156

خورشید خونه  ما هم مثل بعضی  زنهای دیگه عجیب و قریبه

البته تا سرم به باد نرفته

 همینجا بگم  که خانومها 

اگر هم عجیب و غریب باشن

 از نوع عجیب و غریبهای

دوست داشتنی هستن

به کی می گیم عجیب و غریب ؟

به کسی که علت کار یا کارهایی رو که انجام میده 

 با عقل و  منطق ما جور در نمیاد !!!

البته میدونم این تعریفم یه کم اغراق آمیزه

و برای اینکه کسی واقعا عجیب و غریب باشه 

باید شرایط دیگری هم وجود داشته باشه 

بگذریم 

روزی از روزها 

فرمانروای خونه اعلام کرد که از این به بعد 

 ریختن تکه های کوچک  چیزهای قابل بازیافت 

توی سطل آشغال ممنوعه !!!

چه چیزهایی ؟

 

 تقریبا هر چیز دور ریختنی  که

 کوچک باشه

و  قابل گندیدن نباشه !!!

یعنی پوست سیب زمینی و پیاز یا پرتقال

 شامل این قانون نمیشه !!!

علت رو ازش پرسیدم

ظاهر یه سری آدم زبل

اعلام کرده بودن که آی خانومهای مهربون

بیاین  توی بطری های نوشابه ای رو که تو خونه اتون

مصرف میشه با این جور چیزها پر کنین و بدینش با ما

تا ...

تا ؟

تا باهاش  بعنوان آجر 

 برای بدبخت بیچاره ها خونه بسازیم !!!

نمیدونم الان چرا یهویی  یاد " گیل پیشی " افتادم

یکی از مهربونهای دنیای وبلاگ 

که اگر اون هم بدام این زبلها  افتاده بود 

طفلکی تا الان دویست تا بطری پر کرده بود !!!!

خلاصه

هر چه که با عقل مردونه و واقع گرای خودم به این خورشید خیالاتی

 و البته

 مهربون  و با گذشت و اهل کار خیر و  دوست داشتنی و  وووووو..... 

گفتم بابا کدوم ماست ، کدوم دوغ ؟

 اینا همه اش سر کاریه

ولمون کن بابا ،

 بذار از ریختن راحت آت آشغالها توی

 سطل دهن گشاد زباله  لذت ببریم

قبول نکرد که نکرد.

حالا رنج و عذاب ما رو طی این مدت 

 برای فروکردن هر چیزی توی دهانه تنگ

یه بطری نوشابه خودتون حساب کنین !!!

بخصوص که برای متراکم کردن محتویات  ناچار بودم

 هر چند وقت یه بار

با  ته یه ملاقه چوبی به محتویات توی بطری 

سیخونک بزنم تا جا برای

آشغالهای بعدباز شه !!

گذشت و گذشت تا اولین محموله تولیدی ما آماده شد

اما ...

اما جا تر بود و بچه ای در کار نبود !!!

هیچ کس وجود نداشت تا این بطری های پر شده رو تحویل بگیره

اینجا بود که حقانیت و عقلانیت من به این خورشید زود باور اثبات شد .

شد؟

نه ، اثبات نشد !!!

یعنی اصلا به روی خودش نیاورد که فریب خورده

در نتیجه کما فی السابق ما مجبوریم بازهم   ورقه قرصهایی

رو که خوردیم و خالی شدن

گوش پاک کن های مصرف شده

تکه های  ...

ماسکهای استفاده شده

پوست شکلات و آبنبات

سرنگ مصرف شده !!!

و ده تا چیز مزخرف و حال بهم زن دیگر رو

بجای ایکه راست بندازیم توی سطل زباله های

قابل بازیافت

که از مدتها پیش داریم ازشون استفاده می کنیم 

بچپونیمش توی گلوی تنگ اون بطری های مزخرف نوشابه

اون لحظات  همه اش به این فکر می کنم که 

چرا کارخونه های نوشابه سازی ،  انقدر دهنه بطری ها رو تنگ میسازن؟!!!

 بر آبا و اجداد شرکتهای مردم آزار لعنت  !!!


حالا این شما 

و این هم نمونه ای از محصولات تولیدی  ما   !!! 




پ.ن :

چرا به حرف خورشید گوش می دیم ؟

ناچاریم بابا 

ناچاریم بخدا !!!

خدا هیچ بنده ای رو گرفتار این شکم بی هنر پیچ پیچ نکنه

با اولین نافرمانی مدنی

خورشید قهر می کنه و دم و دستگاه آشپزخونه تعطیل می شه

وا مصیبتا !!!

خدا 

آشپزخونه بدون آشپز رو

 نصیب گرگ بیابون هم نکنه !!!!





نظرات 7 + ارسال نظر
soly دوشنبه 14 اسفند 1402 ساعت 12:28

خدای مهربون سلامتی و شادی عنایت کنه به شما و خورشید مهربون خونتون و همچنین خانواده عزیزتون

مرسی سولی
من هم همینو برات آرزو می کنم.
امیدوارم حالا که زمینت رو فروختی
راحتی و رفاه بیشتری در زندگی تجربه کنی

مامان یک فرشته یکشنبه 13 اسفند 1402 ساعت 11:30

یعنی واقعا میشه با این بطری ها خونه ساخت؟یعنی مقاوم هستن؟
در این حد واقعا سخته ،ما که در همون حد تفکیک زباله هستیم و بیشترش فعلا در توانمون نیست

" واقعا میشه با این بطری ها خونه ساخت؟یعنی مقاوم هستن؟"

من فکر می کنم از اونها میشه به عنوان پر کننده فضا
و نه تحمل کننده بار استفاده کرد
مثلا فکر کن خونه کوچکی با اسکلت فلزی میسازن
و بعد این نوع چیزها رو بجای آجر سفالی استفاده می کنن
حتما اینطوریه دیگه


" این حد واقعا سخته ..."
برای من هم سخته
ولی چه میشه کرد
دستور فرمانده کل قواست !!!

یاسی شنبه 12 اسفند 1402 ساعت 01:39

سلام مجدد دوست جان
بنده معتقدم هیچ مردی در هیچ کجای تاریخ ...توسط هیچ بانویی مورد ظلم و ستم قرار نگرفته ...از بدو تاریخ تمدن تا همین الان که دارم این کامنت رو مینویسم....میدونی چرا؟؟از بسکه خانمها رقیق القلب و مهربونن!!! ته دلشون هیچی نیست جز رافت و شفقت...برای همینه که خورشید خانم توی خونه شماها رو مجبور کرده که باهاش همکاری کنین...چون دلش برای اون ادمها سوخته...میگه به شکرانه اینکه سقفی بالاسرمونه باید بفکر بقیه هم باشیم....میخواد شما هم دراین کار خیر شریک باشین....مگه از خورشید خانم باعاطفه تر هم داریم؟؟!!

سلام یاسی
حق با تو هست
دیگه چی می تونم بگم ؟!!!
با این لایحه که ارایه دادی
کلا خلع صلاح شدم !!!
نماینده دادستان
کلیه موارد اتهامی رو پس می گیره !!!

من تسلیمم معاون !!!

یاسی پنج‌شنبه 10 اسفند 1402 ساعت 03:38

سلام
اخی....چقدر این خورشید خانوم دوست داشتنی هستن...

واقعا که یاسی !!!!
تو دیگه چرا ؟!!!
اینهمه ظلم و فشار به ما رو نمی بینی؟!!!
توی خونه ، حتی برای دور ریختن آشغال هامون هم آزادی نداریم !!!!

پونیو دوشنبه 7 اسفند 1402 ساعت 19:59

از مداومت خورشید خانوم خوشم اومد

طرف کی هستی ؟
ظالم یا مظلوم ؟!!!

گیل‌پیشی یکشنبه 6 اسفند 1402 ساعت 21:24 http://Www.temmuz.blogsky.com

سلام جناب مونپارناس‌. خورشید خانم مثل دولت ژاپن سختگیرن.
دوستم چند سالی اونجا اقامت داشت، میگه زباله‌ها باید تفکیک میشدن. قوطی‌های مواد غذای باید شسته و باز میشدن و با کش بسته میشدن که جای کمی بگیرن. در فلزی بطری جدا، قسمت پلاستیکش جدا و...

دقیقا تعطیل کردن آشپزی، تهدید خوبی واسه مادرهاست

"خورشید خانم مثل دولت ژاپن سختگیرن"
واقعا همینطوریه !!!
کسی ندونه فکر می کنه made in japan اصله !!!




" دقیقا تعطیل کردن آشپزی، تهدید خوبی واسه مادرهاست"
تهدیدی کجا بود ؟!!!
یک واقعیت ملموسه !!!

قره بالا یکشنبه 6 اسفند 1402 ساعت 13:57

خب نمیشه تو به کیسه جدا بندازین؟
من نفهمیدم چرا تو شیشه نوشابه!!!

در متن پست اشاره کردم که یه عده تبلیغ کرده بودن می خوان
با این بطری های پر شده برای فقرا خونه بسازن !!!
تو سنت قد نمی ده ولی برو "حلبی آباد تهران " رو سرچ کن متوجه میشی .
می خواستن از این بطری ها بجای آجر استفاده کنن
همونطور که در حلبی آباد
بجای آجر از قوطی های خالی حلبی استفاده شده بود .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد