9

ساعت  سی و هفت دقیقه بامداد  دوم شهریور 99   (12:37)

ریزش باران به روایت یک تصویر

همون بارون پست قبله که هنووووووووووز داره می باره

http://s11.picofile.com/file/8406478350/1.jpg

انقدر  هوا پر  ذرات آبه که عکس اینطوری شده وگرنه من دوربین موبایلم

کیفیت عکسش بهتر از ایناست . اینجا سوژه مشکل داره

نظرات 3 + ارسال نظر
zmb یکشنبه 16 شهریور 1399 ساعت 22:56 http://divanegihayam.blogfa.com

بارون اسمش هم قشنگه

بارون دوست داری ؟ بارون مثل یه بچه نوزاده وقتی مال یکی دیگه هست دوست داشتنیه (حتی شنیدم بعضی ها میگن نوزادها بوی خوبی هم میدن ) اما اگر نوزاد مال خودت باشه واویلا اااا مشکلاتی نوزاد با خودش میآره که فقط اونایی که نوزاد بزرگ کردن حس میکنن من چی می گم . کوچکترینش بی خوابی و کسر خواب پدر و مادره . خاله و عمه که این چیزا رو نمیبینن !!!
من توی بارون بزرگ شدم انقدر دیگه به زنگ های ورزشمون گند خورد و بیرون رفتن هامون کنسل شد و وسا یل خونه و آشپزخونه مون سر چند سال پوسید و خراب شد که دیگه نگو .
آره خاله zmb ، این نوزاد برای همه گوگولی نیست اما ... با این وجود ، تموم بارونهای
لطیف وریز ریز شمال تقدیم به شما . بارون های سیل آسا و گوله گوله اش هم مال ما

Soly یکشنبه 2 شهریور 1399 ساعت 19:11

شما کدوم شهرین؟

همشهری نیستیم

soly یکشنبه 2 شهریور 1399 ساعت 08:33

بسیار زیبا...بارون پاییزی اینجام بارید.

تبریک
شما هم مثل ما از شر گرمای تابستون خلاص شدین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد