122

البته که توی زندگی من هم

 مثل هر شخص دیگری 

مشکلات  ریز و درشتی هست

که اولویتهای متفاوتی برای توجه  بهشون دارم

اما

 اگر گاهی اوقات سعی کنیم

توجه خودمون و به مشکلات کوچکتر و بی اهمیت تر

معطوف کنیم

درد و رنج ناشی از مشکلات اساسی تر رو

میتونیم برای زمانهایی فراموش کنیم

یکی از این

مشکلات کم اهمیت تر توی زندگی من و شما

مساله سلامتی

و بطور خاص

 چگونگی ورزش کردن مونه


  

 


حقیقتش ،توی این یکی دو ماه  ماه اخیر

بدجوری عذاب وجدان دارم

توی این مدت ، سینوس های من  عموما ملتب بودند

 و من ناگزیر

قید دوچرخه سواری روزانه ام  رو زدم

اون هم بخاطر سرمای زیادهوا در صبح زود و قبل از طلوع آفتاب

وقتی ، به هر دلیلی

" تنبلی "

و

" بیحالی"

  آدم رو توی دستهای مهربونشون می گیرن

دیگه ول نمی کنن

همچین بغلت می کنن

و همچین آغوش گرم و پر عطوفتی دارن که نگو !!!

اهل فن  و گرفتاران این آغوش
می دونن چی دارم می گم !!!

چند بار سعی کردم از اون آغوش  گرم و آرامش بخش فرار کنم

اما

مگه کار آسونیه ؟

از همه بدتر

دوچرخه ثابتی که چند سال پیش توی ارزونی خریدم

توی هال  همیشه توی چشمامه

پیامش البته که برام واضحه

"  حالا گیرم سینوسهات کوسینوس شدن

من که هستم !!!! 

محیط خونه هم که گرم و نرمه

پس

بدو بیا بغل من .عزیزم !!!!   "


آخ  !!!

عشق زورکی هم میشه مگه ؟!!!

حال کسی رو دارم که ....

نه

 اصلا بذار با یه حکایت حالم رو توصیف کنم 

 سعدی  می گه  :

هیچوقت زندگی اونقدر برام

سخت و عذاب آور نشده بود مگر

زمانی  که همسر جوان و زیبام فوت شد

 و مادر  بداخلاقش  در خونه ام اقامت گزید

 تا مهریه دخترش رو از من بگیره!!!

نمی دونم کدام درد تحملش سخت تر بود

غم از دست دادن همسرم

 یا دیدن مادر ش در انتظار گرفتن مهریه !!!


الان برای من این دوچرخه ثابت حکم مادر زن

دوچرخه ام  رو پیدا کرده

آی سعدی !!!

روحت شاد برادر

حالا می فهمم چی می کشی !!!




پ.ن 1 :

نه !!!

خونه امون کوچکه و جای دیگری نداریم

این مادر زنه رو از دیدرس خارجش کنیم 

که انقدر توی چشم نباشه

جواب سوال داده شد؟




پ.ن 2 :

ته دلم منتظر اومدن بهارم

دمای هوا قبل از طلوع آفتاب  که بالا بره ....

چه شود ...

الان که خیلی خیلی سرده

و آدم سالم رو هم مریض می کنه

چه برسه به امثال من ...



پ.ن 3 :

کسی هست که تونسته باشه رو دوچرخه ثابت

بیش از 20 دقیقه رکاب بزنه ؟

من در حالت عادی

- تا دو ماه پیش -

 روزانه

یک ساعت با دوچرخه معمولی  رکاب می زدم

اما

وقتی هوا بارونیه

یا خیلی  باد شدید داریم

یا مثل این زمان خودم مشکل دارم

و بناچار

می آم سر وقت دوچرخه ثابت

بعد یک ربع،  دیگه از رکاب زدن منزجر می شم

20 دقیقه دیگه آخر کاره .

البته که خیس عرق می شم  و ورزش خیلی مفیدیه

اما

مشکل عدم تمایل و لذت نبردن من از  انجام این کاره

از اشخاص دیگه هم شنیدم که اونها هم اینطورن


کسی هست که این طلسم رو شکسته باشه

 و مثلا

روزانه  نیم ساعت یا بیشتر

- بدون غر غر یا   لعن و نفرین  زمین و زمان -

روی دوچرخه ثابت رکاب بزنه ؟



نظرات 8 + ارسال نظر
گیل‌پیشی سه‌شنبه 15 فروردین 1402 ساعت 17:22

انگار هنوز تغییر نکردم، یاد پستی افتادم که در ۲۳ سالگی منتشر کرده بودم، شبیه این پستی که نظر گذاشته بودید:
https://temmuz.blogsky.com/1393/09/23/post-539/%d8%ae%db%8c%d8%a7%d9%84-%d9%be%d8%b1%d8%af%d8%a7%d8%b2%db%8c-

باورت میشه که چقدر کم هستن آدمهایی که این روحیه رو داشته باشن؟
فرایند بزرگ شدن و وارد اجتماع شدن جنبه هایی از شخصیت ما رو می تراشه
و
ما رو با دیگران همسان می کنه
دیگه یادمون میره چی بودیم
مگر جماعت هنرمند
که حتی در بزگ سالی هم خودشون باقی می مونن
بقیه ما شبیه همدیگر شدیم

پ.ن :
این پستت رو هم دیدم
قدرت تخیلت محشر بوده
باید میرفتی توی یکی از شاخه های هنر تحصیل می کردی
حتما توی زمینه کاریت خیلی رشد می کردی

گیل‌پیشی سه‌شنبه 15 فروردین 1402 ساعت 15:25 https://temmuz.blogsky.com/

بله، ورزش عالیه، هم واسه جسم و هم روح.
نمی‌دونم وبلاگ جناب ربولی حسن‌کور رو خوندید یا نه‌.البته الان اطلاع ندارم بازم مینویسن یا نه. پزشک هستن و خاطرات طنزشون رو می‌نویسن.
در حد یه پیشنهاد، می‌تونید خاطرات رو به شکل طنز بنویسید. قلمتون در طنز زیباست.

من هم در مقطعی خاطراتش رو خوندم
ولی
من یه کارمند ساده با یک زندگی ساده هستم
دکتر در جایی کار می کنه که برخورد زیادی با مردم داره
و درنتیجه خاطرات شغلی هم زیادی داره
ممنونم که منو قادر به پیمودن مسیر همچین غول وبلاگی می بینی

گیل‌پیشی سه‌شنبه 15 فروردین 1402 ساعت 14:29 https://temmuz.blogsky.com/

بله فکر کنم رکاب زدن در یک مکان ثابت، حوصله‌سربر باشه.
پس ورزش رو حرفه‌ای دنبال می‌کنید.
با پری پیاده‌روی میکردم نزدیک به ۶ ساعت! اما رفته تهران. بدبختانه خودم تشویقش کردم که دانشگاه تهران بهتره، اونجارو بزن.

"فکر کنم رکاب زدن در یک مکان ثابت، حوصله‌سربر باشه. "
مطمئن باش که هست
حسش هیچ شباهتی به حس رکاب زدن واقعی نداره
ولی باید اعتراف کنم که مفیده
بخصوص وقتی هوا مناسب دوچرخه سواری نیست



" ورزش رو حرفه‌ای دنبال می‌کنید. "
نه
من یه آماتورم
حرفه ای ها در مسابقه شرکت می کنن
با بیست کیلو اضافه وزن
حتی اگر هم بخوام هم نمی تونم توی مسابقه هیچ رشته
از رشته های متعدد دوچرخه سواری شرکت کنم

البته ،
این حرف صد در صد درست نیست
همه چاقالوها می تونن در رشته
دان هیل
که با دوچرخه ، از سرازیری های میان پایین شرکت کنن
البته اگر دوچرخه مخصوص
و
از اون مهمتر
جراتش رو داشته باشن


توی بقیه انواع مسابقات دوچرخه سواری
وزن نقش کلیدی داره
و اشخاص با اضافه وزن فقط می تونن تماشاچی باشن
اما
اگر آرشیوم رو بخونی میبینی که بخاطر اضافه وزن
مشکل کبد پیدا کرده بودم
و
چون زانو و مچ پام در رشته های دیگه ورزشی
آسیب دیده بود
ناچار شدم
دوچرخه سواری رو شروع کنم
تا مشکل کبدم حل بشه
یعنی
مجبورم هر روز رکاب بزنم
در زمانهای عادی یک ساعت
و
الان که رمضانه نیم ساعت

مشکل کبدم بعد یک سال رکاب زدن رفع شد
اما من از ترس برگشت بیماری
هنوزدارم ادامه می دم
فکر کنم شش ماه پیش بود
که نتایج همه پارامترها در آزمایشم خوب و نرمال شد :
اما هنوز مشغول رکاب زدنم
انگاری هرچه که پا بزنم از بیماری دورتر میشم
و بهم نخواهد رسید.




"با پری پیاده‌روی میکردم نزدیک به ۶ ساعت! اما رفته تهران. بدبختانه خودم تشویقش کردم که دانشگاه تهران بهتره "
کار خوبی کردی
دوستی رو در حقش تموم کردی
دوست خوب اونه که منافع دوستش رو
به منافع خودش ترجیح بده
می دونی که
به این کار میگن ایثار

البته بابت این کار
هیچ اداره یا بنیادی
اسمت رو جزو ایثارگران نمی نویسن
و از مزایای ایثارگری هم نمی تونی استفاده کنی





پ.ن :
همیشه راه حل دومی هم هست
مطمئنا می تونی راهی پیدا کنی
که پیاده رویت بخاطر رفتن پری مختل نشه
من صبح زود رکاب می زنم و بعضی ها رو می بینم
که همیشه تنها پیاده روی می کنن
اگرچه دو یا چند نفره مطمئنا صفاش بیشتره

گیل‌پیشی دوشنبه 14 فروردین 1402 ساعت 20:30

دوچرخه ثابت رو امتحان نکردم. اما دوران دبستان، از صبح تا شب در حال دوچرخه‌سواری بودم، شب‌ها پاهام درد میگرفت.
الان فقط پیاده روی

دوچرخه ثابت
به عقیده من
یکی از
- چطور بگم آخه ؟...-
مزخرف ترین ابزار های تمرین هست
که البته
خیلی هم مفیده !!!!
مساله اینه که نمی شه مدت مناسب
مثلا نیم یا یه ساعت ازش استفاده کرد
به آدم انگیزه ادامه کار نمیده
و
آدم زود ازش دلزده میشه
اما مثلا وسیله ای مثل تردمیل اینطوری نیست


پیاده روی بدون شک بهترین راه
سوزوندن کالری هست
نرم افزار
" STRAVA"
که من هر روز برای ثبت پارامترهای
رکاب زنی
مثل زمان
طول مسیر پیموده شده
سرعت متوسط
و
حداکثر سرعت
ازش استفاده می کنم
قبل از اینکه کاملا خسیس بشه
و
عملکرد نسخه رایگان رو محدود کنه
- که من هم از نسخه رایگانش استفاده می کنم -
یه پارامتر دیگر رو هم محاسبه
و ذخیره می کرد و اون مقدار کالری مصرفی بود

روزهای بارونی من معمولا به اندازه
همون یه ساعتی که هر روزرکاب می زنم
- البته توی رمضان به نیم ساعت تقلیلش دادم -
پیاده روی می کنم
یادمه کهSTRAVA برای یه ساعت رکاب زدن من
حدود 350 کالری
و
برای یه ساعت پیاده روی حدود 550 کالری
مصرف انرژی نشون می داد !!!
فقط
مشکل اینه که برای پیاده روی باید کمر و زانو ها
سالم باشن
من اضافه وزن زیادی دارم
و
این به معنی فشار بیشتر روی مفاصل
در زمان پیاده رویه
آسیب کمر و زانوهم یادگاری من از ورزشهای مختلفه
بنابراین متاسفانه قادر به انجام روز مره اش نیستم
شنا و دوچرخه سواری برای آدمهایی با شرایط منه
و بدون شک
انتخابم دوچرخه سواریه


پ.ن :
لذتی که در دوچرخه سواری هست در پیاده روی نیست
مگر
زمان پیاده روی کسی باهات باشه
که
حرف هاش
برات جذابه

محبوبه پنج‌شنبه 11 اسفند 1401 ساعت 20:09

چاره کار، گوش کردن به یه پادکست مناسبه تمرکز رو از روی دوچرخه سواری برداشتن و اجازه دادن به گوش که چیزی بشنوه، خوبی دوچرخه ثابت اینه که میشه نگران ماشینی نبود، پیچ تندی در کار نیست.. فقط باید ذهن رو پرواز داد

آخ محبوبه
مشکل همین پرواز دادن ذهنه !!!
وقتی سوار دوچرخه ثابت می شم اصلا ذهنم قفل میشه روی پازدن
حتی دوچرخه ثابت رو گذاشتم جلوی تلویزیون
و سریالی رو که هر روز میبینم زمان رکاب زدن نگاه کردم
فایده نکرد
ذهنم اصلا روند سریال رو دنبال نمی کرد
البته که بی خطر و آسیبه
اما چون حرکت نداره و به مقصدی نمی رسی
نوعی فریب محسوب میشه
مثل در جا قدم زدن

ممنونم از پیشنهادت

پونیو پنج‌شنبه 11 اسفند 1401 ساعت 16:35

سلام
از اون عینکهایی بخر که میزنی به چشمت میری تو یه عالم دیگه... مثلا رو دوچرخه ثابت رکاب بزنی و هی مناظر زیبای طبیعت مجازی رو ببینی...بعد هر وقت رکاب نزنی تصویر هم ثابت بشه...
نمیدونم از این عینکها اختراع شده یا نه...

سلام
معذرت می خوام من کی گفته ام پدرم ارباب و مایه دار بوده ؟!!
لطفا پیشنهاد در حدحقوق کارمند جماعت باشه
شما احیانا دختر بیل گیتس یا استیو جابز نیستی ؟
مرفه بی درد !!!!

soly پنج‌شنبه 11 اسفند 1401 ساعت 16:19

سلام خوبی
آقا اجازه ؟
بلع من بیشتر از 20 دقیقه هم رکاب زدم بر روی دوچرخه ثابت همراه با آهنگهای لذت بخش!!
کاش دوچرخه ثابت شمام مثل مال ما جلوی چشم بود !! اتاق پشتیه و من فقط بهش یه سلام کوچولو میدم چند ماهه !

تو که دیگه ماشالله داری سولی
اگه من اون اراده تو رو داشتم که الان 90 کیلو بودم نه 115 کیلو

پیشنهادت آهنگه ؟
من دید سریال رو امتحان کردم و نشد

ممنون از راه حل ات

فاضله پنج‌شنبه 11 اسفند 1401 ساعت 09:09 http://golneveshteshgh.blogsky.com

از جایی باید
آغاز کردو
تمام نشد
اتمام مارا
خداوند نخواسته است

سلام فاضله
توی پروفایلت دیدم که اهل "آباده طشک " هستی
دهستانی با 4،733 نفر جمعیت
نوشته بودی که حسابداری خوندی
الان چکار می کنی ؟
جایی دیگه شاغل هستی و زندگی می کنی یا برگشتی به زادگاهت؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد