127

یکی از وبلاگهایی که بتازگی باهاش آشنا شدم

  پستی زیبایی نوشت که

وقتی خوندم   برای نویسنده  اش نظر گذاشتم

  و ضمن تعریف از نوشته اش پیشنهادی هم بهش کردم

نوشته اش جالب بود

دوست دارم  اونو با شما به اشتراک بذارم

این شما

و این هم  دنباله ماجرا

 

 ایشون می فرماد :

از زمان بچگی،

 برقراری گفتگوهای خیالی بین خودم و گل و گیاه، خودم

و وسایل شخصیم

 یکی از سرگرمی‌های لذت‌‌بخشه.

 نمونه‌ای از این گفتگوها:

من به گلدون‌هام:

 فدای برگ‌هات بشم که داری واسم عشوه‌گری می‌کنی، سرسبز بمون!

من به خودم (وقتی که مریض شدم):

 قربونت بشم، تو اولویت من هستی، ازت مراقبت می‌کنم، تو حالت خوب میشه!

مهشاد (جامدادیم به من):

 از وقتی منو خریدی، کم کتاب می‌خونی‌ها! حس تنهایی می‌کنم.

سپهر (گوشیم موبایلم) به من:

 من شاهد تمام لحظاتی هستم که با شادی یا غصه منو تو دستت گرفتی!

دوست دارم باهام به پادکست زبان گوش میدی!

من به سپهر:

 عزیزم تو همیشه برام عزیز خواهی موند، حتی اگه روزی مدلت قدیمی بشه.

 


من به اون :

چرا یه پرنده کوچک مثل یه دونه فنچ نمی خری؟

هم ارزونه
- الان دونه ای 50 تومن بیشتر نیست -
و هم نگهداریش خیلی آسونه
و
وقتی نگاهشون می کنی جذاب و پر جنب و جوشن
و میتونی کلی باهشون حرف بزنی  و قربون صدقه اشون بری !!!
من خودم دو تا دارم
باهاشون حرف می زنم
ولی نه مثل تو
مثلا می گم  :
سلام دوستان !!
چطورین ؟
گشنه تونه ؟
الان بهتون غذا می دم

این جملات رو در حالی میگم که

می خوام بهشون غذا بدم

و

آخرین بارحدود

 24 ساعت پیش بهشون غذا داده ام

 
اون موقع  انقدر گشنه هستند که بجای  اینکه  بطور عادی

وقتی بهشون نزدیک میشم

ازم دور بشن و برن طرف دیگر قفس

برعکس

میان به دیواره قفسی که به من نزدیکه می چسبن

و

یه صداهای مخصوصی در میارن

دیگه انقدر با من بودن که

معنی صدا های مختلفشون رو خوب می شناسم


معنی این صدا هاشون  یه چیزی

 توی این مایه ها ست :

فلان فلان شده ...
مرده شور اون هیکل ...
جوون مرگ شده
ما رو از گشنگی کشتی
داغت رو ببینیم ...
و
....

جونت درآد

ای توی روح تموم درگذشتگانت

 غذامون رو بده !!!

هلاک شدیم




پ.ن :

این داستان فحش و فحش کشی دو تا فنچ من

هر روز

اتفاق می افته

اما کمی گشنه موندن

 براشون مفیده و از

بی حرکتی

 چاقی

 و مرگ زود رس

 جلوگیری می کنه

این نکته رو یه پرورش دهنده حرفه ای

پرندگان زینتی  جایی نوشته بود

و من مثل یه بچه خوب و حرف گوش کن

روی فنچ هام دارم  پیاده اش می کنم .







نظرات 8 + ارسال نظر
میله بدون پرچم پنج‌شنبه 17 فروردین 1402 ساعت 15:31

سلام
جالب بود...
تا چند سال قبل برای ماشین‌هام اسم می‌گذاشتم... مازیار... اردشیر... اما چندان حرف نمی‌زدیم با هم
دو سال قبل چهار تا بلدرچین گرفتیم و یک سال را با هم گذراندیم. بامزه بودند. زحمت زیادی داشت اما خب تخم هم می‌گذاشتند و سعی می‌کردند جبران کنند! اما در سال دوم ناگهان یکی یکی... و پسرم مراسم تشییع جنازه و دفن و سوگواری رو برایشان برگزار کرد و این قسمتش خیلی تلخ بود. عمرشان کمه.
جملات باحالی از ایشان نقل کردی

" این قسمتش خیلی تلخ بود. عمرشان کمه. "
شاعر گفته
آنچه نپاید دلبستگی را نشاید !!!
پیشنهاد می کنم یه دونه عروس هلندی سرلاکی بگیری
تخم نمی کنه
اما توی تئوری طول عمرش تا 20 سال هم هست
دوست داشتنی و دارای ری اکشنه

"جملات باحالی از ایشان نقل کردی "
من از طرف ایشون از حسن نظر ت تشکر می کم

مامان یک فرشته چهارشنبه 16 فروردین 1402 ساعت 09:23 http://Parvazeyekfereshte.blogsky.com

روزی یک وعده غذا خداییش خیلی کمه.یک جمله معروفی هست که من زیاد به کار میبرم"من مثل گنجشگم زود سیر میشم زود هم گرسنه"
فکر کنم فنچ هم مثل گنجشگ باشه دیگه درسته؟
نمیدونم چرا با هیچ حیوان خونگی ارتباط برقرار نمیکنم.
نوشته های اون دوست وبلاگ نویس هم جالب بود

"روزی یک وعده غذا خداییش خیلی کمه"
اینها جای دونه مخصوص دارن که
هر بار مثلا نصف استکان براشون می ریزم
همون طور که گفتی مثل گنجشکند
هر بار می خورن و سیر می شن
اما هنوز غذا باقی می مونه
و
دوباره چند ساعت دیگه میان سروقتش
اما بنا بر تجربه طوری می ریزم که
چند ساعت آخر قبل از ریختن مجدد غذا
بدون غذا بمونن
براشون کمی گشنگی کشیدن خوبه



"نمیدونم چرا با هیچ حیوان خونگی ارتباط برقرار نمیکنم."
چون یا مثل ماهی و فنچ گاگول هستن و حوصله سر بر
یا
اگر هوشمندن مثل یه بچه برای آدم زحمت دارن
مثل گربه یا کاسکو
اما اگر ری اکشن یه حیون هوشمند بی دردسر رو ببینی
عاشقش می شی
بنظرم عروس هلندی
البته اونی که خودت سرلاکی بزرگش کرده باشی
توی میانه های جدوله
و کاملا مناسب



"نوشته های اون دوست وبلاگ نویس هم جالب بود "
خیال پردازی های جالبی بودن
متفاوت با زندگی عقلانی و خشک ما در این زمانه
البته بعدا یه پستی از قبل رو بمن نشون داد که مال بچه گی هاش بود
اون دیگه شاهکار بود
برای پلکان خونه و تسبیح مامانش هم اسم گذاشته بود
و باهاشون حرف میزد

Soly چهارشنبه 16 فروردین 1402 ساعت 09:20

آقا مهم خورشید خانوم هستند که راضی ان‌ . چی ازین بهتر... نوش جانت گوشت بشه بچسبه به تنت‌ . بعدشم عضله اش کن. حلال اولسون.


چخ سائول بالام

خورشید سه‌شنبه 15 فروردین 1402 ساعت 22:03

۱۶ تا مرغ عشق داشتم دوتاش مردن الان ۱۴ مرغ عشق دارم
البته اونا فقط حرف میزنن و من معمولا شنونده هستم
من با عروسکایی که میدوزم حرف میزنم و گاهی جلو کتابخونم می ایستم و قربون صدقه کتابام میرم

14 تا !!!
آفرین خوشید
کلی اهل و عیال و نون خور داری که

تا حالا عروس هلندی نگه داشتی ؟
اگر از زمان سرلاکی نگهشون داری
انقدر باهوش و با محبت در میان که نگو
میشن عین جوجه ماشینی

نسبت به مرغ عشق خیلی هوشمند تر
و دارای تعامل بهتری با صاحبشون هستند

من توی یه مقطعی سه تا داشتم
یکی از یکی دوست داشتنی تر
همچین از سر و کول آدم بالا میرفتن که نگو
با نوکشون انگشت یا نرمه گوش صاحبشون رو
به علامت علاقه ملچ و ملوچ می کنن
خلاصه یه دنیایی دارن با صاحباشون
بدلیلی ناچار شدم ردشون کنم برن

الان این فنچ های احمق فقط وقتی گشنه باشن میان سمت آدم
اونم برای دادن فحش و اعتراض و التماس برای دونه !!
وگرنه گاگول ترسویی بیش نیستند

Soly سه‌شنبه 15 فروردین 1402 ساعت 21:25

سلام بر جناب مونپارناس
نوشته بود تا زمانی که داری با در و دیوار و عروسک و مبل و میز و گل و گیاه حرف میزنی بهترین انرژی ها رو میگیری ازشون ولی زمانی این صحبت‌ها خطرناک میشه که اونا باهات حرف بزنن!!
من دوس دارم به شخصه اون خرس زرشکی خوشجلم باهام حرف بزنه...حالمم خوبه .
بعدش اگه یکی ۲۴ ساعت گشنه ات بزاره انواع اقسام فحش رو باید به جان خرید.
من میگم کاش خورشید خانوم هم همچین تدبیری اتخاذ می کردن تا لاغری شما تضمین میشد

سلام سولماز
"تا زمانی که داری با در و دیوار و عروسک و مبل و میز و گل و گیاه حرف میزنی بهترین انرژی ها رو میگیری "
اینها نوشته من نیستند
برای همین به رنگ سبز نوشتم شون
از یه وبلاگ دیگه نقل شدن



"کاش خورشید خانوم هم همچین تدبیری اتخاذ می کردن تا لاغری شما تضمین میشد "
مشکل من اصلا خود خورشیده
اون فکر می کنه که وضعیت الان من هیچ مشکلی نداره و نرماله
هر چه دلیل میارم که والله بالله من 20 کیلو اضافه وزن دارم
و این وزن اضافه برام مشکل ایجاد می کنه تو کتش نمیره
دستپختش هم که دیگه نگم بهتره
نمیشه در مقابل غذا هاش مقاومت کرد
من امیدم فقط به رمضانه
پارسال 5 کیلو کم کردم
ببینم امسال چه گلی می تونم بسرم بزنم

فاضله سه‌شنبه 15 فروردین 1402 ساعت 17:17 http://golneveshteshgh.blogsky.com

گیل‌پیشی سه‌شنبه 15 فروردین 1402 ساعت 17:05

پس باید تکی تو قفس باشن.
طاقت مرگ پرنده‌م رو ندارم.

نه نیازی نیست
من دیدم نوشته ام طولانی شده ادامه ندادم
اگر یک نر و یه ماده باشن مشکلی پیش نمیاد
اما
اگر مثلا سه نر و دو ماده
یا
دو ماده و یه نر
یا هر ترکیب نامتوازن دیگری باشه
اون تک افتاده محکوم به مرگ میشه
برای پرنده های من اینطور بود

گیل‌پیشی سه‌شنبه 15 فروردین 1402 ساعت 16:39

فنچ‌ها خیلی خشن شدن

شدند؟!!!
اصلا جمله ات درست نیست
خشن هستند!!

به ظاهر کوچک و نازشون نگاه نکن
نوکشون فوق العاده تیزه

اینها دو تا نبودند
جند تا بودند
انقدر همدیگر رو زدن و کشتن که دو تا شون باقی موند

وقتی به لاشه یه فنچ مرده نگاه می کردم
دیدم انقدر به کاسه سرش نوک زدن که
پوست کله اش در اون ناحیه کنده شده
و استخون جممه اش پیداست
همچین موجوداتی هستند

غریزه در حیوانات خیلی قویه
بی رحمی هایی من از فنچ ها دیدم که نپرس

به عنوان یک راه چاره
من دو تا از فنچهایی روکه
دو تای دیگه رو
حتی یه لحظه آروم نمیذاشتن
و دائما اونها رو به قصد کشت
نوک می زدن شناسایی کردم
پرو بالشون رو چیدم
و
بدنشون رو با مازیک سی دی
مثل
جنایتکارها علامت گذاشتم
که تحت نظر باشن
اما
این کار فقط کمی جلوشون رو گرفت
الان فقط دو تا باقی موندن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد