یادداشت ثابت

  *  فیلتر شناسایی کلمات نامناسب در بخش نظرات  فعال است

و  نظرات حاوی کلمات نامناسب ، ثبت نخواهد شد

220

چند روز پیش  بود که بالاخره موفق شدم

اولین ماهی سفید امسالم رو بخرم

فصل صید از اواسط مهر شروع میشه تا اواسط فروردین

خارج از این زمان صیدش قاچاق محسوب میشه و ممنوعه

219

سال جدید هم اومد

آرزو می کنم سال جدید

 سال پایان مشکلاتی باشه

که چند دهه هست مثل بختک

 روی  زندگی مردم  افتاده

و رضایت از  زندگی 

و امید به آینده رو

 در ما مردم این کشور فلک زده 

 کم و کمتر  کرده.

با تمام قلبم 

امیدوارم این سال

سال آخر باشه

سالی باشه که همه باعثان و بانیان این  بدبختی ها

- از پایین تا بالا -

به  جهنم واصل بشن

اللهم انا نسئلک و ندعوک

باسمک العظیم

آمین ... 

218

چند روز پیش رفتم آبدارخونه سازمان 

که بطری آبم رو پرکنم

همون بطری آبی که باهاش خاک گلدون

 پیچک دوست داشتنی ،  زنده و دونده ام    رو 

باهاش غرق آب می کنم 

هرچه نباشه این دوست جون جونی من برای رشد باید

اون ساقه و برگهای جدیدش رو از< چیزی> بسازه

من فکر می کنم اون< چیز > رو عموما

از  آبی که بهش میدم می گیره  تا  از خاک گلدون کوچکش

 -   که مدتهاست نتونستم اون خاک رو عوضش کنم .

می دونم .دوست بدیم براش   -

اینطوریه که همیشه حواسم هست که لااقل  خاکش در حد مناسبی

مرطوب باشه

اما ...

217

در پست 216 اشاره ای داشتم به غذایی 

به اسم  سیر وابیج

عده ای اسمش رو قبلا نشنیده بودند

بد ندیدم توضیح مختصری در موردش بدم

غذای ساده ای هست که از تفت دادن 

ساقه و برگهای جوان و تازه سیرکه قبلا ساطوری شدن

216

قاعده کار اینه که افطاری و سحری سبک

و معمولی باشن

اما از اونجایی که این بشر دو پا استاد مسلم

 گند زدن به هر چیزه

عملا وعده های افطار و سحر 

برای  یه عده بهونه ای  شده برای پرخوری

215

خوب بابا باشه ...

انجامش می دم ...

ولم کن دیگه مزاحم ...اه

اینها کلماتی هستند که توی این یکی دوروزه

به این وجدان بی وجدان خودم میگم !!!

مغز منو خورده  فلان فلان شده ...

حقیقتش من میدونستم که دیروز یا پریروز

روز جهانی زنه

اما ...

214

حدود نیم ساعت از اذان مغرب گذشته 

و تازه سینی غذای من آماده شده

این هم  یه غذای لاکچری

برای اولین افطار

لوبیاش رو خودم پختم 

توش پیاز خرد شده

 گوجه فرنگی ، سیب زمینی خردشده

 و رب گوجه ریختم

لوبیاش هم لوبیای تازه هست نه لوبیا خشک

و کامل کننده همه اینها

 روغن زیتون خالصی هست که

 عطرش برق از سر آدم می پرونه

213

رمضان آمد

میشه نادیده اش گرفت

 و به همون روال سابق زندگی کرد

یا

پذیرفتش و سعی کرد

از سبک زندگی جدید ناشی  از   این ماه

-  به فراخور وضعیت -

استفاده کرد.

212

تنها بودن یا تنها نبودن  مساله این است  !!!

توی دنیای ما

هر چیزی
با ضدش معنا پیدا می کنه
در حالی که خیلی ها 

- مثل مامانها یا بابا های همیشه سر کار -

دربدر دنبال کمی تنهایی

برای رسیدن به علایق فردی شون هستند
گروه زیادی

-  خیل عظیم پسران و دختران  گیر کرده  در خانه پدری -

از تنهایی بستوه اومدن و

دنبال همدمی می گردند/ منتظر رسیدن همدمی هستند

تا زندگی مشترکی رو باهاش شروع کنند 

و از چاله مشکلات خونه پدری 

با سر شیرجه بزنن توی چاه مشکلات متاهلی !!!

211

حدودا یک هفته هست که تنهای تنهام

یعنی از سر کار که برمی گردم

غذایی درست می کنم

 یا غذای آماده شده از قبل رو گرم می کنم

 نهار و شام  همزمانی  رو می خورم

 و یه چرتی میزنم

 که گاهی تا  ده دوازده شب طول می کشه

 از خواب که بلند میشم  زمانیه که 

دیگران یا خوابیدند یا درحال خوابیدن هستند

210

پز دادن یه واکنش دفاعیه

یعنی روان ما برای کاهش اثرات مخرب محیط  یا  اطرافیان روی ما

ما رو وادار به انجام کارهایی / زدن حرفهایی 

می کنه که آرامش  و ثبات روانی بیشتری پیدا کنیم

هر چند اون کارها ممکنه در عرف چندان پسندیده هم نباشند

کوچکتر که هستیم  مواردی که باهاش پز میدیم خنده دارند

مداد من گرونتره

کیف من قشنگ تره

من خوشگل ترین دختر کلاسم (مدرسه ام ؟!!!)

من پولدار ترین پسر کلاسم

بابا ی من  خیلی شغل مهمی داره 

مدرسه من گرونتره

و....

209 ( آخرین قسمت پست 206 - آخرین قسمت واقعی -تضمینی !!! )

سکانس اول

زمان گذشته

نور ... صدا ... حرکت به اختیار  !!!

راویان شیرین گفتار  و طوطیان شکر شکن  نقل کرده اند که :

مونپارناس نامی بود معتاد

یکی از موارد اعتیاد  او

 این بودی که همیشه مایحتاج را اینترنتی خریدی

از قضای روزگار

 اهل منزل همه در تلاش برای معاش

در ساعات اداری منزل نبودندی و این مساله 

با ذائقه آقای پستچی

خوش نیامدندی و بسته های این بینوا 

دائما برگشت خوردندی...!!!

 ناگزیر از جور زمانه 

جناب ایشان

آدرس محل کار به فروشندگان التفات فرمودندی و مشکل را

بدینسان دور زدندی

و اینک دنباله ماجرا...

208 ( ادامه پست 206 )

اعتیاد چیز خوبیه

خوبیش در منافعیه که ناخواسته  به آدم میرسه

که اگه آدم  معتاد نبود

 عمرا بهشون  نمی رسید

اعتیاد چیزی شبیه شگرد داشتن توی یه رشته ورزشیه

همه فوتبال یاد می گیرند و بازی می کنن

اما آیا همه پیشرفت می کنن؟

نه ...

اونی پیشرفت می کنه که فن یا فنونی رو

بدون فکر و اتلاف زمان

به بهترین شکل ممکن انجام میده

مثلا یکی بهتر از بقیه گروه پاس گل میده

یا یکی بهتر از بقیه از فاصله دور شوت میزنه و ....

207

سولماز خیلی به اضافه وزنش حساسه

در واقع این دختر خوب

مدتی پیش عزمش رو جزم کرد و تصمیم گرفت  به غیر از

خرج کردن برای بوت و چکمه و لباس

مقداری هم برای سلامت و نشاطش هزینه کنه

چکار کرد ...؟

رفت یه سالن ورزشی اسم نوشت و  ورزش

رو شروع کرد و با پشتکاری

 مثال زدنی

و قابل احترام

 ادامه داد

206

فکر کنم با من هم عقیده باشین از وقتی که  

داشتن اتصال به  اینترنت

از داشتن نون شب واجب تر شده

به غیر از کاربردهایی که  همه می دونیم

و با کمک نت انجامشون دادیم

خرید اینترنتی هم  قسمتی از خریدهامون رو

 به خودش اختصاص داده

حالا برای بعضی اشخاص  کمتر و برای بعضی ها بیشتر

205

فیلم Your Place or Mine-2023

رو دیدم .خیلی خوشم اومد 

هرچند که بعدا متوجه شدم زیرنویس این فیلم 

همیشه ترجمه  همون چیزی نیست که از دهن بازیگرها درمیاد!!!

به بیان ساده تر

فیلمی که دیدم سانصور شده بود ...!!!

و اما  داستان این فیلم :

204 ادامه پست 199

خوب ، توی پست 199 گفتم که معده باحال و چرخ گوشتی من

دو بار در طی یه ماه باعث شد دردی رو تحمل کنم که

 مسلمان نشنود

کافر نبیند

و تصمیم گرفتم

- ناچارا -

برم دکتر

و اینک دنباله ماجرا ....

203

بعضی ها به " هنر برای هنر " معتقدند

راه دور نریم

مثل این وبلاگ نویس  عزیز و عاشق کتابمون

 " میله بدون پرچم "

که آشنایی با خیلی از نویسندگان و کتابهاشون  رو بهش مدیونم

در افکار این گروه ، هنرمند و اثارش هیچ وظیفه و رسالتی ندارند

 جز 

خلق "زیبایی " که اون هم  ماهیت ذاتی هنره

یعنی

 از دیدگاه اونها  اصلا  ضرورتی نداره که اثر حاوی

پیام اجتماعی ، سیاسی، اخلاقی ،   پیشنهاد سبک زندگی  یا  ... باشه  

که باعث بشه بیننده اثرهنری

وضعیت متفاوتی نسبت به قبل از دیدن اون اثر پیدا کنه

و درک و بینشش 

نسبت به خودش

 یا  ساختارهای مختلف   جامعه و امثال اون ارتقا پیدا کنه

202

چگار می کنی اگه ازت بخوان در مورد یه زن 63 ساله داستان بنویسی؟!!!

اگر قرار بود من در این مورد بنویسم  زنی  رو

برای نوشتن  انتخاب می کردم که گذشته قابل توجهی

  داشته باشه ، مثلا پولدار بوده 

یا خوشگل ترین دختر توی شهرشون 

یا یه دانشمند مشهور 

 یا هر خصوصیت دیگری که 

 بتونم مخاطب بیشتری  رو جذب داستانم کنم.

اما ..

201

مادربزرگ سلام رساند و گفت که که متاسف است !!!

این اسم کتابیه از

 فردریک بکمن (Fredrik  Backmanّ  ) نویسنده سوئدی

از این نویسنده علاقه مندان دنیای کتاب و کتابخوانی ،

 کتاب مشهورش به اسم

 مردی به نام اووه  (Ove) 

 رو  احتمالا خوندند

200

با اینکه توی  اواخر  پاییزهستیم هنوز اینجا

زرد شدن و ریختن کامل برگ درختها  اتفاق نیفتاده

طبیعت  در اینجا هنوز سبز پوش و زیباست

بین این همه خبرهای بد 

شخصی ، اجتماعی ، سیاسی ،

اقتصادی ،فرهنگی ، هنری ، ورزشی  و .... 

هنوز میشه بری  جاده های  حاشیه

طبیعت  یا اگر بلد باشی 

توی خود طبیعت

 و بگی گور پدر همه چیز و همه کس

و 

با بودن در دامان بی غل و غش طبیعت

لحظاتی رو از تمام غمهای این سرزمین ویران شده آزاد بشی

199

معده من اصلا معده حساسی نیست

اصلا هم اهل ناز و نوز نیست

بلا تشبیه مثل چرخ گوشته

هر چی توش بریزم آخ نمی گه

اما توی این دنیای  دیوانه دیوانه دیوانه

کارها  اون طوری که می خوایم پیش نمیره

در ازای این موهبت

یه چیز دیگه ازم گرفته شده

198

همکاری تعریف می کرد که دوستش

بیست میلیون تومن رو از یه حسابش

 به حساب دیگر خودش

منتقل کرده

در نرم افزار بانکش قسمتی هست که

علت این کار رو می خواد

  با ارایه یه لیست توسط نرم افزار

کاربر میتونه یکی از اونها رو 

به عنوان دلیل انتقال پول  انتخاب کنه

این شخص گزینه مدیریت مالی رو انتخاب کرده بود

چند ساعت بعد یه پیامک از بانک اومد که

مورد شما شامل مدیریت مالی نمیشه

مورد  انتخاب شده رو عوض کنید

و

 پول رو برگشت زده بودند !!!

197

امروز رفته بودم آزمایشگاه

برای چک آپ نمونه خون و ادرار لازمه

خون که اشک دم مشکه و فراوون

اما ....

196

یه چیزی می گم بهم نخندین ها !!!

توی کسانی که اینجا رو گه گاه 

 یا تصادفی می خونن

احیانا یه محقق در مورد  مورچه هست؟

منظورم محقق آکادمیک هست

یعنی کسی روی مورچه ها کار تحقیقاتی کرده باشه

یا مقالات تحقیقی کار کرده باشه

وگرنه همه ما که کارشناس  امور مورچه ها

یا لااقل متخصص در کشتن مورچه  ها هستیم  !!!

چرا پرسیدم ؟

چون ...

195

آخرش

 گذر پاییز به ما هم افتاد

اما ...

همراهش بارونی اومده شدید

با یه هوای خیلی سرد !!!

یعنی هوا طوری شده

که سگها هم از شدت سرما و رطوبت به لرزه افتادند!!!

194

چند هفته ای هست که درگیر تعمیرات  و نوسازی در خونه هستم

پول ،  اعصاب و روان و آسایشم

 کلا با هم 

 پر !!!

193

اخیرا نویسنده  یکی از وبلاگهایی که می خونم 

مورد تهدید

 و آزار و اذیت  کلامی قرار گرفته

192

کتاب  جنگل نوشته آپتون سین کلر      ( Upton  Sinclair  )       کتاب جالبیه

جالب نه برای سبک نوشتن یا تعداد چاپ شده یا سنت شکنی و  یا امثال اون

این کتاب جالبه چون باعث تغییرشرایط زندگی برای عده ای شده

191

زندگی مثل رودخونه بزرگ و وسیعیه 

 که همه با تولد

توش افتادیم و داره به سمت آبشار مرگ پیش میره
 

190

مصیبتها در زندگی  ناخواسته به سراغمون میان

اما

خوشی ها و لذت ها معمولا این طور نیستند

سقوط ازیه  پرتگاه آنی و ناخواسته هست

اما بالا رفتن از کوه نیازمند  قصد و نقشه قبلی 

و فراهم کردن امکانات لازم  برای صعوده

مصیبتها مثل سقوط از یک پرتگاه

و خوشبختی ها و شادی ها مثل صعود از یک کوه هستند

189

روی آینه بغل بعضی ماشینها نوشته :

> اشیا از آنچه که در آینه دیده میشوند نزدیک ترند <

188 -قصابی -4/2 (پایان)

ماجرای سربازی رفتن من به اونجا رسید که گفتم

بعلت شهرستانی بودنم و نداشتن محل اقامت در تهران

و محدود بودن ساعت خدمت به ساعات   اداری در  محل انتخابی من

ناچار شدم باقی زمان سربازی ام رو

 بجای موندن در تهران

در  یکی از شهرستانهای

 جنگ زده ،

 ویران

 و محنت زده  غرب کشور بگذرونم

در استان خودم آدم فقیر هست

کم هم نیست

اما فقر جلوه نمی کنه و ملموس نیست

187-میان پرده

"محمد رها "

برام نظر گذاشته و از آب بستن

 به این پستهای  تموم نشدنی  قصابی

که برای خودشون سریالی شدند

 و من نویسنده شون  هستم 

 انتقاد کرده

خوب داداش ، ما نویسنده ها هم باید  باید نون  بخوریم یا نه ؟!!!

داستایوفسکی بزرگ

و دیکنز دلاور هم همینطوری بودن دیگه !!!

ما که دیگه مونپارناس شونیم  !!!

186_قصابی 3/2 ( کسر بزرگتر از واحد !!! ریاضیات سوم یا چهارم ابتدایی که یادتون هست !!!)

خلاصه

دو ماه  آموزش اولیه گذشت

بهمون چند روزی مرخصی دادن برای معرفی  خودمون 

به دومین پادگان آموزشی

پادگان آموزش تخصصی !!!!

ناگزیرم باز یه توضیح کوچولو بدم

ارتش بعد دوره آموزش اولیه که عمدتا آموزش نظامی هست

لیسانسیه ها و بالاتر رو برحسب مدرک لیسانسشون

در چند گروه  تخصصی  خودش دسته بندی می کنه

به این گروه ها در ارتش "رسته " میگن

185_قصابی 2/2

...

توی پست قصابی 1/2

گفتم که موقع خروج از قصابی چشمم خورد به

 یه سینی  توی ویترین بیرونی قصابی

دیدن محتویاتش منو برد به سالهای گذشته دور

زمانی که خدمت سربازیم رو

 توی یکی از شهرهای غرب کشور می گذروندم

184

داشتم  تقویم گوشی ام رو نگاه می کردم

دیدم امروز روز جهانی چپ دستهاست

چپ دستهای  محترم

توی مسابقات

وقتی به شما ها می خوریم غم مون می گیره

آدم با ده تا راست دست بازی کنه

اما

با یه چپ دست بازی نکنه

اما

امروز باید این احساس رو گذاشت کنار

پس

چپ دستها 

روزتون مبارک

پ.ن :

ما هم توی خونواده مون چپ دست داریم

قبل از نوشتن در اینجا 

براش پیام تبریک فرستادم

ازقدیم گفتند !!!

اول خونه

بعد همسایه !!!

183_قصابی 1/2

دیروز فرصتی دست داد تا بعد دو ماه

- شاید هم بیشتر-

به قصابی مشرف بشم !!!

اول کار لیست قیمتها رو نگاه کردم

گوشت گوسفند  670 هزار تومن

انواع گوشت گاو

مثل

چرخ کرده

خورشتی

حول و حوش 600 هزارتومن بودند

182

سومین روزیه که هوا وسط تابستون

پاییزی شده

دما حدود بیست درجه

باد خنک

بارون متناوب  اما باشدت زیاد

مدرک می خواین ؟

بفرمایین

ببینین و مثل من

از پاییز در تابستان  لذت ببرین

181

در یکی از عجایب زمانه

وقتی که اکثر نقاط  کشور اسیر گرمای بیش از حد

و تعطیلی اجباری و  زود هنگام ادارات هستن

در همین یکی دو روزه

ما اینجا هوای سرد توام با بارون داریم

دما 22 درجه

باد سرد هم می وزه

هوا هم  بطور متناوب بارانیه

یعنی این خواب و خیاله ؟!!!

توی مرداد  اون هم دو روز پشت سر هم؟ !!!

کی همچین چیزی داشتیم؟!!!

کم مونده شب موقع خواب 

روی خودمون چیزی بندازیم که سرما نخوریم !!!

با عذر خواهی از برنج کاران محترم

که دارن با ترس و  استرس 

 این هوای مضر بحال برنج رو 

تحمل می کنن

خدایا !!

میشه لطفا تا آخر مرداد همین وضع باشه !!

ممنون

180

در اواخر هر ماه 

مهمترین  چیز برای من 

 انتظار واریز حقوقه

چند ساله

بعد خصوصی سازی  سازمان

اوضاع حقوق بهم ریخته

ندرتا  سر وقت

معمولا تا هشتم ماه بعد

و گاهی هم تا چهاردهم ماه بعد

دادن حقوق  طول می کشه

179

یه روز میدونم بی خبر

 سرزده از راه میرسی 

جون خسته از بیدار شب 

با صبح فردا میرسی

با صبح فردا میرسی

پ.ن :

هوا 

چوخ ناجوانمردانه 

گرم است !!!

178

زندگی مثل رودخونه ای  خروشانه که زمان تولید توش می افتیم

برای عده ای از اول زندگی 

این رودخونه  فقط فاضلاب و کثافت و منجلابه

برای یه عده هم شیر و عسل

177

از سغارشات لقمان حکیم به دخترش :

دخترم

از مرد سیگاری بر حذر باش !!!

176

چنان گرم سالی !!!      شد اندر دمشق

که یاران فراموش کردند عشق !!!

175

میلاد محمد خانی رو نمی شناسم

اما به سفرنامه ای از اون برخورد کردم با عنوان

"در بنارس، مرگ تنها راه رهایی از چرخه زندگی است "

مطلبش   جالب بود

با نگاهی متفاوت 

در یکی دو صفحه ، خاطراتش از سفر به 

"بنارس "

شهر مقدس هندو ها 

و مراسم سوزاندن مرده هاشون  رو نوشته

174

ساعت حدود یازده صبحه

بقول سولمازمون

" شکرش باشه"

چرا ؟

چون

هوا اونی شده که می خوام !!!

از نیم ساعت پیش

چنان بارونی  گرفته که نگو و نپرس

قطره بارون به اندازه لوبیا !!

 لوبیا چشم بلبلی  نه ها !!!

لوبیا چیتی 

دما هم شده 25 درجه

اگه این آب و هوای بهشت نیست

پس آب و هوای کجاست ؟!!!

173

هوا گرمه 

و زندگی

بنحو کسالت باری

 در جریان

بعدمدتها هوای رویایی

- خنک و مرطوب -

چند روزه که هوا 

اون روی ناخوشایندش رو نشون داده

172

همه میگن

اسب حیوان نجیبی است

اما

تا حالا نشنیدم که بگن

گوجه فرنگی میوه  نجیبی است !!!

اگر ور دست مادراتون / همسرانتون 

 کارآموزی کرده  باشین / می کنین

نقش حیاتی  خانم گوجه فرنگی رو

به همراه رفیقش

آقای سیب زمینی

 در غذای خونواده ها رو شاهد بودین