199

معده من اصلا معده حساسی نیست

اصلا هم اهل ناز و نوز نیست

بلا تشبیه مثل چرخ گوشته

هر چی توش بریزم آخ نمی گه

اما توی این دنیای  دیوانه دیوانه دیوانه

کارها  اون طوری که می خوایم پیش نمیره

در ازای این موهبت

یه چیز دیگه ازم گرفته شده

 

 و اون اینه که در دنیای واقعی آدم حساسیم و زود خشم

تحمل بی عدالتی و حق کشی و  رفتارهای زشت  و

 آدمهای سیگاری و قمارباز و مشروب خور و دختر باز و زن باز رو ندارم

-البته  تصدیق می کنین که دختربازها و زن بازها دو کلاس متفاوتند 

و لازمه جدا جدا ذکر بشند  -

چیزی رو از لیست ننداختم ؟

چرا ...  انداختم

آدمهای بی ادب و پررو و ناسپاس   جا افتاده بودند !!!


 ما هیچوقت قادر نیستیم آدمهایی رو که باهاشون همکاریم

یا برخورد داریم  یا فامیل هستیم  رو انتخاب و گزینش کنیم

 و ناگزیر سرو کارمون با 

آدمهای نامناسب می افته 

مهم روش کنار اومدن با وجود این  آدمهاست 

خوب من مهارت لازم رو نداشتم 

و  بخاطر سالها خشم های آنی  و نفرت های ماندگار

از آدمها و شرایط  اطرافم

 بالاخره معده صبورم آژیر قرمز رو زد

در واقع ماجرا

 با درد کمی در شکم شروع شد و در عرض یکی دو ساعت

بحدی درد  زیاد شد که قادر به تحملش نبودم

تمام روشهای معالجه

از جمله

رفتن دستشویی

خوردن عرقیجات توصیه شده

و ...

بی فایده بود و دردی که  از بعد از ظهر شروع شده بود

تمام شب منو بیدار نگه داشت

فقط کسی که  واقعا شبی رو

-  با تک تک ثانیه هاش-

 با درد بیدار مونده باشه قادره حس و حال منو درک کنه

- که امیدوارم هیچ وقت مجبور به تحملش نشین    -

فردا صبح  درد همون طور که آروم آروم اومده بود

آروم آروم هم  رفت


پرروتر از این هستم که شکست رو بپذیرم

بنابراین این درد غیرعادی رو که قبلا اصلا  هم تجربه نکرده بودم

بپای خوردن غذای نامناسب گذاشتم و یکی از غذاهای دیروز

رو مسوولش .

پس قضیه رو فراموش کردم

اما

اون منو فراموش نکرد !!!!

حدود یک ماه بعد دوباره همون وضعیت تکرار شد.

این بار توی غذاهای روز قبل غذای مشکوکی نبود

پس احساس خطر کردم

وجدانا تحمل ساعتها دردی که نه کم میشه و نه از بین میره آسون نیست

بخصوص با بیخوابی شب همراه بشه

پس

رفتم دکتر

ادامه دارد ....



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد