52

فکر نمیکنم آدم سالم پیدا بشه

منظورم از لحاظ  سلامت جسمیه

هر کدوم از ما اگه پای حرف کسی  بشینیم می بینیم

که گرفتار بیماری یا بیماری هاییه که تصور رنج و ناراحتیش

برای ما که اون بیماری رو نداریم ممکن نیست

به خصوص

بیماری هایی که علاج قطعی ندارند و باید با مصرف روزانه دارو 

رشد بیماری رو کم یا متوقف کرد.

چه میشه کرد؟

با نک و نال کردن و غر زدن به زمین و زمان  و لعن و نفرین

 به این دنیا مشکل حل میشه؟

باید پذیرفت که سهم ما از این دنیا همینه

 من مدتهاست که اعتقادم به وجود  عدالت در این

دنیا -در تمام شئونش -   کم رنگ  کم رنگ شده

اینطوری به شخصه خیلی راحت تر میتونم با دنیای بیرونم

کنار بیام  و این زندگی رو تحمل کنم

دنیایی که توش هیچ اثری از عدالت برای کسی نمیبینم

بکذریم

خیلی   آدمها  خوب با  بیماریهای مزمن و لاعلاجشون کنار میان

یعنی مرحله آه و ناله و نفرینشون رو زود پشت سر گذاشتند

و به مرحله ای رسیده اند که فهمیده اند اگر تکه ای از سیب توی

دستشون  ،  پوسیده هست عزا نگیرند یا دورش نندازند این

تنها سیبی  هست که دارند

پس

قسمت پوسیده رو دور می ریزند و از خوردن قسمت سالمش

لذت میبرند مهم نیست چقدر از سیب براشون مونده باشه

اگر وبلاگ ویولت رو خونده باشید مصداق حرفم

رو اونجا دیدید

http://vili.special.ir


زندگی حتی در این دنیای بی رحم و ظالم باز هم یک نعمته

بیاین از زنده بودنمون  برای ساختن  یک زندگی شاد

  برای خودمون و نزدیکانمون  استفاده کنیم


پ.ن 1:

چند وقت پیش متوجه شدم وبلاگ نویسی که مدتهاست داره با

یک بیماری مزمن  دست و پنچه نرم میکنه گرفتار بیماری دیگری

هم شده و دردی به درد هایی که تحمل میکنه اضافه شده

اگر چه با روحیه بالا و توانمندیش این ضربه رو هم تحمل کرده ولی

دلم میخواد برای اون و برای خودمون  دعایی بکنم

خدایا !!!

بیش از حد طاقتمون   ما رو گرفتار مشکلات نکن

آمین


پ.ن   2  :

کمی دلخوشی !!!



نظرات 10 + ارسال نظر
یاسی چهارشنبه 15 اردیبهشت 1400 ساعت 06:59

خدا مادر نازنینت رو حفظ کنه ...سایه شون مستدام...مادر بزرگ و کل طایفه پدری منم همینجوری دعا میکنن..دقیقا با همین لحن..اول بقیه رو دعا میکنه بعد خودش رو...کلا شمالیا انگار همه شون مدل ناقلایی دعا میکنن...


اصلا یاسی چطوره بگیم همه ما شمالی ها این مدلی ناقلاییم؟
افتخار نیست که انقدر خوبیم؟
به قول رشتی ها
" من منه قوربان "


بندباز دوشنبه 13 اردیبهشت 1400 ساعت 09:54 https://dbandbaz.blogfa.com/

یا خدا!!!
بین هر کدوم از این پی نوشتها چقدر فاصله زمانی بود؟!!! من ندیدم که جواب بدم بهشون. امیدوارم که از خوندنش راضی باشی. اونقدرها هم که گفته ناسزا نداره. کتاب من ترجمه رضا اسکندری چاپ سومه. گمونم نسبت به ادبیات اون زمان، نوعی ساختارشکنی بد بوده وگرنه الان که اینها از بدیهیات جامعه ما شده
طاقچه هم نسخه ویندوز داره. من هنوز نصب نکردم. فیدیبو کلا گرونه. کاری باهاش ندارم.

فاصله زمانی زیاد نبود
فکر میکنم به یک ساعت نکشید

در عوضش یه جواب کلاسیک و کامل شد


پ.ن :
" فیدیبو کلا گرونه. کاری باهاش ندارم."
آخ گفتی
بگم دزد بهتره
با بی میلی این پول رو دادم
میدونی که فی دی بو مال دیجیکالا هست
پس دیگه مشخصه قیمت گذاریش چه جوریه
متاسفانه بعد از تماس با طاقچه و شنیدن قول اصلاح نرم افزار تحت ویندوزشون هنوز این برنلمه در اجرا مشکل داشت برای همین دیگه سراغ طاقچه نرفتم
وگرنه من قبلا شوایک رو از طاقچه گرفته بودم و قیمت هاش خوبند

بندباز یکشنبه 12 اردیبهشت 1400 ساعت 23:17 https://dbandbaz.blogfa.com/

آره، جان به طور تصادفی لابه لای یک بساط دست دومی دیده و خریده بود. خیلی باحاله. منو یاد کاپیتان هادوک میندازه... روان و حال خوب کن و حرص دربیار

رفتم "مرد زنجبیلی" جی پی دان لیوی رو سرچ کردم
دیدم پی دی اف رایگان که پیدا نشد
پی دی اف فروشی هم که بدون اپ ها بشه خوند هم فعلا با این سرچ مختصر و سریع پیدا نکردم
باید با حوصله در اولین فرصت دوباره برم بگردم
من کتاب " شوایک" رو از طریق طاقچه و با تبلت خوندم
اما
تبلتم این روزها مشکل باتری پیدا کرده و ورژن ویندوزی این اپ هم آخرین بار که تست کردم روی ویندوز سون هنوز مشکل داشت
درنتیجه برای من بهترین راه خوندن پی دی اف
- ترجیحا مفتی و در صورت اجبار پولی -
هست


پ.ن 1:
سایت فی دی بو حدود سی صفحه رو برای آشنایی مشتریا رایگان گذاشته
در نامه نویسنده به یک ناشر ذکر شده که این کتاب پره از ناسزا هست
چیزی که من دیدم اون قسمتهایی هم که ناسزا نیست لا به لاش هم مسایلی مثل جور کردن ... برای دوستشه
این کتاب از قماش " لولیتا" ی ناباکوف نیست؟
مطمئنا به" شوایک" یاروسلاو هاشک شبیه نیست
"شوایک" پیش این یارو "سباستین دنجر فیلد" امام زاده هست!!!
حداقل توی این سی صفحه ای که خوندم


پ.ن 2:
ظاهرا فی دی بو ورژن ویندوزی هم داره
که دانلودش کردم
ببینم چه جور کار میکنه یه وقت مثل طاقچه نباشه
اگه درست کار کرد شاید روی همین اپ خوندمش

پ.ن 3:
از فی دی بو خریدمش 15 تومن
اگر در روز ده تا خواننده مثل تو داشته باشم که با حرف هاشون آدم رو از راه به در میبرند
حدودا روزی 150 هزار تومن باید پول کتاب بدم
آخه زندگی کارمندی و این خرجهای از سر شکم سیری؟ !!!

مرسی بند باز
- بابت معرفی کتاب -

یاسی یکشنبه 12 اردیبهشت 1400 ساعت 19:06

سلام مونپارناس جان
منم همینجورم..اصلا دلم نمیخواد توی هیچ مجلس عزایی شرکت کنم چون طاقت ندارم ببینم صاحب عزا در فراق عزیزش بیتابی میکنه...این حرفهای کلیشه ای هم هیچ دردی رو از طرف دوا نمیکنه...اگر بخواهیم با آدم داغدیده ای همدردی کنیم راهش این نیست...تا چهلم دور و برش شلوغه و بعدش همه میذارن میرن پی زندگیشون...مهم اینه که حضور اطرافیان از اون به بعدش آرامش بخش باشه...
برای اون دوست عزیز که گرفتار بیماری شده دعا میکنم...باشد که قبول درگاه الهی افتد...اگر قابل باشم..
چه گل زیباییه...

سلام یاسی
واقعا هم کلیشه ای شده !!!
هم گوینده میدونه هم شنونده
که
همش تعارف و الکیه
"ما رو در غمتون شریک بدونین "
آره؟
پس چرا ده دقیقه بعد با بغل دستیت داری پچ پچ میکنی و میخندی؟

دوران بدی شده یاسی
دوران دوران تظاهر و خودنماییه
من از تعارف کردن های توخالی و غیر واقعی متنفرم
واسه خودم این کار رو کسر شان میدونم
توی زندگی تا به حال به کسی نگفم مخلصم یا قربان شما مگر به شوخی
چون
واقعا این حس رو ندارم
برعکس بعضی ها هستم که تا به آدم میرسند چاکرم نوکرم می کنند
بعد میخوان تا گوش سرت رو کلاه بذارند
یا
کلاهت رو از سرت بردارند

آخ !!!
امان از دست این کلاه


پ.ن :
همه محتاجیم به دعا یاسی
مادرم دعا میکنه
" خدا یا همه رو ...
و
از سر صدقه اونها منو هم ... "

به نظرت ناقلا نیست؟

بندباز یکشنبه 12 اردیبهشت 1400 ساعت 16:18 https://dbandbaz.blogfa.com/

دوباره سلام
متشکرم. منتظر اون پست می مونم پس!
راستش فرصت نکردم بخونمش. دانلود کرده بودم پارسال! اما خوندنش رو پشت گوش میندازم. می دونم که پورسانت میگیری از بابت معرفیش، باشه چشم، میخونمالان وسط داستان مرد زنجبیلی هستم. تموم بشه میرم سراغ دموقراضی

سلام
بابا بذار دو زار هم گیر ما بیاد


پ.ن :
مرد زنجبیلی ؟
کنجکاو شدم
برم سرچ کنم ببینم چیه

بندباز یکشنبه 12 اردیبهشت 1400 ساعت 00:04 https://dbandbaz.blogfa.com/

نمی دونم چی بگم مون، اما خودم به شخصه اینطور نیستم. یعنی کافیه یک لحظه خودت رو جای طرف مقابل بگذاری، اون زمان متوجه حجم درد و اندوه و داغی میشی که به دل داره... و خب من سعی میکنم دلداری بدم... و شاید این یه توانایی باشه در کسی و در دیگران درجات و شکل‌های دیگه ای داشته باشه. بخصوص اگر دور از جون از اقوام نزدیک باشند. ما با وجود اونها و زیر سایه شون قد کشیدیم.

"شاید این یه توانایی باشه در کسی و در دیگران درجات و شکل‌های دیگه ای داشته باشه "
درست میگی بند باز

جوابی که برای این نظرت نوشتم اونقدر طولانی شد که وسوسه شدم بعد از تغییرات لازم به عنوان یک پست ازش استفاده کنم
میبخشی !!!
احتمالا باید اون پست رو به تو تقدیم کنم


پ.ن 1 :
کتاب " دومکراسی و دموقراضه " رو دانلود کردی؟
مصرم که بخونیش
تعداد صفحاتش خیلی زیاد نیست و خوندنش هم راحته
فکر میکنم از هر دو بعد طنز و توصیف سیاست معاصر در اون خوشت بیاد
به خصوص
که
توسط یکی از " خودی ها " نوشته شده
و با بیانی طنز نوعی بیانگر اختلافات درون جناحی "خودی ها" ست

پ.ن 2:
قبلا هم گفتم نسبتی با نویسنده یا ناشر ندارم
و هیچ جوره ذی نفع نیستم

رافائل شنبه 11 اردیبهشت 1400 ساعت 12:32 http://raphaeletanha.blogsky.com

سلام.
من به شخصه از سن ۲۲ سالگی که درگیر معده درد حاصل از غذاهای دانشگاه شدم، دیگه یادم نمیاد روزی رو بدون علائمی از بیماری سپری کرده باشم. البته وقتی دکترها بهم گفتند احتمالا ام اس دارم تا مدتی که قطعی شد، حالم خیلی بد بود، اما بعدش انگار یهو آب از سر گذشت، نسبت به بیماریم بیخیال شدم. درسته که اون قدرت مانور قبلی رو در کارها ندارم و از نظر حرکتی محدود شدم و دیگه اون آدم پر جنب و جوش نیستم اما همیشه میگم خدا دید من افسارگسیخته میتازونم، با این بیماری مهارم کرد. اگر به انسان به چشم یه ماشین نگاه کنیم، فرسودگی و خرابی قطعاتش رو راحت تر میپذیریم
عدالت؟ فکر نمیکنی اینها یکسری واژه هستند که ما آدم ها ساختیم؟؟؟؟
نمیدونم کتاب انسان خردمند و کتاب انسان خداگونه رو خوندی یا نه! به نظرم بخونشون. البته من با تمام حرفاش موافق نیستم اما خیلی هاشون با منطقم جور میشه.
زندگی رو باید پذیرفت و زندگی کرد. نشستن و غر زدن فقط فرصت ها رو میسوزونه.

سلام رافی
در مورددیدگاهمون از زندگی هم نظریم
زندگی هر شخص مثل شمعیه که داره میسوزه چه ازش استفاده کنی یا نه تموم میشه
پس
شرط عقله که حداکثر استفاده رو از این تکرار نشدنی بکنیم
اما
در مورد عدالت فقط تا همون حدی که در متن نوشتم میتونم پیش برم
فقط سربسته یادآوری میکنم که عدالت اصل چهارم مذهب رسمی کشوره
تا آخرش رو دیگه خودت بخون که انکارش ....
بگذریم

"یادم نمیاد روزی رو بدون علائمی از بیماری سپری کرده باشم. "
چی میشه گفت؟
خدایا چرا؟


امیدوارم در کنار همکلاسی دوران خوبی رو در عوض
رنجها یی که کشیدی و میکشی بگذرونی


پ.ن 1:
کتاب انسان خداگونه رو کامل دانلود کردم اما کتاب انسان خردمند فقط 30 صفحه اش برای دانلود موجود بود و هر دو تا رو گذاشتم توی فولدر کتابهام تا سر فرصت بخونم

پ.ن 2:
تو رسیدی کتاب " دموکراسی یا دموقراضه" رو بخونی ؟
فکر میکنم به تو هم غیر بند باز توصیه اش کرده بودم طنز سیاسی هست

پ.ن 3:
" اگر به انسان به چشم یه ماشین نگاه کنیم، "
من همیشه این کار رو کردم و همیشه از طرف بستگان پزشک و ... مورد تهاجم فرهنگی قرار گرفتم

Soly شنبه 11 اردیبهشت 1400 ساعت 10:08

منظورم اونایی هستند که خودشونو به روان پریشی زدن و میخان ارتزاق کنن.البته ادمهایی هستند که مشکلات روانی خاص خودشونو دارن . اون درصد ناچیزی که گفتی هیچیه .

soly جمعه 10 اردیبهشت 1400 ساعت 22:39

آمین یا رب العالمین
مونپارناس یه دعای دیگه هم به همه دعاهامون اضافه کنیم و اونم اینکه :
خدایا هیچ کافری رو گرفتار یه ادم روانی نکن.آمین یا رب العالمین ...

البته سلی
همین باشه که تو می گی
آمین

اما منظورت آدمهای مردم آزاره دیگه؟
چون
روانشناس ها معتقدن همه ما تا حدی روانی هستیم
فقط در صدش فرق میکنه

بندباز جمعه 10 اردیبهشت 1400 ساعت 18:29 https://dbandbaz.blogfa.com/

الهی آمین!
دردهای این دنیا گاهی وقتها با کمک به هم کمی تسکین پیدا می کنند.
دیشب خبر فوت یکی از بستگان رو شنیدم و تا پیش از حضور در مراسم دفن، تمام وجودم از ترس میلرزید... بعد از دیدن بستگان و تسلی دادن به صاحبان عزا، دیدم اون حجم ترس از بین رفت، انگار شهامتی به هم دادیم تا این داغ رو تحمل کنیم... خدا صبر بده و توان برای تحمل کردن مشکلات و مصائب زندگی...

جالبه بند باز
من از اونهایی هستم که رفتن به مراسم مختلف عزا رو تا حد امکان میپیچونم چون فکر نمیکنم حضورم تاثیری داشته باشه جز ناراحتی برای خودم
این حسی که تو توش بودی علت منطقی وجود این مراسمه اما خیلی وقتها وجود نداره
من واقعا از شنیدن تسلیتهای کلامی و بی پشتوانه دیگران به صاحب عزا حالم گرفته میشه
کسانی که تا طرف زنده بود شاید سالی یه بار هم نمیدیدنش اما الان همه وانمود میکنند که از نبودنش غمگینند

غمگین چی؟ ده دقیقه بعد توی ماشین دارند میگن و میخندند
صاحبان عزا هستند و مصایب بعد نبود شخص مرحوم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد