154

وظایف ...

وظایف....

و باز هم وظایف !!!

خسته شدم از بس هر روز از خواب پاشدم و بیاد آوردم که

چه کارهایی رو باید برای اطرافیانم انجام بدم

 

 

کارهایی که وظیفه من محسوب میشن

به عنوان

 فرزند کسی

همسر کسی

پدر کسی

همکار کسی

و ....

حالا جالب اینجاست که در بعضی دیدگاه ها 

 انگار این همه  وظایف

 کافی نیستن و 

وظایفی رو در رابطه با کشور یا در رابطه با خودمون !!!

مطرح می کنن .

شنیدین ؟

" این جسم شما امانته و باید درست نگهداری اش کنین "

آقایون مالک اون دیدگاه ها !!!

نمایندگان خدا روی زمین !!!

 اصلا می خوام بزنم این بدن رو با بخور و بخواب نفله اش کنم

چرا سعی می کنین در من احساس عذاب وجدان ایجاد کنین ؟!!


من فکر می کنم یکی از اولین دردسرهای بزرگ شدن

همین پذیرش وظایفه اجباریه

در قبال همه چیز و همه کس یه وظیفه ای داریم !!!

اه که چقدر خسته کننده است .

چه کیفی داره فقط آدم برای شخص شخیص خودش زندگی کنه

خودپسندانه است ؟

خوب باشه

اصلا کی گفته خودپسندی بده؟!!!

اینکه آدم فقط برای خودش زندگی کنه،  کجاش بده ؟

یه عمر برای دیگران زندگی کردیم

حالا یه مدت هم فقط و فقط برای خودمون باشیم !!!

ایرادی داره؟

رویاست  و نشدنی؟

می دونم !!!

اما

مثل خیلی ها

 گاهی دلم میخواد

 یه دفعه یه پرنده بشم  اما تنها و بدون آشیانه و جوجه و از این داستانها !!!

بدون درک و شعور نسبت به حوادث دنیای انسانها

 و  بدون هیچ وظیفه نسبت به دیگران

بعد بال بزنم برم یه جای دور 

جایی که دیگه بوق ماشین نشنوم !!!

البته اگه  وسط راه 

یه  عقابی، قرقی  ای  یا چیزی مثل اونها

وسط زمین و هوا خفتم نکنه  و

  از همین  یه مقدار زحمت

نفس کشیدن هم راحتم نکنه !!!

شانس ندارم که

به بهشت موعود رویاهام نرسیده 

سقط شدم

ااااااای  ....

بخشکی شانس !!!




پ.ن :

می دونم که این وظایف متقابل ما نسبت به همدیگه هست

که اجتماع انسان ها رو شکل میده

ولی

آرزو بر جوانان   

 عیب نیست که ؟

هست ؟

نظرات 6 + ارسال نظر
مامان یک فرشته سه‌شنبه 1 اسفند 1402 ساعت 15:30

و زمانی این وظایف ادم رو عاصی میکنه که عمدتا روی یک طرف رابطه باشه

می فهمم
اما فکر نکن فقط خانومها هستندکه وظایفی رو یک طرفه
و بدون اینکه به چشم بقیه بیاد متقبل میشن
مثل پخت و پز که واقعا کار سخت و طاقت فرسا ییه
وقتی مردی مجبوره دوشیفت کار کنه تا
درامد یه خونواده رو تامین کنه و این کارش
رو صرفا وظیفه میبینن
هم همین احساس رو داره
شاید برای همینه که خیلی از متاهل ها
آرزوی تنها بودن دارن
لااقل هرچه هست ونیست برای خودشونه
و سرویس دادن به دیگران از روی وظیفه کلا حذفه
اما خوب
تنهایی بعدش رو چه باید کرد؟
وظایف مثل چسب ما رو به هم مرتبط نگه میداره
و از تنهایی غیر قابل تحمل ما جلوگیری میکنه .

بهار سه‌شنبه 1 اسفند 1402 ساعت 01:47 http://Bahar1363.blogfa.com

حق میدم
روانشناسم‌میگفت تمدن‌اومده همه چی را خراب کرده و‌انسان را از خودش بودن دور کرده
و چهارچوب های فراوان گذاشته براش...
اما به نظر نمیشه اینقدر هم مطلق به این قضیه‌ نگاه کرد...
من خودمم گاهی دوست دارم هیچکسی اصلا با من کاری نداشته باشه هیچ وظیفه ای هم نداشته باشم

" من خودمم گاهی دوست دارم هیچکسی اصلا با من کاری نداشته باشه هیچ وظیفه ای هم نداشته باشم "

مسلما این فقط در حد یه آرزو و رویاست
همون طور که ما در قبال دیگران وظیفه ای روی دوشمونه
دیگران هم وظایفی رو در قبال ما متعهد شدن
و این وظایفه که خونواده و محیط های کار و اجتماع ما رو شکل میده
بدون این وظایف متقابل
نوع بشر بدون شک منقرض میشد !!!
اما
تصور بهشتی که
توش وظیفه ای در قبال دیگران نداشته باشیم
لذت بخشه
حداقل توی خیال .
توی دنیای واقعی که نمیشه !!!

گیل‌پیشی جمعه 27 بهمن 1402 ساعت 14:53 http://Www.temmuz.blogsky.com

فکر بسیار خوبی هست.
ممنون از لطف و توجهتون. توکل بر خدا.

گیل‌پیشی جمعه 27 بهمن 1402 ساعت 02:33 http://Www.temmuz.blogsky.com

سلام جناب مونپارناس
اگه فرصتی داشتید، چند روزی تنهایی برید سفر. برای تجدید قوا نیازه.

متاسفانه اهل مسافرت
بخصوص تنها
نیستم
بنابراین
"سفردرمانی " رو نمی تونم برای
تمدد اعصاب
و
افزایش میل به زندگی
استفاده کنم
اما
راه نجاتم رو پیدا کرده ام
و اون
شرکت در مسابقاتیه که تقریبا یک روز
طول می کشن
و طی اونها
دیکه به چیزی جز ورزش فکر نمی کنم






پ.ن :
از وقتی رفتی سر کار
درسته که همیشه خسته ای
اما
احساس می کنم با انگیزه تر وپر طاقت تر شدی
و احساس عزت نفست هم خیلی رشد کرده
هیچ وقت بدون کار نباش
حتی اگه دستمزدش
ناجوانمردانه
کم باشه

قره بالا پنج‌شنبه 26 بهمن 1402 ساعت 19:19

از نظر من اصلا خودپسندانه نیست
در اصل ذات هممون همینه
فقط مواظب باشید خورشید خانم بال و پرتون رو‌ نسوزونه

ممنون از توصیه ات
باید آسه برم آسه بیام
که گربه شاخم نزنه !!!

غ‌زل پنج‌شنبه 26 بهمن 1402 ساعت 08:37 https://life-time.blogsky.com/

یک جایی تو صحبتها
دکتر صاحبی میگه ما در زندگی مشترک به دنبال رفع نیاز خودمون هستیم همونطور که طرف مقابل
واقعیت اینه که اصلا هم خودپسندانه نیست
فقط ما اینقدر یک کارایی رو برای دیگران انجام میدیدم که حکم وظیفه پیدا میکنه نه لطف

همه ما نیاز داریم گاهی یه مدت فقط برای خودمون باشیم و یه نفسی تازه کنیم

درسته
مشکل ما ها اینه که همه لطف هامون هم تبدیل به وظیفه شدن !!!
تنها بودن تقریبا غیر ممکنه شده
حتی اگه سر به کوه بذاری باز هم موجود دوپا میبینی
وایسا !!!
فکر کنم هنوز زیر آب توسط آدمها اشغال نشده
پس
احتمال با غواصی توی یه دریای مناسب
بشه به یه محیط بدون آدم دسترسی پیدا کرد !!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد