چیزهایی که میگی حاصل شرایطیه که اینها به کشور تحمیل کردند
کسی فکرش رو هم نمیکرد اگر مثل بچه آدم
سرت رو بندازی پایین و صرفا درست رو بخونی
بجز دکتر و مهندس شدن و در نتیجه
رسیدن یه زندگی با کیفیت خیلی بالا
سرنوشت دیگری در انتظارت باشه
اما اینها نشون دادند که میشه

وقتی که غذای چهار نفر رو جلوی ده نفر بذاری
تنها چیزی که می بینی کوچکتر شدن لقمه دست اون نفراته
یا دعوا سر مقدار غذا یا کلک زدن و
برداشتن غذای بیشتر
بدون اطلاع دیگران !!!

اینها نشون دادند که در خراب کردن
همه چیزها و شئونات این کشور استادند
در عرض این چند دهه
دیگه چیزی در این کشور نمونده که توش توی دنیا
از ته جدول
اول یا جزو چند کشور اول نباشیم.
ارزش پول ملی از هفت تومن سال 57
به نود هزار تومن در 28 بهمن 1403
تنزل داده شده
خدا تا آخر سال رو بخیر بگذرونه
- و چقدر هم خوب تا حالا این کار رو برامون کرده !!! -

اگر حس کردی از این شاکیم که چرا
وقتی بهترین سالهای زندگیم رو صرفا
دنبال درس خوندن بودم
ولی نتیجه ای رو که باید نداده
به این نکته توجه کن که کشور ما همیشه
این طور نبوده و من دوره ای در این کشور رو دیدم
که درس خونده ها
ارج و قرب و احترام داشتند
و بالاترین مدل ماشین
و بهترین خونه ها
در اختیار دلال ها ، مصالح فروش ها
طلا فروش ها و آدمهایی از این دست نبوده.

ماهش شنبه 27 بهمن 1403 ساعت 13:32 http://badeyedel.blogsky.com

دقیقا تیکه انداختم خوب گرفتید
گناه داری دلت کوچولوئه ولی چه کنم کرم دارم


ماهش شنبه 27 بهمن 1403 ساعت 13:15 http://badeyedel.blogsky.com

در ضمن همه جای دنیا معمولا شاگردای متوسط تو کار بهترن تا شاگردهای اول

حرف حق تلخه ماهش
ولی حرفت رو تایید می کنم

شاگرد اول بودن الزاما به معنای بهتر بودن در کارها نیست
گاهی بسادگی معناش بیشتردرس خوندن
یا بیشتر وقت گذاشتن روی دروس هست
بقول شاعر :
به عمل کار برآید
به سخندانی نیست

ماهش شنبه 27 بهمن 1403 ساعت 12:24 http://badeyedel.blogsky.com

آدم باید یه جوری دوست و دشمنش رو بشناسه دیگه

,وات ....؟!!!

ماهش شنبه 27 بهمن 1403 ساعت 11:28 http://badeyedel.blogsky.com

من که اهل پز دادن نیستم ولی اداشو بلدم دربیارم که با.سن بعضیا بسوزه

الان به من . .. !!!
تکه انداختی ماهش ؟!!!

فاخر جمعه 26 بهمن 1403 ساعت 21:26

شما کلا متوجه منظور من نمی‌شین!!!
خیر.


ای بابا !!!
من چرا اینطوری شدم ؟
قبلا اصلا اینطوری نبودم که ...

بندباز جمعه 26 بهمن 1403 ساعت 16:56

سلام مونپارناس
منم به همین دلایلی که گفتی، دور خیلی از دوستان و محیط های هنری رو خط کشیدم... یه جاهایی بودن همراه اون آدم ها، توهین به شعور خودم حساب میشد. چون طرف همه ی چیزی که توی زندگی بهش رسیده بود، پول بود و بس... از نظر اخلاقی و شخصیتی کلا تغییر کرده بود... بعضی هاشون چت مغز شده بودند... من این تنهایی رو به بودن در کنار اینجور آدم ها ترجیح میدم.

آه ...
گفتی تنهایی ...
من تا زمان ازدواج ، تنهای تنها بودم
خیلی سخته بهترین سالهای عمر رو
به هر دلیل تنها باشی.
برای اون سالهای طولانی تنهایی
احساس خوبی ندارم

پونیو جمعه 26 بهمن 1403 ساعت 10:10

اون قسمتی که گفتی فقط درس خوندم... حرف منم هست و چقدر بابت تفریحاتی که خودخواسته ازشون صرف نظر کردم پشیمونم...
در کل جانا سخن از زبان ما میگویی...

من پشیمون نیستم پونیو
قسمتی از اون تفریحات با اعتقادات و فرهنگ خونواده ام تضاد داشتند
و اگر انجامشون می دادم عذاب وجدان می گرفتم .
الان گذشته ای دارم پاک پاک
خوب ...
یه شیطنت کوچولویی زمان دانشجویی بوده
ولی قابل عرض نیست
و حساب نمیآد
گفتم اینو بگم ریا نشه !!!

فاخر جمعه 26 بهمن 1403 ساعت 09:51

هیچ قسمتی رو متوجه نشدین؟

"شنیدم خانومها پونزده نقطه بدنشون رو می تونن تنظیم مجدد بکنن

شرطش هم فقط داشتن

اراده +پول+دسترسی به پزشکان مجربه !!!"
بنظر من لازمه بعضی عمل‌ها اراده نیست خریته!


این قسمت رو باید ویس بدم

زن ستیزی فاخر؟


فکر کنم متوجه منظورت شدم
تو فکر می کنی که لازم نیست خانومها برای
جلب نظر آقایون انقدر زیر تیغ جراحی برن
افراط در این کار رو حماقت میدونی .

یاسی جمعه 26 بهمن 1403 ساعت 01:40 http://Jasmin2020.blogsky.com

سلام مونپارناس جان
خیلی کار خوبیه که ادم از بعضیا دور کنه خودشو...چون این دوری به خدا نزدیکترش میکنه...اینو ایمان قلبی دارم بهش...بخدا اونوقتا که من هنوز بجه محصل بودم یه سری همدوره ایا بودن که قیافه هاشون عین رنو تصادفیای دهه 60 کج و کوله بود و با اون مانتو مقنعه مایه خنده و تمسخر همه بخصوص پسرا میشدن...بندگان خدا هر چقدرم تلاش میکردن که با بتونه کاری و صافکاری این چاله چوله های ناشی از جوش و اکنه رو بپوشونن به مدد سیبیلای کت و کلفت و ابروهای پاچه بزی بد هیبت تر از قبل میشدن ولی خدا رو شکر...به لطف دعانویسای خوب و مجربشون الان یه شوهرایی نصیبشون شده که لامصبا به پشتیبانی جیب شوهره بیا و ببین که جه کوبیده ن و از نو ساختن!!!!
دیگه با شاه هم فالوده نمیخورن و اگه خدای نکرده یکی جسارت کنه و اون عکسهای قدیمی رو به روشون بیاره چنان منکر میشن و حق طرف رو کف دستش میذارن که بنده خدا پشیمون بشه اصلا چرا از مادر زاده شد!!!
ما که حسود نیستیم..خدا بیشتر بهشون بده..وای ایکاش هیچوقت یادشون نره که کی بودن و از کجا به کجا رسیدن...

ای وای یاسی
پس تو هم دغدغه همکلاسهای سابق رو داشتی ؟!!!
بهترین کار دور بودن ازشون و ندیدن صفحات اینستای اونهاست
وگرنه آدم از دست زندگی فعلی خودش ممکنه ناراضی بشه

فعلا از این دنیا همین چیزهایی که داریم نصیبمون شده
باقی عمر رو باید به خوشحالی بگذرونیم
نه با حسرت خوردن به زندگی دیگران
یا
با تاسف از زندگی گذشته یا حالمون

والا
(تکیه کلام مورد علاقه پونیو)



پ.ن :
ای وای یاسی
بی ادبی کردم جواب سلامت رو ندادم
علیک سلام
و رحمه الله و برکاته

فاخر جمعه 26 بهمن 1403 ساعت 00:46

جای اراده بعضی تنظیم کننده ها بگیم چی خوبه؟


بنظرم این عدد بودن می‌چرخه بین آدم‌ها، من خودم یه موقعی کفری بودم ...

ولی بعد فکر کردم که خوبه این اتفاق میفته، من بیست سال اولو عددی هستم فلانی دوم رو و ...
ضمن اینکه چیستی عدد بودن خودش جای بحث داره


من واقعا متوجه منظورت نشدم فاخر !!!
ممکنه خواهش کنم به شکل دیگری
منظورت رو دوباره بیان کنی ؟
خدا رو شکر با هم همکار نیستیم
وگرنه
چند بار در روز باید ازت می خواستم یه جمله رو برام دوباره توضیح بدی ؟!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد