59

امروز حدود ساعت شش صبح سر و صدای پارس شدید و وحشتناک چند تا سگ  در کوچه

خواب رو از سر ما پروند . در این سالها که اینجاییم این شدت سر و صدا سابقه نداشته

مدتیه سه تا سگ اطراف  یکی از  مغازه های  قصابی محلمون ولو هستند

بیشتر اوقات مثل یه جنازه کف پیاده رو  دراز شدند  و اصلا با عبور کسی حتی سرشون

رو از زمین بلند نمیکنند

اما

ظاهرا شبها فعالیتشون شروع میشه چون چند وقت پیش که  شب دیر وقت از

سالن ورزش برمیگشتم خونه دیدم  قبراق و سرحال مشقول پرسه زدنند


چند دقیقه بعد ازاین سر و صدا  که طبق روال این روزهام سوار بر دوچرخه وارد کوچه شدم

دیدم در محل اتصال کوچه به خیابون چیزی روی زمین افتاده

رفتم جلو

 

 

و

بله !!!

یک گربه  مرده

مرده که نه کشته شده

گلوش و چند جای دیگرش سوراخ شده بود

به گمانم ناغافل گیر اون سه تا سگ افتاده بود و کشته بودنش

به شخصه از مرگ سگ و گربه های ولگرد خیابونی ناراحت نمیشم

اما

این گربه فرق داشت

چند روز قبل ترش دیدم که دور و بر خونه ما نشسته بود و چهار تا بچه گربه کوچک

داشتند از سر و کولش بالا میرفتند

خنده ام گرفت

خودش بیشتر به یک گربه نوجون شبیه بود  تا یک گربه گنده و بالغ

معلوم نیست کدوم گربه نره قالتاقی  قاپش رو دزدیده بود و نگهداری از

چهار تا بچه افتاده بود گردنش

خلاصه حیوان خدا بسیار آروم و مودب بود

کنار خونه می نشست و با چشمانی ملتمسانه فقط نگاه میکرد

دروغ چرا؟

یکی دو بار هم صدای ملایمش رو شنیده بودم که مظلومانه میگفت

"غذا "     "غذا "

البته با   زبان میویی !!!

تصورم بر این هست که با انسانها زندگی میکرده به همین علت معنای ترس رو نمی فهمیده

اما وقتی گربه نره قالتاق ذکر شده در بالا کار دستش داده به خاطر

حفظ آبرو  ، خونه قدیمی و  غیر مسکونی محلمون رو برای زندگی انتخاب کرده

و بچه هاش رو اونجا بدنیا آورده

دارم  به این فکر میکنم از صبح تا الان که حدود ساعت سه و نیم بعد از ظهره

اون کوچولو ها چشم به راهش اند تا شیر بخورند

فکر میکنم آیا جایی که اونها رو برده طوری هست که اون کوچولو ها  اگر بخوان بتونند

ازش بیرون بیان و خودشون رو به کوچه برسونند؟

اگر نتونند اون سگها با این کارشون همزمان پنج گربه رو کشته اند

با اینکه این حجم از دل رحمی به من نمیآد

اما تصمیم گرفتم اگر توی کوچه اومدند یه ظرف کوچک شیر براشون بذارم  یه گوشه

بیش از این کاری از دستم بر نمیآد

بیاین بیرون کوچولو ها !!!

به خاطر زندگیتون بیاین بیرون


پ.ن 1:

امشب باید برم سالن وقتی برگردم ساعت حدود 12 شب میشه

امیدوارم اون موقع دیده بشن


پ.ن 2 :

ساعت 23:55  شده

تازه از سالن برگشتم

بچه گربه ای در کوچه نبود

اطمینان ندارم بدون مادرشون قادر باشند از لونه بیرون بیان

نظرات 4 + ارسال نظر
soly یکشنبه 23 خرداد 1400 ساعت 12:31

واقعا مونپارناس ازین دل رحمتر ما ندیدیم.
توکل بخدا .

عمه خانوم
چوبکاری می فرمایین؟

بندباز یکشنبه 23 خرداد 1400 ساعت 10:06 https://dbandbaz.blogfa.com

سلام
این روزها تعداد سگ های ولگرد واقعا خیلی زیاد شده. این هم بخشی از لطف بی توجه انسان ها و غذارسانی های بی مورد به سگ های ولگرد هست. کاری که واقعا اشتباهه! نه از این بابت که گربه می کشند، متاسفانه در حوالی ما یک جوان بیچاره ی هنرمند را که بخاطر اذیت نشدن همسایه ها، سازش رو می برده در حومه شهر می نواخته، مورد حمله قرار دادند و کشتند... من نمی دونم این شرایط رو چرا هیچ ارگانی به عهده نمی گیره و درست برای مردم روشن نمی کنه که دارند چه بلایی سر محیط شهری و محیط زیست حیوانی می آرند؟! اون بچه گربه ها رسما از دست رفته حساب می شن چون من گربه داشتم و می دونم وقتی کوچیکند و بی مادر به سادگی توسط گربه های دیگه شکار می شن

سلام بند باز
" این هم بخشی از لطف بی توجه انسان ها و غذارسانی های بی مورد به سگ های ولگرد هست. "
آخ گفتی !!!
به خاطر این حرف !!!
دلم میخواست یکی دیگه هم همین حرف رو بزنه

" من نمی دونم این شرایط رو چرا هیچ ارگانی به عهده نمی گیره ... چه بلایی سر محیط شهری و محیط زیست حیوانی می آرند"
جواب مفصلی برات نوشتم
بعد فکر کردم شایداین سوال یه عده دیگر هم باشه
با اجازه ات با جواب سوالت پست شماره 60 رو نوشتم

Soly یکشنبه 23 خرداد 1400 ساعت 01:08

احتمالش کمه .چون مامان خودشون فقط محل اختفای بچه هاشو میدونه.شایدم جای مخفی نباشه و بقیه گربه ها بدونن.

امیدوارم حس نوع دوستی در گربه ها بالا باشه
و یکی بدادشون برسه
بفکر اقتادم زنگ بزنم محیط زیست
ولی چون ملک شخصیه فکر نمیکنم مجوز ورود داشته باشند
اونهم چه ورودی
نیاز به شکستن قفل داره

soly شنبه 22 خرداد 1400 ساعت 23:56

واای گریه ام گرفت
بیایین بیرون کوچولو هاا.
یه نیگا به اطراف بندازین ببینین دریچه ای محفظه ای که امن باشه هست اونجاها..یه جای تنگ و تاریکم میشه ها..
من وقتی به پیشولیام سرمیزنم و میبینم مامانشون کنارشون هست خیالم راحت میشه ..همچین میچسبن به مامانشون که آدم نمیتونه وجود مادرو انکار کنه حتی توی حیوانات...طفلیا از امشب بی غذا شدن...کاش یکی باشه حداقل یه نون خشکی بده بهشون /من جرات نکردم بیشتر ازین نزدیکشون بشم وقتی از بیماری و انگل بهم گفتی.یکیشون میدونه نون خشک از کدوم طرف میاد ، درست میاد میشینه جلوی دریچه. لامپ دسشویی رو هم همیشه روشن میزارم تا تاریک نباشه جاشون.

نمیشه سلی
به احتمال زیاد توی زیر شیرونی خونه متروکه ای هستند که راه ورود نداره و فقط گربه ها میتونن رفت و آمد کنند
این خونه سالهای قبل هم گاهی مسکن و ماوای گربه های دیگه و بچه هاشون بوده
ولی حدس میزنم چون این بچه ها خیلی کوچکند نتونند تنها از زیر شیرونی بیرون بیان
به نظرت گربه های دیگه ممکنه به اونها کمک کنند؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد