207

سولماز خیلی به اضافه وزنش حساسه

در واقع این دختر خوب

مدتی پیش عزمش رو جزم کرد و تصمیم گرفت  به غیر از

خرج کردن برای بوت و چکمه و لباس

مقداری هم برای سلامت و نشاطش هزینه کنه

چکار کرد ...؟

رفت یه سالن ورزشی اسم نوشت و  ورزش

رو شروع کرد و با پشتکاری

 مثال زدنی

و قابل احترام

 ادامه داد

 

 در آخرین پستش 

سولماز شاکی و نالان بود که 

یه کیلو اضافه وزن پیدا کرده !!!

اضافه وزن چی ؟

فکر می کنین سولماز  89 کیلوهست ؟

نه اشتباه کردین

اون خوشش نمیاد عدد وزنش رو عمومی کنه 

اما من همینطوری بگم که می تونم با یه دستم بلندش کنم 

چی گفتم ؟!!!!

با یه دست ؟

پاردون ...!!!

مگه من هادی چوپانم ؟!!!

نه آقا  

خواستم بگم 

با دو دستم می تونم بلندش کنم 

البته 

 اینو همینجا بگم و جلوی رشد  فکر و خیالهای اضافه رو بگیرم

من نه تا حالا سولماز  رو از نزدیک دیدم

و نه تا بحال اون یا کس دیگری رو از زمین بلند کردم...

اصلا با این  کتف آسیب دیده

یه قوطی روغن پنج کیلویی رو هم با احتیاط بلند می کنم

اون مطلب بلند کردن از باب تمثیل و برای تخمین وزن باجی مون  بود .

چرا این پست رو نوشتم ؟

به دو دلیل

اول اینکه اونهایی که می تونن برن یه سالن و ورزش کنن

اما نمی رن.. !!!

 یه الگوی خوب رو ببینن ...

حسودی کنن ...

و

برن توی کار ورزش منظم و پیوسته

باورکنین خیر دنیا و آخرت توشه

علی الخصوص برای خانومها که اکثرا فقر حرکتی دارند

ثانیا

من خواننده قدیمی وبلاگ سولمازم

دیگه یکی از وظایف ماها

سرحال نگه داشتن نویسنده های وبلاگ هایی هست که

خیلی وقته می خونیم

-  از شما چه پنهون من مرض تسلی دادن  نویسنده های

بعضی از وبلاگهای گذری رو هم دارم 

 احتمالا چند سال بعد اگه روی اسمم سرچ بزنین

 گوگل دهها صفحه از نظرات همدردانه من در وبلاگها رو براتون بیاره

انگاری من روانشناسی ، مددکاری چیزی هستم

دست خودم نیست

بی خیال بودن بعد  دیدن درد کشیدن آدمها برام آسون نیست

بخصوص اگه احتمال بدم نظرم

 که احتمالا  با کمی شوخی همراه شده

می تونه کمی حس بهتری به نویسنده بده

اگرچه درگیر شدن با درد دیگران 

روی روح و روان خود  آدم هم  اثر بد میذاره

و باید خیلی مراقب بود

مگر که حرفه ای باشی

یعنی شغل و کارت این باشه      -

خلاصه

  نظری برای سولماز گذاشتم

ولی با طنز

 تا کمی بخنده

خودم  بعد نوشتن از نظرم خوشم اومد

اینهم از آنچه  که گذشت :

سولماز :

آخ ...

وای ....

چرا ؟ 

آخه واقعا چرا ؟

خدای من ....

چرا آخه این بلا باید سرم بیاد ؟ 

...

یه کیلو چاق شدم ...

  .....


نظر من :

البته در اینکه یک کیلو اضافه وزن گناهی است نابخشودنی
و مستوجب عقاب شکی نیست
ولی بعدش
فکر می کنم من که 25 کیلو اضافه وزن دارم با خودم باید چکار کنم ؟
از قله دماوند بپرم پایین؟
توی آبشار نیاگارا شیرجه بزنم ؟
انگشتم رو توی پریز برق فرو کنم ؟
...
برای جبران این گناه چه کنم ؟!!!


جواب سولماز به نظر من :

شما هیچ کاری نکن لطفا....
من نباید و نشاید توی این چندماه سرد و زمستون ، یه کیلو اضافه میشدم.... 



پ.ن  :

خدا دل همه دخترهای ما رو شاد کنه

نا کام از این دنیا نری

بگو ان شا الله !!!






نظرات 23 + ارسال نظر
قره بالا سه‌شنبه 16 بهمن 1403 ساعت 23:33

چرا انقد تبعیض قائل میشید؟
فرق من و گیلی چیه که به اون گفتید ولی اگه من بودم نمیگفتید ؟

مدتی پیدات نبود خواستم به این روش سرو کله ات پیدا بشه
ببینیم حالت چطوره

ماهش دوشنبه 15 بهمن 1403 ساعت 18:19 http://badeyedel.blogsky.com

صندوق شخصی پست رو الان سرچ کردم نمی دونستم این قدر پیشرفته شده پست ایران!؟

ای دا د
پستم آینده ام اسپول شد
خدا بگم چه کارت کنه گیل پیشی !!!
یه کم صبر می کردی دیگه ...
الان پست بعدیم
برای سمیرا هم دیگه هیچ جذابیتی نداره ...

گیل‌پیشی یکشنبه 14 بهمن 1403 ساعت 22:21 http://Www.temmuz.blogsky.com

https://www.mehrnews.com/news/1583445/%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%81%D8%AA-%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%82%DB%8C%D9%85-%D9%85%D8%B1%D8%B3%D9%88%D9%84%D9%87-%D9%BE%D8%B3%D8%AA%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%81%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D8%B5%D9%86%D8%AF%D9%88%D9%82%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%D8%AE%D8%B5%DB%8C-%D8%A7%D9%86%D8%AC%D8%A7%D9%85-%D9%85%DB%8C

هزینه‌ش چطوره؟!
یه امکانی داره دیجی کالا، می‌تونی بری از واحد پیشخوان نزدیک محل زندگی که مسئول پخشن، خودت تحویل بگیری. این از اون بهتر نیست؟ هزینه پستش از تحویل درب منزل هم کمتره.

مد نظر من هم همونیه که لینکش رو گذاشتی
اما قراره در موردش در پست بعدی صحبت کنم
فعلا چیزیه بین من و تو
صداش رو در نیار !!!


" یه امکانی داره دیجی کالا،..."
از دیجی متنفرم
اون امکاناتشون هم بخوره توی سرشون
تازه
کی گفته خریدهای اینترنتی منحصر به دیجیه ؟
من از هر بیست تا خریدم یکیش هم از اون کلاهبردار نیست

گیل‌پیشی یکشنبه 14 بهمن 1403 ساعت 22:15 http://Www.temmuz.blogsky.com

صندوق شخصی، تا حالا نشنیدم. در مورد گوگل می‌کنم. ممنون.

صبر کن تا پست بعدیم ...

گیل‌پیشی شنبه 13 بهمن 1403 ساعت 22:03 http://Www.temmuz.blogsky.com

سلام جناب مونپارناس. وقت بخیر
خیلی تنبلم واسه ورزش. فقط پیاده‌روی و دوییدن‌.
دوچرخه هم که وقتی بزرگ شدم، محرومم کردن!

چرا ادامه پست قبل رو نمیذارید. دیگه داره فراموشم میشه داستانش.

سلام گیل پیشی
" خیلی تنبلم واسه ورزش. فقط پیاده‌روی و دوییدن‌.
دوچرخه هم که وقتی بزرگ شدم، محرومم کردن!"

پیاده روی و دویدن خودخود ورزش هستند گیل پیشی.
فقط چون توپی درکار نیست هیجانش ممکنه کمتر از
حدی باشه که ما از ورزش انتظار داریم
ولی بدون شک تاثیرشون
روی سلامتی جسم و روان ما خیلی زیاده
من یه بار مسیر یک ساعته ای رو که همش با دوچرخه
میرفتم پیاده روی کردم
نرم افزار استراوا که ازش استفاده می کردم
اون موقع کالری سوزونده شده رو با توجه به وزن و سن و ...
مشخص می کرد
با کمال تعجب کالری پیادهروی حدود 500 و دوچرخه سواری
حدود 350 بود !!!
فقط دوچرخه سواری این حسن رو داره که چون وزن بدن
بجای اینکه روی مفاصل باشه روی باسن شخص هست
برای کسانی که مشکل مفصل
مثلا ناراحتی زانو دارند مناسب تر و بهتره
و از این جهت دوچرخه سواری برای این جور آدمها بعد شنا بهترین
رشته ورزشیه .

متاسفانه بعضی خانومها زمان دوچرخه سواری
ورزش رو با مهمونی رفتن یکی می گیرند و
لباسهای خیلی چسبناک و تنگ و کوتاه و با رنگهای جیغ
میپوشند و با یقه باز و با موهای رنگ و وارنگ و با مدلهای مختلف
در خیابون یا بیابون
دل علاقه مندان رو می برند
و
مناظر جذابی برای اونها ایجاد می کنند
و این کار نه تنها
یه شهرت ناخوشایند
دورو بر خانومهای دوچرخه سوار ایجاد میکنه
و بقیه خانومهای دوچرخه سوار رو هم به آتش اونها می سوزونه
بلکه حساسیت نسبت به خانومهای دوچرخه سوار
در بین مسوولین و صاحبان تصمیم و صاحبان قدرت و ... ایجاد می کنه

لازم به ذکر نیست که اکثر خانومهای دوچرخه سوار حرفه ای
شرایط رو درک میکنند و طوری لباس می پوشند که
در گروههای حرفه ای دوچرخه سواری
عموما تشخیص مرد ویا زن بودن دوچرخه سوار آسون نیست
و
اگر تیمی لباس رنگ روشن یا جیغ هم میپوشه
برای بهتر دیده شدن
در زمان تاریکی هوا و برای
جلوگیری از تصادفات هولناک و مرگباره
نه جلب توجه و رضایت علاقه مندان !!!.




"چرا ادامه پست قبل رو نمیذارید. دیگه داره فراموشم میشه داستانش. "
ادامه اش چیز تحفه ای نیست
هدفم معرفی یه سرویس اداره پست به اسم صندوق شخصی هست
که در ادامه اون پست در موردش صحبت می کنم
اینو هم چون تویی اسپویل کردم
اگر یکی دیگه بود
مثلا قره: بالا
عمرا چیزی نمی گفتم !!!

هانیه شنبه 13 بهمن 1403 ساعت 17:23

سلام
جناب مونپارس
اولا که تشکر از شما و کامنت گذاران
چون کامنتها و پاسخ شما هر کدوم یک پسته
عمه خانوم و گیل پیشی و ماهش و سمیرا و قره بالای پشت ابر که گاهی پیدا میشه
دوما ما منتظر ادامه سریال پستچی و دی.ج. ی ک.ال.ا هستیم .
هیج جا نمیریم ..اینجا نشستیم
چرا وقفه افتاد؟
میان برنامه سولماز خانم مثل برنامه های منتگاسبتی ص.دا.سی.ما بود

سلام هانیه
و
ممنون از نظری که گذاشتی
واقعیتش اگرچه خیلی از وبلاگ نویسان
معتقدند که برای دل خودشون می نویسند
اما همونها هم از مورد پسند قرار گرفتن
نوشته هاشون دلشون غنچ میره
و خوش بحالشون میشه ...
امیدوارم لابلای سوال و جوابهایی که اینجا میشه
چیز بدرد بخوری هم دربیاد
و کاری رو
برای کسی
آسون تر کنه

اما چرا وقفه افتاد ؟
چون مشغول تحقیق در مورد اثر این پست روی
قیمت موز در اسپانیا
قیمت یه لیوان قهوه با دو قاشق شکر و یه قاشق شیر در اندونزی
قیمت دوچرخه در مکزیک
و مهمتر از همه
اثرش روی شاخص بورس بورکینافاسو هستم
گزارشهایی در باره موارد بالا قراره بدستم برسه
بعد از بررسی اونها بهتر میتونم ادامه اون پست رو بنویسم
میبینی هانیه
وبلاگ نویسی اون طورها هم که بنظر میاد ساده نیست
کلی تحقیق
و کلی اثرات جانبی داره
اثر پروانه ای که یادت هست !!!




"میان برنامه سولماز خانم مثل برنامه های منتگاسبتی ص.دا.سی.ما بود "
انکار نمی کنم نه تنها در این مورد که گفتی
بلکه در نوشتن قسمت اول اون پست هم
از بعضی سریالهای صدا و سیما الهام گرفتم ..
بهر حال نمیشه آدم سالها زورکی صدا و سیما رو نگاه کنه
و بعد هیچ اثری روش نداشته باشه
میشه ... ؟

ماهش شنبه 13 بهمن 1403 ساعت 14:38 http://badeyedel.blogsky.com

یک دنیا ممنون بابت توصیه های شما برادر مهربان

,در این دنیای کوچک وبلاگستان
مهمترین وظیفه ما
اشتراک تجربیاتمون با همدیگره
تا راه رفته بی حاصل روکسی دوباره نره

دنیای بیرون
به اندازه کافی سرد و بی رحم هست
اما اینجا رو میشه به
دنیای کوچک شاد تر ی تبدیل کرد.
فقط با کمی حس همدردی و
عدم بی تفاوتی نسبت به حال و روز همدیگه

ماهش شنبه 13 بهمن 1403 ساعت 12:53 http://badeyedel.blogsky.com

دیشب گشتم کلاس آنلاین یوگا پیدا کردم روی گوگل میت برگزار میشه می خوام برم
البته هنوز دو به شکم

شیطون رو لعنت کن ...
یه کم مرد عمل باش
ببخشید..
زن عمل باش
با سر شیرجه بزن توی این کار
برای تو جز سود هیچی نداره




پ.ن :
البته بدون شک من ورزش
پرتحرک تر و با نشاط تری رو
توصیه می کنم
اما برای شروع هر ورزشی که
بهش گرایش داشته باشی خوبه
توی سرازیری که افتادی
یه ورزش توپی رو ادامه بده
ورزشهای توپی پر از هیجان و نشاطند
و فکرها و خیالها رو می شورن و می برن
و برات یه ذهن خالی و یه تن خسته باقی می ذارن
که خیلی هم عالیه.

Soly جمعه 12 بهمن 1403 ساعت 18:48

یوخ بابا؟؟

آره باجی
یادت که هست
مثل ماشینهای دیگه
مدلهای اولیه 206 قطعات فرانسوی داشتند
البته مال من مدل 82 بود

توی ماشین های جدید تر
تا می تونستن دزدی کردند
و قطعات بی کیفیت رو جایگزین .

هنوز مدت زیادی از داستان ترکیدن شیلنگ
آب جوش نزدیک پای رانندگان 206 نگذشته ...
ظاهرا علتش هم یه قطعه لاستیکی /پلاستیکی بی کیفیت
در مسیر آب جوش بود.

ماهش جمعه 12 بهمن 1403 ساعت 18:41 http://badeyedel.blogsky.com

آره خیلی خوب کاری می کنن منم باید پیدا کنم

پیدا کن سمیرا
پشیمون نمیشی
یه کم که راه افتادی اگه وقتش رو داری و هزینه اش
اذیتت نمی کنه برو یه کلاس
بین آدمهای دیگه لذت ورزش دوچندان میشه

Soly جمعه 12 بهمن 1403 ساعت 17:50

سلام
میگم عدد پستت همون ۲۰۷ ، قلبم رو اکلیلی نمود.:
چقدر جالب هست برام.

ولی چون من یه زمانی یه ۲۰۶ مدل قدیمی قرمز داشتم
قلبم با پست ۲۰۶ اکلیلی شد.
یه در ۲۰۶ به چهار تا در ۲۰۷ می ارزه !!!

ماهش جمعه 12 بهمن 1403 ساعت 14:42 http://badeyedel.blogsky.com

می فهمم ولی والا استخون هام این قدر حرکت نکردم داره تغییر شکل میده و درد می گیره بازم به سرافتش نمی افتم

چها ر قل رو بخون
شیطون رو لعنت کن
و ورزش رو شروع کن
خورشید خونه ما عضو کانال یک خانم
مربی شده و موبایش رو میذاره جلوی خودش و توی خونه از روی اون ویدیو ها نرمش میکنه
اینطوری حتی نیاز به بیرون رفتن هم نداره .

ماهش جمعه 12 بهمن 1403 ساعت 13:29 http://badeyedel.blogsky.com

ورزش کردن حال می خواد ما چی کار به بقیه داریم اگر قرار بود به بقیه نگاه کنیم که کلاهمون پس معرکه بود

این یه سیکل معیوبه سمیرا
چون ورزش نمی کنی
حال ورزش رو هم نداری
باید با قدرت عقل و اراده
این سیکل معیوب رو شکست

حتی کسانی مثل من هم که سالهاست ورزش می کنند
از این سیکل معیوب در امان نیستند
و باید گهگاه باهاش بجنگند.

ورزش رو نه برای لذت
بلکه برای سلامتی خودت شروع کن
لذتش بعدا میاد و تو رو با خودش می کشه
برای کسی مثل تو که ذهنش درگیر مفاهیم متافیزیکی هست
بنظرم از شام شب واجب تره
اگرچه ممکنه بگی بخاطر رژیم
شبها شام نمی خوری !!!

ننه ناصرجون پنج‌شنبه 11 بهمن 1403 ساعت 00:03

نوین نیس عمه جون قدیمیهخانم سابق پسرعموی مامانم خونش تو کوچه قبلی ما بود،۳۰سال قبل که هنوز کلاهبرداری مد نبود،خونش را به ۴۰نفر فروخته بود،چطوریش را نمیدونم.چون تک بچه بود و پدر و مادرش فوت شده بودن و یک بچه هم بیشتر نداشت،بچش را با پولها برداشته بود و رفته بود اونور دنیا.خبرش یکهو عین بمب صدا کرد،چون بی سابقه بود

اصلاح می کنم عمه خانم
کلاه برداری باستانی !!!
چون حالا که خوب فکر می کنم می بینم که
این مدل خاص از کلاهبرداری از زمان
از زمان حضرت آدم وجود داشته ...

ننه ناصرجون چهارشنبه 10 بهمن 1403 ساعت 16:53

الان دیدم وبلاگ را بخشیدی سولماز،قبلش سند۶دنگش را داده بودی بمن.راستش را بگو تو یک خونه را بمن چندنفر میفروشی؟؟؟

کلاه برداری نوین ...
تا شش نفر هم گزارش شده عمه خانم !!

سمیرا چهارشنبه 10 بهمن 1403 ساعت 16:47

مونپارناس جان، بنده نوازی میفرمایین چقدر خوشحالم کردین باعث افتخار بنده ست که ماشاالله فردی به خوبی شما این همه حسن ظن به بنده داشته باشه البته بنده با افتخار حاضرم همیشه نفر دوم باشم، جایی که گیل پیشی باشه ممنونم بابت بزرگواری و مهربونیتون، خیلی خوشحالم کردین بزرگوار


سمیرا چهارشنبه 10 بهمن 1403 ساعت 13:27

سلام جناب مونپارناس من اکثرا کامنت های شمارو میخونم، ماشاالله مشخصه آدم خوبی هستید و واقعا وقت میگذارید و مفصل کامنت میگذارید، این روحیه تون رو تحسین میکنم

چه جالب !!!
اتفاقا من هم روش گذاشتن نظراتت رو
تحسین می کنم سمیرا
در هر وبلاگی که نظراتت رو میبینم فقط حاکی
ازتوجه و تلاشت برای
محبت ، دلداری
همدردی و روحیه دادن به نویسنده اون وبلاگه ...
من مطمئنم
مادر یا خواهر خودشون هم انقدر
لی لی به لالاشون نمی ذاره
اینهمه صفای باطن کمیابه که آدم توی هر شرایطی
اینطور نظر بذاره .

قبلا مقام اول این مهارت مال گیل پیشی بود
اما حالا توسط تو اون به جایگاه دوم فرستاده شده ..



پ.ن :
میبخشی گیل پیشی
ولی شاگرد اولی فقط به محتوای نظرات نیست
به تعداد هم هست و
سمیرای بدون وبلاگ
- چون انواع و اقسام سمیراهای وبلاگ دار هم داریم -
از این نظر از تو جلوتره.
درود به هر دو
هم شاگرد اول
و هم شاگرد دوم
و با آرزوی بهترین ها برای شما

soly چهارشنبه 10 بهمن 1403 ساعت 12:28

سلام جناب مونپارناس
الان واقعا باید یه مسایلی رو اعتراف کنم که باید گفته بشه:
توی وبلاگ بنده چند نفر از عزیزانی هستند که واقعا و واقعا از ته دل انرژی های خوبی رو منتقل میکنن که من هر روز بهشون سر میزنم مگر اینکه تعطیلات باشه و پای کامپیوترم نیام که البته روز بعدش حتما سر میزنم.
همه اون عزیزان فرسنگها با من فاصله دارند. اصلا یک بار هم ندیدمشون، ولی انرژی های خیلی ستودنی دارند.
من افتخار میکنم که شما دوستان واقعی من در دنیای مجازی هستید.
خدای مهربون به همه قلبهای زیبا و پاک انرژی های بیکران عطا بفرمایند. الهی آمین

" خدای مهربون به همه قلبهای زیبا و پاک انرژی های بیکران عطا بفرمایند. الهی آمین "

آمین
و البته به خودت هم هم !!!

soly چهارشنبه 10 بهمن 1403 ساعت 12:16

یا ابالفضل
چی نوشتی از من پسر!!!!
الان بین خنده و گریه موندمممممممممممم
دوباره یا ابالفضل
ووی چه افتخاری نصیب من شده که از من توی وبلاگتون نوشتین

شوخی نکن سولماز !!!
یادت که نرفته
اگر توصیه تو نبود من اصلا وبلاگ نویسی رو شروع نمی کردم
اینجا هم متعلق به خودته باجی

ننه ناصرجون چهارشنبه 10 بهمن 1403 ساعت 08:36

کاهش وزن انگیزه میخاد عمه جون.مثلا من خودم هتنوز یک گرم از اون بیست کیلو را کم نکردمآبجی کوچیکم مجردیش۴۵کیلو بودبعد شوهرشد۵۰کیلو.اوندفعه جلو شوهرش گفتم من بتو برسم میام سرکمدلباسلت،بعضیاش را که دوست دارم اما بمن نمیخوره را برمیدارم‌.خودش و همسرش گفتن برسون به ۵۰بیا ،هرچی میخوای بردار.هنوز صبح اون روزی که من عزمم را جزم کنم و به ۵۰ برسم نرسیده.اینها را گفتم که بگم چاق کردن خیلی راحته اما لاغر کردن عذاب الیمه

" چاق کردن خیلی راحته اما لاغر کردن عذاب الیمه "

بدون شک این یکی از تلخ ترین حقایق این دنیاست
چندین بار ماه رمضان با مشقت پنج کیلو کم کردم
اما بعد از تموم شدنش
سر دو یا سه هفته همه اون پنج کیلو برگشت !!!

بندباز چهارشنبه 10 بهمن 1403 ساعت 00:32 http://dbandbaz.blogfa.com

سلام، چطوری میشه با ورزش اضافه وزن پیدا گرد؟ مگه اینکه وزنت کم باشه و تازه با ورزش به وزن نرمال برسی. درسا میگم؟!

سلام بند باز
سولماز اضافه وزن کوچکی داشت
ورزش رو شروع کرد و به وزن دلخواهش رسید
بعد شیطون گولش زد و
ورزشش رو کم کرد و بر خوردن افزود
نتیجه شد برگشت یک کیلو از وزنهای کم شده سابق
و ناراحتی ایشون !!!

یاسی سه‌شنبه 9 بهمن 1403 ساعت 21:40

سبام
کاش همه غم و غصه های دنیا همین اضافه وزن بود..یه زمانی من چقدر حرص و جوش میخوردم و ابا و اجدادم رو بخاطر انتقال دادن این ژن چاقی مورد محبت بیکران خودم قرار میدادم!!! الان دیگه عین خیالمم نیست!!! جالبه که چون بیخیالش شدم وزنم سالهاست که ثابت مونده!!!
از قرار معلوم ما غصه بخوریم بیشتر جاق میشیم...باید رژیم حرص و جوش بگیریم...

سلام یاسی
تو خوش شانس بودی چون معمولا اضافه وزن در صورت بی توجهی
منجر میشه به چاقی
و چاقی مادر بیشتر امراضه
البته رژیم حرص و جوش رو کاملا درست می گی
و شکی درش نیست
برای همه هم مفیدبلکه واجبه !!!
با هر وزنی

مورچه سه‌شنبه 9 بهمن 1403 ساعت 15:19 https://hana98r.blogsky.com/

منم همیشه میخونمش .
خدایی تازه اینجا نوشتی اسمش سولماز هست تازه اسمش رو متوجه شدم

تعجبی نداره
شماکه معمولا یه کوچولو متفاوت عمل می کنی !!!
مثلا
همین که نظرات رو توی وبلاگت تایید می کنی
اما
جوابی براش نمی نویسی !!!
طرف میاد کلی به انگشتان مبارک سختی میده
و با هزار زحمت نیم خط برات می نویسه
عموما هم تایید و تمجید
اما
دریغ از حتی یه شکلک کوچک از مدیر وبلاگ
مثل این

یا حتی این

یا دیگه این



خود من هم
با اینکه مدتیه نوشته هات رو می بینم
از اینبی علاقه بودنت به پاسخ دهی به نظر ها
ذوق
نظر گذاشتنم توی وبلاگت
خشکید !!!
خاموش میام
خاموش می رم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد