47

رمضان آمد

اولین علامت اومدنش هم تغییر در روال عادی زندگیه

خواب -خوردن-خوابیدن

تغییر بده یا خوب؟

بستگی داره که چطور ازش استفاده بشه

گفته شده  اختراعات زیاد و مهمی در زمان جنگ ها انجام شدند

همین جنگی که ویرانگره و مخرب پشت سرش سازندگی و نو شدن

به همراه داره

در طبیعت هم وقوع حوادثی مثل زلزله و سیل و آتش سوزی و ...

فقط معدوم کننده نیستند بلکه بعد از از بین رفتن حیات جانداران

موجوددوباره طبیعت خودش و احیا میکنه

جانوران باقی مونده تکثیر میشن

گیاهان جدید روی خاکستر گیاهان قبل رشد میکنن و ...


رمضان هم یه تغییر در زندگیه

تغییر در زمان خوردن و خوابیدن

که

از قضا جزو مهمترین نیازهای ماهستند و احتمالا طبقه منهای یک هرم

معروف مازلو محسوب بشن !!!!

بسته به اینکه از این تغییر چه استفاده ای بکنیم اومدن  این تغییر

توی زندگی می تونه نا خوشایند و غیر قابل تحمل یا مطلوب

و بدرد بخور باشه

من به شخصه از کنار   اون بعدی که صدا و سیما بهش

رسمیت میده با احترام - و ترس از قضاوت شدن - میگذرم

برای من دعای سحر کشش خاصی نداره

دعا و مناجات قبل از اذان رو هم نگاه نمیکنم و گوش نمیدم

در شب  های احیا هم  نیازم به  خواب بیشتره تا بیداری

اما!!!

من از رمضان چی میفهمم؟

اول اینکه آیا از لحاظ توان بدنی

-با این یال و کوپال/ من منه قوربان   - توانایی اون رو دارم که

مثل چند صد ملیون نفردیگه  در دنیا  ساعاتی رو همزمان با اونها از

خوردنو آشامیدن با اختیار خودم خوداری کنم؟


دوم اینکه چه شوخی و چه جدی نخوردن و نیآشامیدن تا حد اشباع

اون هم با خواست شخصی حتی در مواردی مثل من که حدود 25 کیلو

نسبت به وزن ایده آلم اضافه وزن دارم کار بسیار بسیار مشکلیه

همدرد های من -دارندگان اضافه وزن زیاد و ندارندگان اراده

برای نخوردن زیاد - حرف منو تایید خواهند کرد

امثال ما -بلانسبت  - نیاز به چماق بالای سر داریم تا به راه راست

بگردیم و برای من رمضان اون اهرم فشاره 


 پارسال نه ، پیرار سال در یک حرکت  قاطعانه تمام قرارداد های اجتماعی

افطار و سحری خوردن رو نادیده گرفتم و با نخوردن چای شیرین

زولبیا بامیا آش ،   پلو و  .... تونستم 5 کیلو کم کنم

که

در همون دوهفته اول بعد رمضان به باد رفت


امسال برای رتبه دو رقمی هدف گذاری کردم

یعنی می خوام از  رتبه 118  به یک رتبه   دو رقمی برسم ؟

(آرزو بر جوانان عیب نیست )

99 کیلو هم قابل قبوله

خدایا !!!

لطفا

( آیکون التماس موجود نبود !!!این نزدیکترین آیکون از لحاظ عملکردیه

چون

خیلی ها رو دیدم برای رسیدن به خواسته اشون ازش استفاده

میکنن خصوصا   ...      )


 

پ.ن 1:

یاسی  توی یه نظر  به نکته مهمی  در مورد وزن اشاره کرد

نقل به مضمونش این میشه که عدد وزن خود بخود چیز مهمی نیست

و

نباید زندگی رو برای رسیدن به عدد خاص یا محدوده خاص به خودمون

سخت بگیریم

یاسی خانوم من نه تنها  به این نظر معتقدم  بلکه بهش عمل هم میکنم

نتیجه اش هم همین 118 کیلویی که با صرف هزینه زیاد برای

مواد غذایی مقوی بدست اومده

اما

این کلسترول و کبد چرب و فشار خون بالا و قند و چربی و  اوره  و ...

نفهمند!!!

نمیفهمند دیگه !!!!

تا یه آدم که یه خورده -فقط یه خورده در حد مثلا بیست کیلو - اضافه وزن

داره میبینن خیلی هاشون مث کنه می چسبند بهش و پاشون

رو از زندگی اون شخص بیرون نمی کشند که نمیکشند

به نظرت چه باید کرد؟

اینجاست که اون جمله معروف  خواجه شیراز کاربرد داره :

" بودن یا نبودن مساله این است "

اگر میخوایم که باشیم  باید که اون بالایی ها نباشند و وقتی اونها نیستند که

اضافه وزن نباشه 


پ.ن  2:

چه با این تغییر همراه باشید چه نه

یادتون باشه

مهمترین چیز اینه که آدم باشیم

شاعر می گه :

می بخور

منبر بسوزان

مردم آزاری نکن





نظرات 4 + ارسال نظر
بندباز شنبه 28 فروردین 1400 ساعت 23:00 https://dbandbaz.blogfa.com/

درود دوباره
راستش جواب شما به من خیلی کاملتر بود. اصلا این نفس گفتگوست که در تعامل با دیگران، کامل تر بشیم. هر کسی از زاویه نگاه خودش میتونه حرف بزنه و یک موضوع رو غنی تر بکنه.
باهات موافق که باید حساب هر چیزی رو در جای خودش نگه داشت. درست میگی و اینکه عالی بود پیشنهادت. اینطوری بهش فکر نکرده بودم... متشکرم.

سلام

بندباز شنبه 28 فروردین 1400 ساعت 09:36 https://dbandbaz.blogfa.com

درود بر مونپارناس
من آخرین باری که روزه گرفتم رو خاطرم نیست اما حقیقتا حس قشنگی داشتم وقتی صدای ربنای شجریان رو می شنیدم... هم سحرها و هم افطارها به عشق فضای گرم و روحانی ای که با صدای اون در خونه طنین انداز می شد، دور هم جمع می شدیم...
از یک سالی به بعد بخاطر مشکلات سیستم گوارشی دیگه نتونستم ادامه بدم... حالا هم که از صدای استاد خبری نیست، ماه رمضون برای من تموم شده ست...
اما در کل وقتی بهش نگاه می کنم یک تمرین عالیه برای غلبه بر خود! شکستن عادتها و روال یکنواختی که هم از نظر جسمی، هم روحی و روانی و ذهنی برای خودمون ساختیم یا برامون ساختند!
قشنگ تر از تمام نخوردن ها و نگفتن ها و نخوابیدن هاش به نظرم افطاری دادن ها و کمک کردن ها به دیگرانه. نذری هایی که توی این روزها و شب ها داده می شد و یک عده ای رو نسبت به زندگی کمی دلگرم تر می کرد... اون دعاهای قشنگی که برای هم می کردیم... پیوندی که به واسطه ی همین دعاها بین ما قوی تر می شد... راستش از اینکه خیلی از این چیزها حالا برام وجود نداره دلتنگ می شم... اما فاصله ی لجوجانه ای با این مراسم پیدا کردم به واسطه ی عملکردهای بیرونی کسانی که خودشون رو مالک این روزهای خوب می دونند...
و نتونستم با درون خودم به توافق برسم که خدا با اینها کاری نداره! برو خود را باش!

سلام بند باز
به قدری جامع جوانب روزه رو چه از بعد فردی و چه اثرات اجتماعی توضیح دادی که من نتونستم چیزی به نظرت اضافه کنم
به خصوص اون دلتنگی دور بودن ازش که فقط کسانی میتونن حسش کنن که در شرایطش قرار بگیرند

"به واسطه ی عملکردهای بیرونی کسانی ... "
این یه واقعیته که یک فطرت آلوده نشده از همسویی با اونها که ذکر کردی شرمگینه و کار ممنکنه تا اون حد بالا بگیره که همه اعمال اونها باعث انزجاربشه که البته درست نیست
خبیث ترین آدمها هم همه کار هاشون نادرست نیست جنایتکاری مثل هیتلر اگر به موسیقی و نقاشی علاقه داشته قربانیان جنگ و خونواده هاشون باید از این دو هنر متنفر باشند چون مورد علاقه اون شخص منفور بوده ؟
جمله مشهوری هست که میگه
" حق رو بشناس اونوقت خواهی دونست که چه کسی طرف حقه "
اشتباه ما مردم عادی اینه که به شخص و اشخاص دل میبندیم وقتی متضاد چیزی که فکر میکنیم از آب در میآن ناامید میشیم و رفتار های غیر عقلانی به صورت لج و لجبازی از خودمون نشون میدیم

پ.ن 1 :

دلم میخواست پست 47 من مثل نظرت اینطورجامع بود اما خودم که میخونمش میبینم که موفق نبودم
کاریش نمیشه کرد سبک نوشتن هر شخص ذاتیه و منحصر به فرد
از خوندن نظرت لذت بردم

پ.ن.2 :
جز در موارد بسیار بسیار خاص که میدونم هستند ولی الان یادم نیست سلامت فرد اصل اوله
بیماریهای مختلفی هستند که به موجب اونها فرد الزاما باید دور از این جریان چند صد ملیونی فرا ملیتی باقی بمونه
اما
دیدی بعضی اعضای یک خونواده که به هر دلیل نمیتونند همپای بقیه در دریا شنا کنن چکار میکنند؟
پاچه شلوار بالا میزنند و فقط تا زانو وارد آب میشن و همدلی و پیوستگی خودشون رو با بقیه اعضا خونواده به این شکل نشون میدند

پیشنهادم به تو اینه گه پاچه شلوارت رو بالا بزنی و بیای توی دریا
روزه کله کنجشکی شنیدی؟
تو مدل کله کفتری یا کله عقابیش رو بگیرچون فکر می کنم که دیگه بچه نیستی !!!
بسته به وضعیتت جسمیت حالت مناسبی رو امتحان کن
یک وعده آب و غذا برای خودت در هر زمان که مناسب میبینی در نظر بگیر و بعد اون تا افطار غذا و اگر منعی نداری آب نخور
حس پیوستن به دیگران در یک عمل جمعی حس خوبیه که به غنای روح کمک میکنه
یکی دو روز امتحان کن ضرری نداره شاید علاقه مند به ادامه اش بشی
فقط
احساس سرما و سردرد روزهای اول رو یادت باشه

یاسی پنج‌شنبه 26 فروردین 1400 ساعت 21:09

سلام مونپارناس جان
همه ش رو هم نمیشه گردن چاقی انداخت...بابا جان...سن رو هم در نظر بگیر...ژنتیک..شرایط روحی و روانی...اینا همه هستن...ولی هیچوقت دیواری کوتاه تر از دیوار چاقی بیچاره پیدا نمیکنیم که بندازیم گردنش...ببین عزیز جان...هر کاری بکنی یه بامبولی توش در میاد...این بحث تغذیه و سلامتی حکایت همون لحاف کوتاه هست..میکشی روی سرت پاهات میمونن بیرون...پاهات رو میپوشونی سر و شونه هات یخ میکنن...کلا باید اینو بپذیریم که سنمون داره میره بالا و از قدیم هم گفتن پیری و هزار علت...نهایتش میرسیم به همون فرمایش گهر بار مرحومه خاله جان...که خوردن و مردن بهتره تا نخوردن و ترکیدن!!!!

سلام یاسی


1- اشاره درستی کردی که بالا رفتن سن و ژنتیک و حالت روحی و عوامل محیطی و ...همه از عامل وضعیت بروز بیماری ها می تونند باشن
این عوامل اصلا قابل انکار نیستند

2-خاله جون هم درست میگفته
همون داستان عقاب و کلاغه
تقریبا همه ماعملا عقاب بودن رو به کلاغ بودن ترجیح میدیم

3-علم پزشکی هم جای شبهه باقی نمیذاره
مستندات و مقالات متعدد پزشکی امروز شواهد غیر قابل انکاری رو در مورد تاثیر اضافه وزن و چاقی در انواع بیماری ها ارائه کرده که عدم پذیرشش شخص رو در موقعیت کبکی با سر فرو برده شده زیر برف قرار میده


حالا با توجه به شرایط 1 و2 و3 پیدا کنید پرتقال فروش را !!!

ببخشید اشتباه شد
پیدا کنید راه درست زندگی توام با سلامت را


من فکر میکنم در نهایت ایمن ترین روش زندگی این استراتژی هست :
" اندازه نگه دار که اندازه نکوست "


و در مجموع نتیجه میگیرم :
BMI بالای 30 بده
بیارش پایین بچه !!!

پیشاگ چهارشنبه 25 فروردین 1400 ساعت 08:42

یعنی فک کنم من نقطه مقابلت هستم به لحاظ وزنی
آماااااا
من دلیل روزه نگرفتنم این نیست که وزنم از اینیم که هست کمتر میشه
راستش دلیلی نمیبینم که مثلا 14 15 ساعت در روز گشنه بمونم به همین سادگی
اما از اون ایکون به ظاهر التماس کردن

" راستش دلیلی نمیبینم که مثلا 14 15 ساعت در روز گشنه بمونم "
برای همین به اینجور کارها میگن اعتقادی
یعنی یکی معتقده و انجام میده و یکی معتقد نیست و انجامش نمی ده
شبیه ورزشه
مثلا تو چون فکر میکنی ورزش برای سلامتی مفیده فرضا سه روز در هفته ورزش میکنی ولی همکارت چون مثل تو فکر نمیکنه شش ماه یک بار هم ورزش نمی کنه
اینطور کارها عموما در محدوده زندگی شخص و حداکثر اطرافیانش تاثیر دارند برای همین انجام دادنش نه نفعی به دیگران میرسونه و نه انجام ندادنش ضرر
در نهایت خود شخصه که سود/ضرر میکنه
توی ورزشکار هر شش ماه یک بار سرما می خوری و همکارت یه هفته در میون دستمال دستشه و دماغش رو پاک می کنه !!!

پ.ن
دلیل روزه گرفتن من هم چاقی و .. نیست
همون داستانن معتقد بودنه که گفتم ولی من اثرات جانبی اش مثل لاغری رو بیشتر دوست دارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد