8

امروز به عادت هفته های اخیر ساعت 5 صبح از خواب پا شدم تا آماده بیرون

رفتن بشم شد 5.30  هوا خوب بود ولی زمین کمی خیس بود که علامت بارش شبانه

بود.هنوز یه دقیقه از بیرون اومدنم  نگذشته بود که دیدم بارش شروع شد

حال گیری از این بدتر؟ اهمیت ندادم بارون تابستونی که کسی رو مریض نمیکنه

این بود که ادامه دادم اما .... بله تبدیل به رگبار شد  برگشتم خونه

دوچرخه رو با یه کهنه پاک کردم  "بارون تند دوم نداره " این فکری بود که می کردم

با کمال تعجب بارون بعد از حدود 5 دقیقه قطع شد .من هم شاد و شنگول دوباره

دوچرخه رو آوردم بیرون و د بزن رکاب   اما... ده دقیقه نگذشت که دوباره بارون اومد

من هم پررو زدم به بیخیالی  و ادامه دادم  ولی اونهم ادامه داد هی من ادامه دادم

هی اون ادامه داد تا کار به جایی رسید که من از شدت بارون نمی تونستم چشمام رو

کامل باز نگه دارم ولی در نهایت من بردم .مسیر هر روزه رو رکاب زدم

اما  وقتی که به خونه برگشتم برای تعویض لباس ناچارا مستقیم  رفتم توی حموم

به حدی خیس بودم که انگار با لباس توی استخر افتاده باشم

اون آدمهایی که در نقاط مختلف مسیر منتظر سرویس بودند و من از کنارشون

بی خیال و تفریحی رکاب زنان عبور کردم  چی در موردم فکر کردن؟

نظرات 2 + ارسال نظر
soly شنبه 1 شهریور 1399 ساعت 21:04

اره خب .بارون به اون قشنگی...اونم یهویی. شما هم اون وسط شامل این جمله شدی .

ولی خیس خیس رکاب زدن زیر بارون یه حال دیگه داشت دیگه هیچ قسمتی از سر تا پام خشک نبود برای همین بیخیال شده بودم و از حس رکاب زدن زیر دوش خداوند بزرگ لذت میبردم

Soly شنبه 1 شهریور 1399 ساعت 17:42

اونا گفتن که فتبارک ا.. احسن الخالقین.

منظورت تغییرات ناگهانی آب و هواییه ؟ یا قیافه بارون خورده
و مثل موش آبکشیده شده من ؟
اگر بعد از دیدن من اینو گفتن که اشتباه کردن
باید میگفتن واااااااای پناه بر خدا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد